با چند پروژه عکاسی از ایران که شگفتزدهتان میکند آشنا شویـد
بهشتِ روی زمین؛ بازی با آینه و نور و انعکاس
آینه و آینهکاری بخش مهمی از هنر ایرانی است و بازی با شکل های گوناگون آینه در معماری ایرانیاسلامی، قدمتی طولانی دارد؛ مثل «تالار آینه کاخ نیاوران» یا در و دیوارهای آینهکاری شده بیشتر امامزادهها و اماکن مذهبی. حتی در بناهایی مثل «کاخ تچرا» و «کاخ زمستانی داریوش» پادشاه هخامنشیان هم اگر چه از آینه استفاده نشده، سنگها آن قدر صیقلی شده اند که مثل آینه عمل می کنند. آینهها بازتاب دهنده نور و وسیله ای برای چند برابر کردنِ زیبایی انـد. «بهشت روی زمین» یک پروژه عکاسی از نقاط مختلف ایران است که شبیه شعر مجسم بلندی، سعی کرده گاهی با آینه آسمان را به زمین بیاورد، گاه سراب بسازد و گاهی زیبایی را دو چندان کند. این پروژه عکاسی را «شیرین عابدینی راد»، عکاس ایرانی انجام داده و با استفاده از آینههایی در شکل و هندسه متفاوت، قابهای کم نظیری خلق کرده است. او گاهی پلکانی از آینه را در بناهای تاریخی ایران قرار داده و انعکاس ابرها در آینههای روی زمین، فضایی رویایی خلق کرده و گاهی در دل صحرا با آینههای دایرهای شکل، از آبیِ آسمان، چشمه آب ساخته و فضایی انتزاعی و فانتزی به وجود آورده است تا مخاطب، مشتاق دیدن لوکیشن عکاسی شود، حتی اگر این مکان، یکی از کویرهای ساده ایران باشد. البته پروژه «آینه بازی» خانم عابدینیراد، محدود به ایران نیست و او در کشورهای دیگر دنیا هم این سبک عکاسی را دنبال کرده است.
آب و فرش ایرانی؛ تاروپود ایرانی، قابهایجهانی
مجموعه عکس «آب و فرش ایرانی» به همتِ عکاس خلاق هموطنمان «جلال سپهر» هم یکی دیگر از پروژههای خلاقانه عکاسی از ایران، به منظور به تصویر کشیدنِ جغرافیای متنوع و فرهنگ غنی ایرانی است. این پروژه که شامل 12 قطعه عکس است و در سال 1387 به نمایش گذاشته شده، تلفیقی از حال و هوای سنت و مدرنیته است و عکاس سعی کرده با در کنارِ هم گذاشتن فرش ایرانی و آب در نقاط مختلف کشورمان و همجواریِ این دو عنصر که اصالتِ یکی و حیاتبخشیِ دیگری، می تواند الهام بخش و امیدوار کننده باشد، موقعیتهای کم نظیر و چشم نوازی ایجاد کند. در این پروژه، فرش و آب نماد سنت است و موقعیتهای جدیدِ این دو، نماد مدرنیته؛ و تقابل از همینجا در عکسها شروع میشود و ذهن مخاطب را به چالش میکشد. «هومیبابا» مدیر مرکز علوم انسانی دانشگاه هاروارد در مقدمه کتاب «Iranian Photography Now» (عکاسیِ این روزهای ایران) درباره این پروژه مینویسد: «او فرشهای ایرانی را بر سطح دریا شناور میسازد، همچون قالیچه پرندهای که ناگهان بر امواج فرود آمده باشد. رابطه فرش سنتی، آب و قایق تفریحی مدرن، کنایهای است از دوگانگی فرهنگی زندگی مدرن که بهگونهای سوررئالیستی به تصویر کشیده شده. عکاس، لحظات تازه و تضاد رنگ و کیفیت متنوعی خلق میکند و موجب میشود فرشها روی آب برقصند». شک نکنید که با دیدن این پروژه عکاسی، دلتان برای آبیِ نیلگون خلیج فارس و نقش و نگار فرشهای ایرانی که مهم ترین صنایع دستی کشورمان هستند، حسابی تنگ میشود.
ایران؛ بهشت گمشده از زاویـه بالا
«جورج گرستر» عکاس و جهانگرد سوئیسی که علاقه مندان به دنیای عکاسی، او را با عکسهای هوایی فوقالعادهاش میشناسند، حدود 40 سال پیش به ایران می آید تا با استفاده از توانایی و امکاناتش از نقاط مختلف ایران، عکس های هوایی بگیرد و به چاپ برساند. او بعد از این که توانست مجوز 300 ساعت عکسبرداری در 100 پرواز را بگیرد، سفرهای هواییاش را آغاز کرد و نتیجه این پروژه عکاسی، کتاب «Paradise Lost: Persia from Above» (بهشت گمشده: ایـران از بالا) شد که در آن 150 قطعه عکس هوایی از ایران ، از سوی انتشارات فیدون به چاپ رسید. کافی است چند عکس از عکس های هوایی او از دریاچه مهارلو، رشته کوه های زاگرس، معدن انگوران سیستان و بلوچستان و یا میدان مرکزی مشهد در آن سالها ببینید تا متوجه شوید جورج با دوربین عکاسیاش چه شاهکاری کرده. با توجه به این که این عکسهای هوایی در دهه 70 میلادی ثبت شده، بیشتر حرفهایها آن را یک آرشیو حیرتانگیز از ایرانِ آن زمان و از زاویه بالا می دانند. جورج بارها این عکسها را در نمایشگاههای مختلف خارج از ایران به نمایش گذاشته و برای اولین بار، شهریور سال گذشته با دستیارانش به ایران آمد و 130 قطعه عکس از کل عکس های هوایی اش از فراز آسمان ایران را در نگارخانه مرکزی فرهنگسرای نیاوران به نمایش گذاشت تا به قول خودش این آثار 40 ساله را که شبیه بومهای نقاشی خوش آب و رنگی هستند به چشمهای مردم ایران هدیه کند.
آدمهای ایران، شاد و جذاب و رنگارنگ
«براندون استنسون» عکاس آمریکایی، ساکن نیویورک و نویسنده وبلاگ Humans of New York (آدمهای نیویورک) است. او در این صفحه با عکسهایش، سعی می کند تحلیل جامعه شناسانه و مردم شناسانه ای از جغرافیا، فرهنگ و مردم محل زندگی اش ارائه دهد. اما حالا مدتی است که دامنه عکسهایش از نیویورک به کشورهای دیگرِ دنیا هم گسترش یافته. پروژه عکاسی براندون از ایران، از زمانی شروع شد که او تصمیم گرفت ایران را با نگاهی متفاوت از تصویرهایی که رسانههای خارجی ارائه می دهند، ببیند. این شد که در سال1391 با دوربینش به ایران سفر کرد و مردم عادی را در مکانهای معمول روزانه مثل مراکز خرید، کوچه، خیابان، کافه و رستوران، سوژه دوربین عکاسی خود قرار داد. براندون عکسهای خود را از ایران در صفحه فیسبوکش که آن زمان نیم میلیون دنبال کننده داشت به اشتراک میگذاشت و نظرات و بازخوردهای جالب و شگفتانگیزی که در هر پست درباره ایران می گرفت، او را به ادامه کار تشویق میکرد. مثلا وقتی براندون عکسی از یک مادر و دختر ایرانی در یک مرکز خرید منتشر کرد، یک آمریکایی با تعجب کامنت گذاشت: «رسانهها! ما باید درباره چیزهایی که شما تا به حال درباره ایران به خوردمون دادید به طور جدی صحبت و تجدیدنظر کنیم» یا یک آمریکاییِ دیگر، زیر عکسِ یکی از بازارهای ایران نوشت: «چیزی که برام جالبه اینه که همه این عکسهایی که از ایران برامون آپلود کردی، به نظر میاد توی همین نیویورکِ خودمون ثبت شدند بس که جالب و زیبا هستند».