«معلوم نیست این کتابه یا قرص خوابآور! هنوز چند صفحه نخونده، چشمهام سنگین و دستوپاهام شل میشه و به عمیقترین حالت ممکن خوابم میبره. البته در شرایط عادی خیلی مهم نیست، ولی وای به روزی که امتحان داشتهباشم؛ دو صفحه میخونم، دو ساعت چرت میزنم. بعد معلمها فکر میکنند از روی تنبلی درس نخوندم، باورشون نمیشه که کتاب خواب میاره!». اینروزها که وقت امتحانات میانترمه و تا امتحانات پایانترم هم چیز زیادی نمونده، بهتره که یک فکری بهحالِ این مشکلِ همگانی بکنیم.
بیشتر مردم موقع مطالعه، حالت راحتی دارند؛ این وضعیت راحت و بدون فعالیت باعث میشه که اسید لاکتیک وارد خون و مایع بین سلولی بشه و بدن احساس خستگی کنه. اسیدلاکتیک، مقدار زیادی از اکسیژن خون رو جذب میکنه، بنابراین بهخاطر کاهش اکسیژن خون، مغز خسته میشه و ما هنگام مطالعه، احساس خواب آلودگی میکنیم. خب حالا چیکار کنیم که موقع مطالعه چرت نزنیم؟
1- موقع مطالعه، صاف و درست بنشین و از موندن در یک وضعیت ثابت برای مدت طولانی اجتناب کن. موقعیت و مکان درس خوندنت باید با وضعیت استراحتت فرق داشتهباشه. وقتی روی تخت دراز میکشی، مغزت احساس میکنه باید کرکره رو بکشه پایین و برای خوابیدن آماده بشه.
2- گاهی اوقات با صدای بلند درس بخون. این کار دوتا فایده داره؛ اول اینکه چرتت رو پاره میکنه و دوم اینکه توجهت رو به نکات مهم جلب میکنه.
3- بلافاصله بعد از غذا خوردن مطالعه نکن. در خوردن هم زیادهروی نکن حتی در خوردن مواد غذایی مناسب و مغذی. پرخوری اگه هیچ ضرر دیگهای هم نداشتهباشه، که داره، تورو خوابآلود و کسل میکنه.
4- در فاصلههای زمانی کوتاه، فعالیت بدنی داشتهباش. حالا لازم نیست ورزش حرفهای بکنی. همینکه یک تکونی به دستوپات بدی خواب از سرت میپره.
5- وقتی احساس خواب آلودگی میکنی، برو سراغ بخشهای جالبِ کتاب. حالا شاید توی کتاب درسی نکات خیلی جالبی پیدا نشه، ولی بالاخره بعضی بخشهای کتاب از بعضی جاهای دیگهاش کمتر خوابآوره.
6- یک دوشِ کوتاه بگیر. ولی اگه از اونهایی هستی که وقتی میرن تو حمام دو ساعتِ بعد با خواهش و تمنا و درحالیکه پیر و چروک شدن، برمیگردن، بیخیال دوش گرفتن شو. شما یه آبی به دست و صورتت بزنی بهتره.
7- فکر کن ببین چه موقع از روز پرانرژی و سرحالتر هستی. زمانِ مناسب درسخوندنت رو پیدا کن. بعضیها درس خوندن رو میذارن برای آخرین ساعاتِ روز؛ یعنی وقتی که بدنشون بعد از کلی فعالیت و گشتوگذار حسابی خسته و کوفته شده و چشمشون هم بعد از کلی اینترنتگردی و بازی کمسو شده! بعد درحالیکه کتاب رو مثل چشمبند میذارن روی چشمهاشون تا نور اذیتشون نکنه، زیرِ لب میگن: «نمیدونم چرا هروقت کتاب دستم میگیرم، خوابم میبره»!