تنها دو چیز میتواند شادی زمان حال را از تو بگیرد: افکار منفی تو درباره گذشته یا افکار منفیات درباره آینده.
پیرمرد گفت: «شاید مفید باشد اگر ابتدا ببینی نسبت به گذشته چه نظری داری».
مرد جوان گفت: «پس هرگاه احساس کنم چیزی مانع لذت بردنم از زمان حال و کسب توفیق میشود، هنگامِ آن است که به گذشته نگاه کنم و از آن درس بگیرم.»
پیرمرد پاسخ داد: «بله.» و تأکید کرد: «زمان آموختن، هنگامی است که میخواهی زمان حال را بهتر از گذشته بسازی. هرگاه احساس رنجش یا هرگونه احساس منفی دیگری نسبت به گذشته، مزاحم زمان حال شود، زمانی است که باید برای نگاهی به گذشته وقت صرف کنی و از آنچه گذشته، بیاموزی.»
مرد جوان پرسید: «چرا آن هنگام که احساس منفی دارم زمان خوبی برای آموختن است؟»
پیرمرد پاسخ داد: «چون تو میتوانی از احساس خود برای آموختن استفاده کنی.»
«و راه آموختن چگونه است؟»
پیرمرد در پاسخ گفت: «بهترین راهی که میشناسم، پاسخ صادقانه به سه پرسش است: در گذشته چه اتفاقی افتاد؟ از آنها چه یاد گرفتم؟ کار متفاوتی که اکنون میتوانم انجام بدهم کدام است؟»
مرد جوان گفت: «بهعبارت دیگر، باید به اشتباهی که کردهای بیندیشی و ببینی چهطور میتوانی بهگونهای متفاوت عمل کنی.»
«بله! و زیاد هم به خودت سخت نگیر. فراموش نکن در آن زمان از بهترین دانستههای خود استفاده کردهای و حالا اگر آموختههای بیشتری داری، میتوانی آنها را به کار ببری.»
مرد جوان گفت: «پس وقتی مانند گذشته رفتار میکنی، همان نتایج را بهدست میآوری. اما هنگامی که رفتاری متفاوت در پیش بگیری، نتایج متفاوتی نیز بهدست خواهی آورد.»
پیرمرد گفت: «بله! و جالب است بدانی هرچه بیشتر از گذشته بیاموزی، تأسف کمتر و زمان بیشتری در زمان حال خواهی داشت.»
مرد جوان پیش از رفتن، چند یادداشت برداشت:
به آنچه در گذشته روی دادهاست توجه کن.
چیزهای مهم از آن بیاموز.
از آنچه آموختی برای بهبود بخشیدنِ زمان حال بهره بگیر.
برگرفته از کتاب «هدیه»، نوشته «اسپنسر جانسون» و ترجمه «منیژه جلالی»