- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
استاد فاطمی نیا درباره بعضی ناراحتی ها و دلشوره های انسان گفته اند:
«گاهی اوقات ما یک غصه هایی داریم که منشأ آن معلوم نیست و فرد نمی داند که چه اتفاقی افتاده است که دلش گرفته است؛ در این مواقع باید گفت «ان شاءا... که خیر است». گاهی دل گرفتنی هایی است که هیچ منشأیی ندارد و فرد به سبب آن ها غصه می خورد. در حدیث داریم که این غصه خوردن های بدون منشأ سبب آمرزش گناهان میشود.»
برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی حوزه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«آنتوان دو سنت اگزوپری»، خالق شاهکار «شازده کوچولو» که سومین کتاب پرخواننده قرن اخیر در جهان به شمار می رود و به بیش از 250 زبان ترجمه شده است، 73 سال پیش در 31 جولای 1944 درگذشت. او که 44 سال داشت در یکی از ماموریتهای نیروی هوایی فرانسه دچار سانحه هوایی شد و 60 سال پس از آن بقایای هواپیمایی که در آن بود در کرانه مدیترانه پیدا شد. «آنتوان» که عضو رسمی ارتش فرانسه بود، بیش از 14 اثر ماندگار نوشته است که برای او جایزه های زیادی در حوزه ادبیات و نویسندگی به ارمغان آورده است. چند قسمت کوتاه اما خواندنی از اثر «شازده کوچولو» را برای تان آورده ایم.
آدم های بی ریشه!
شازده کوچولو: «سلام». گل: «سلام». شازده کوچولو با ادب پرسید: «آدم ها کجایند؟». گل روزی روزگاری عبور کاروانی را دیده بود، این بود که گفت: «آدم ها؟ گمان کنم ازشان شش هفت تایی باشد. سال ها پیش دیدم شان. منتها خدا می داند کجا می شود پیدایشان کرد. باد این ور و آن ور می بردشان. نه این که ریشه ندارند. این بی ریشگی دردسرشان شده!». شازده کوچولو گفت: «خداحافظ». گل هم گفت: «خداحافظ».
غم انگیزترین اتفاق!
شازده کوچولو پرسید: «غم انگیزتر از این که بیای و کسی خوشحال نشه چیه؟». روباه گفت: «بری و کسی متوجه نشه».
خریدن دوست!
روباه گفت: «فقط چیزهایی را که اهلی می کنی می توانی بشناسی، آدم ها دیگر وقتِ شناختنِ هیچ چیز را ندارند. همه چیزها را ساخته و آماده از فروشنده ها می خرند ولی چون کسی نیست که دوست بفروشد آدم ها دیگر دوستی ندارند.»
وقتی قدر خوشبختی رو می فهمی!
روباه گفت: «کاش سر همان ساعت دیروز آمده بودی. اگر مثلا سر ساعت چهار بعد از ظهر بیایی من از ساعت سه تو دلم قند آب می شود و هر چه ساعت جلوتر برود بیشتر احساس شادی و خوشبختی می کنم. ساعت چهار که شد دلم بنا می کند شور زدن و نگران شدن. آن وقت است که قدر خوشبختی را می فهمم! اما اگر تو وقت و بی وقت بیایی من از کجا بدانم چه ساعتی باید دلم را برای دیدارت آماده کنم؟!» هر چیزی برای خودش رسم و رسومی دارد.
راهکار قضاوت انسان ها!
تمام سوء تفاهمات ناشی از زبان است. تو می بایست در مورد افراد از روی اعمالشان قضاوت کنی نه از روی گفته هایشان، همیشه محاکمه خود، از محاکمه دیگران سخت تر است. تو اگر توانستی در مورد خودت خوب قضاوت کنی، قاضی واقعی هستی.
تو مسئول گلت هستی!
روباه گفت: «آنچه به گل تو چندان ارزش داده، عمری است که تو به پای او صرف کرده ای.» شازده کوچولو برای این که به خاطر بسپارد، تکرار کرد: «عمری است که من به پای او صرف کرده ام.» روباه گفت: «آدم ها این حقیقت را فراموش کرده اند ولی تو نباید فراموش کنی. تو هرچه را اهلی کنی همیشه مسئول آن خواهی بود. تو مسئول گل خود هستی»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
من همانم که شروعش کردی
نکند دل بکنی
دل ندهی
بی سر و سامان بشوم!
فائزه شبانی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
با نگاه طنز، زیر هر تصویر، کلمه معناداری نوشتیم. بعدش هر حرف الفبا رو به علامتی تبدیل کردیم. شما بگین کلمات چی هستن! پاسخ رو تا ساعت 23 فقط به خط اختصاصی 300072252 پیامک کنین. جایزه نقدی به قید قرعه برای کسانی واریز می شه که پاسخ صحیح 3مسابقه پیاپی رو فرستاده باشن. پاسخ در ستون «ما و شما»ی بعدی! متن کل پیامک های رسیده در وب سایت!
و حالا بحث بزرگان خفن باز
سلام. چه خوبه که خفن بازان، درباره جزییات مسابقه، نظر تخصصی دارن :
* 474...09155: در خفن پنجشنبه «مبادا» هم شکل صنعتی «مَ» و هم اون فلش های «دا» گمراه کننده بود. امیدوارم از این انتقاد ناراحت نشوید.کارتان بسیار مقبول است .
- عمدا گاهی نکات انحرافی داریم :-)
* 441...09369: سلام خفن جان.ایده اهل دل جالب نبود.چرا که فلش فقط رو نفر وسط بود اما تو توضیحش نوشته بود شهر خودمونه.یا باید فلش نمی زدید یا رو هرسه تا فلش می زدید.
- یعنی شما میگی یکی از اهل دلان، نمی تونه «اهل دل» باشه؟!
* 566...09155: سلام خفن عزیز خواهش می کنم تعداد کسانی که پاسخ مسابقه 174 را فرستاده اند اعلام فرمایید. ضمنا چند نفر جواب درست داده اند؟ ممنون میشم.
- این بار فقط157 پیامک رسیده! که 90درصدش درسته البته. فعلا!
طراح: محمدمهدی رنجبر
تصویرساز: سعید مرادی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
خونآشامهای دنیای ما، موجوداتی هستند درست شبیه خودمان؛ نه دندانهایشان تیز و بیرونزده است، نه صورتشان بیریخت شده، تازه مدرسه و دانشگاه و سر کار هم میروند. اما یک ویژگی بارز دارند که تشخیصدادنشان را ممکن میکند؛ عاشق آدمهای مسئولیتپذیر و تلاشگر هستند. شامهشان هم برای پیداکردن این افراد خیلی خوب کار میکند. توی مدرسه وقتی قرار است روی یک پروژه گروهی کار کنند، با طفلکِ از همهجا بیخبری که ردیف اول کلاس نشسته و توی مشقهایش «واو» هم جا نمیاندازد، طرح رفاقت میریزند. بعد طبق غریزه به او میچسبند و شروع به مکیدن خونش میکنند. طرف هم وقتی به خودش میآید که میبیند پروژه دو نفره را یکنفره به سرانجام رسانده و بیتوش و توان یک گوشه افتاده و از هرچه کار گروهی و مسئولیتپذیری بیزار است. خونآشام مذکور هم برای کارِ نکرده، نمره 20 گرفته و فلنگ را بسته و رفته سراغ قربانی بعدی. خونآشامها یک تئوری جالب هم دارند که خلاصهاش میشود: «کسی که دوست دارد کار خودش را درست انجام بدهد، کار من را هم دوست دارد درست انجام بدهد»! البته همه اینها نباید باعث شود ما خونآشامها را قضاوت کنیم! این طفلیها زندگیِ بسیار پر فراز و نشیبی دارند و ماجراها و اتفاقات بیشمار زندگی از آنها خونآشام ساخته و اجازه نمیدهد مثل آدم زندگی کنند. خونآشامهای بیچاره برعکس دیگران، مریض میشوند، خسته میشوند، خیلی غیرمنتظره راهی سفر میشوند، مهمانی دعوت میشوند، ازدواج میکنند و بچهدار میشوند، بچهشان مریض میشود و خلاصه هربار لازم است کاری انجام بدهند یا «یک چیزی میشوند» یا «یکچیزی میشود»! راستی خونآشامها خیلی موجودات دلنازکی هستند و اگر بهخاطرِ انجام دادن وظایفتان درقبالِ آنها سرشان منت بگذارید، واقعا ناراحت میشوند. وقتی هم که ناراحت میشوند هیچچیز بهاندازه چُغلی کردن و زیرآب زدن و نابود کردنِ طرف مقابل دلِ کوچک شان را خنک نمیکند! پس اگر یک خونآشام دوروبرتان دارید و نمیدانید چطور بدون ناراحت کردنش از آخرین قطرههای خونتان محافظت کنید، هرچندتا پا که میتوانید قرض و فرار کنید. سر راهتان هم لطفا این یادداشت را بسوزانید، نویسنده کمخونی دارد!
الهه توانا
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نقل است که شیخ، روزی با اصحاب در خانه نشسته بود و در آن خانه روزنی بود. ناگاه آفتاب در آن روزن افتاد. هزار ذره به هم برآمده بود. شیخ گفت: «شما را این حرکات ذره ها تشویش می آرد؟» اصحاب گفتند: «نه». شیخ گفت: «مرد موحد آن است که اگر کونین و عالمین و باقی هرچه هست، اگر همچنین (مانند این ذره ها) در حرکت آید، یک ذره درون موحد را تفرقه پدید نیاید، اگر موحد است.»
منبع: تذکرة الاولیا
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* یک بار اومده بودن محله مون فیلم بسازن، یک هو کارگردان بهم گفت می خوای تو فیلم باهامون همکاری کنی، گفتم آره. گفت پس برو کنار بذار به کارمون برسیم!
* یک کانال زدم فقط خودم و مامانم عضو هستیم. هر روز از خواص چیزهایی که دوست دارم میگم، فردا هم می خوام از سرطان زا بودن خورشت کرفس بگم، خدایا من رو ببخش!
* کنفوسیوس میگه بدترین ترس این است که بدانی چه چیزی درست است و به آن عمل نکنی! ولی بدترین ترس اونه که ببینی ته دیگ ماکارونی بهت نمی رسه!
* تنها راه حل ترافیک کشنده جاده های شمال، کوپنی کردن شونه. طوری که مثلا هر کی سالی دو بار بتونه بره. اونایی هم که نمیرن، بفروشن پولش رو بزنن به یک زخمی!
* آقا تو رو خدا در منوهای کافه قیمت هم بزنید. نداشته باشه کوفت آدم میشه از بس استرس داره. من یک بار یک چیز شاخی برام آوردند، تشنج کردم اون وسط!
* من تحقیق کردم فهمیدم اون هایی که میگن تحقیق کردم، تحقیق نکردن!
* واقعا تخمه رو به قصد لذت نمی خورم، بیشتر تخمه خوردن رو به شکل یک پروژه نگاه می کنم که هرچی زودتر باید تموم بشه!
* یک فامیل داریم 8 ساله پشت کنکوره، 2 سال دیگه بمونه می تونه یک ستاره بزنه روی پیراهنش!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کیف پول میلیاردی!
آدیتی سنترال/ یک شرکت تولید محصولات دیجیتال به تازگی از جدیدترین اختراعش رو نمایی کرده است. کیف پول فوق امنیتی، دارای زنگ هشدار داخلی، GPS جهانی و حتی چندین دوربین در جلو است تا به سرعت تصویر سارق را ضبط کند و آن را برای صاحب کیف پول بفرستد! این کیف پول امنیتی 600 هزار دلار! قیمت دارد و قرار است به زودی در بازار عرضه شود.
ایده جالب سنگاپوری ها برای روشن کردن جاده!
بوردپاندا/ کشور کوچک سنگاپور چندین بار طبق شاخص نوآوری جهان، به عنوان خلاقانه ترین شهر دنیا شناخته شده است. ایده های جذب گردشگر و زیباسازی خیابان ها در سنگاپور همیشه منحصر به فرد و خلاقانه است. این کشور اکنون قصد دارد جاده هایی را که در تاریکی هستند با شن و ماسه های درخشان ایمن کند. مسئولان این کشور با استفاده از بتن و مواد معدنی «آلومینات استرانسیمیم سبز» غیر سمی چهار جاده 400 متری را با این ماسه های درخشان، پوشانده اند. این ماسه ها در روز نور UV را جذب می کنند و شب ها این نور را از خود منتشر و جاده ها را نورانی و درخشان می کنند!
مرگ پیرترین «فک دریایی» جهان
گینس ورلد رکورد/ پیرترین فک دریایی تحت حفاظت دنیا، یک روز پس از جشن تولد 69 سالگی اش مرد! این حیوان با نام مستعار «اسنوتی» سال ها پیش به موزه فلوریدای جنوبی در آمریکا آورده شد. در آن زمان او بسیار کوچک بود و به تازگی از آب های اقیانوس گرفته شده بود. در شرایط عادی و در طبیعت وحشی اقیانوس ها معمولا این حیوانات بیشتر از 10 سال زنده نمی مانند و طعمه کوسه ها و حیوانات دیگر می شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هنرنمایی با میوه و غذاها در «نمایشگاه هنر و غذای آشپزی» در سریلانکا، عکس از شینهوا
نود و دومین دوره جشنواره شنای اسب ها در ایالت ویرجینیای آمریکا، عکس از گتی ایمیج
در حاشیه بازدید مربی تیم ملی زنان آلمان از زمین مسابقات قبل از آغاز مسابقات یورو زنان 2017، عکس از خبرگزاری فرانسه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
چند وقتی بود کاملیاخانم پیله کرده بود که وَخه برِم خون بدم. مشکل عیال دکتر داشتن همیِه. مو که حتی جرئت ندرُم پشه ره بکشُم که خونش نزنه بیرون و حالُم به هم نخوره، چی جوری برُم خون بدُم، اویم یَگ کیسه؟ هی مُگفت برم برم، ولی مو هر روز یَگ بهانهای میآوردُم، تا بالاخره یه هوای روز اهدای خون خفتُم کرد. گفت: «یعنی چی که از خون دادن فرار میکنی؟ مشکلت چیه؟» عمرا نمگفتُم که مترسُم. گفتُم: «مگه نمیبینی کار درُم عزیز دلُم؟» گفت: «یعنی اینقدر کارت زیاده که نمیتونی یک ساعته بریم کار خیر بکنیم؟» گفتُم: «کار خیر که فقط خون دادن نیست، همی که پول دربیِری تا بتنی چک آهن فروش و بتن فروش و کارگر و بنا ره بدی، خودش کار خیره. شما فکر کن اگه ما نتِنِم پول ای طفلیا ره بدم، چک ها برگشت مُخوره و میفتُم گوشه هلفدونی. بعد شما هر روز سه شنبه ساعت 11 صبح باید وَخزی بیای بازداشتگاه برام نون پینیر بیاری با فلاسک چای نبات. خدا ره خوش میِه؟...»
هنوز داشتُم آسمون و ریسمون به هم مبافتُم که دیدُم تنبونُم ره پرت کرد تو صورتُم و گفت: «بسه دیگه، خودت فهمیدی چی سر هم میکنی؟ پاشو راه بیفت تا پایگاه انتقال خون نبسته. تو داروخونه کسی نیست باید زود برگردم» اِنا حالا خوب رفت! یعنی یاد شب های امتحان افتادُم که هرچی دعا و نذر بلد بودُم مکردُم که یا امتحان لغو بشه، یا مدرسهها تعطیل بره، یا معلم ها یَگ بلایی سرشان بیِه، یا زلزله بیِه و مدرسه با خاک یکسان بشه، ولی امتحان شیمی ندُم!
باور نمکنِن، دست و پام مِلرزید. نِمتنستُم گاز و ترمز بیگیرُم. تمام مسیر دعا مکردُم با یَگ تریلی شاخ به شاخ بشُم یا خون آشام ها حمله کنن و مراکز اهدای خون ره تسخیر کنن. به هر بدبختی بود رسیدم و شانس ما مثل فیلم ها همو دم درش یَگ جای پارک هم گیرُم آمد و رفتُم تو. عیال با دوستش حال و احوال کرد و خانم دکتر بفرما زد تا فشارمه بیگیره. یَگهو گوشی ره از گوشش ورداشت و گفت: «چقدر فشارتون پایینه؟ آقای فلانی، سریع آب قند بیار!...» دگه نفهمیدُم چیکار رفت. چشمامه که باز کردُم دیدُم رو تخت همونجا درازُم کردن و بهم سرم وصل کردن. عیال هم نگران داشت بهم چشم غره مِرفت که آبروشه جلوی دوستاش بردُم!
آق کمال
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* صفحه «زندگی سلام» را که هر چند وقت یک بار به فوتبال اختصاص می دهید، اگر امکان دارد درباره «مضرات موسیقی» البته از منابع درست و بدون سانسور هم مطلب چاپ کنید.
* اگر امکانش هست قسمت لطیفه های صفحه فرفره رو جذاب تر و لطیفه های جدیدی رو چاپ کنید. هانیه قربان زاده
* این که در مهارت های گفتاری، من من کردن رو جزو ضعف مهارت دانستید، فکر کنم برعکس باشه چون در دنیای امروز، خیلی هم جذابه چرا که بیشتر سلبریتی ها و مجری ها این جوری حرف می زنن.
* خراسان بدون زندگی سلام، خراسان نبود. ممنون از همه شما.
* لطفا اگر میشه، مسابقه های صفحه فرفره رو بیشتر کنین. من چیستان رو خیلی دوست دارم اگر میشه چیستان هم بذارین. برای مسابقه ها هم فقط جایزه گواش یا مداد رنگی باشه. ممنون. نگار فرهادی
* پسر گلم و برادر عزیزم محمدمهدی، کسب مقام سوم مسابقات کشتی در استان را بهت تبریک گفته با آرزوی کسب مقام های بالاتر. از طرف مامان و آبجی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.