- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی در تفسیر آیه 9 سوره مبارکه هود با این مضمون که «و اگر به انسان از جانب خود نعمتى بچشانیم، سپس آن را از او باز پس گیریم، همانا او نومید و ناسپاس خواهد بود.» نکاتی را مطرح کرده اند که می خوانید:
1-کامیابى هاى انسان فقط در حد چشیدن است. 2-نعمت هاى الهى، فضل و رحمت خداست نه استحقاق ما. 3-اگر مدت کامیابى انسان طول کشید، مغرور نشویم. 4-دادن ها و گرفتن ها به دست اوست. 5-گرفتن رحمت(نعمت) از انسان، براى او سخت است.6-انسان کم ظرفیت است و با از دست دادن نعمتى، از رحمت گسترده الهى مایوس مى شود.7-ایمان ما به خداوند نباید وابسته به کامیابى ها و شیرینى هاى زندگى باشد. 8-یاس از رحمت خداوند، مقدمه کفر و ناسپاسى است.
تفسیر نور
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
وثوق الدوله از رجال سیاسی عصر قاجار است. زمانی در حال شکست سیاسی و تبعید، با حالی زار با خودرواش به طرف شمال در حرکت بود؛ در بین راه گاوی با شاخ خود به رادیاتور ماشین او می کوبد و ماشین از کار می افتد. او که همه بدبختی ها سرش خراب شده بود، شعری را متأثر از وضعیت خود سرود که مصرع اول آن تبدیل به ضرب المثل شد. بیت اول این شعر چنین است: «چون بد آید هرچه آید بد شود / یک بلا ده گردد و ده صد شود.» این مثل معمولا هنگامی به کار برده می شود که انسان با مشکلات متعددی مواجه می شود.
برگرفته از کتاب «فرهنگ نامه امثال و حکم ایرانی» گردآوری: امین خضرایی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یکی از افراد سرشناس مکه، گوسفندانی داشت که هرگاه چوپانِ او شیر آن ها را می دوشید و به او می داد، آن فرد سرشناس مقدار زیادی آب را با آن ها مخلوط می کرد و به مشتریان میفروخت. چوپان که از عمل صاحب گوسفندان بسیار ناخشنود بود، یک روز خطاب به صاحب گوسفندان گفت: «خیانت نکن که عاقبت بدی را در پی دارد»، اما او توجهی نکرد. روزی گوسفندان در دامنه کوهی حرکت میکردند که ناگهان باران شدیدی شروع به باریدن کرد و سیل بزرگی به راه افتاد و همه گوسفندان را با خود برد. چوپان بدون گوسفندان به نزد خواجه رفت. او که چوپان را بدون گوسفندان مشاهده کرد، با تعجب سوال کرد: «گوسفندان مرا چه کردی؟» چوپان در جواب او گفت: «آن آب هایی که هر روز با شیر مخلوط می کردی، جمع گردید و سیلی شد و همه گوسفندان را با خود برد.»
منبع: «جوامع الحکایات»، صفحه 313
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
زاهدی نوبنیاد
راه و رسم عرفا پیشه گرفت
لنگ مرغی برداشت
و به آهنگ حزین آه کشید:
«مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک!»
سید حسن حسینی، کتاب «نوشداروی طرح ژنریک»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روزی فقیری به دیدن مرد مهمی رفت و دید که او بر روی تشکی مخملین در میان چادری زیبا که طناب هایش به گل میخ های طلایی گره خورده اند، نشسته است. گدا وقتی این ها را دید، فریاد کشید: «این چه وضعی است؟ من تعریف های زیادی از زهد و وارستگی شما شنیده ام اما اکنون با دیدن این همه تجملات در اطراف شما کاملا سرخورده شدم.» آن مرد خنده ای کرد و گفت: «من آماده ام تا تمامی این ها را ترک کنم و با تو همراه شوم.» با گفتن این حرف بلند شد و به دنبال فقیر به راه افتاد. او حتی درنگ هم نکرد تا پاپوش خود را به پا کند. بعد از مدت کوتاهی فقیر با پریشانی و ناراحتی گفت: «من کاسه گدایی ام را در چادر شما جا گذاشته ام. لطفا کمی صبر کنید تا من بروم و آن را بیاورم.» آن مرد خندید و گفت: «دوست من، گل میخ های طلایی چادر من در زمین فرو رفته اند نه در دل من اما کاسه گدایی تو هنوز تو را تعقیب می کند!»
برگرفته از کتاب «من، منم؟!»، گردآور «امیررضا آرمیون»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هنرنمایی با اره برقی!
آدیتی سنترال/ «ایگور لوسکووت» هنرمند اهل کشور «استونی» با هنرنمایی بی نظیرش با اره برقی نیمکت های شهر را تبدیل به اژدهای خشمگین کرده است! او که علاقه خاصی به اژدها دارد با استفاده از اره برقی، از چوب مجسمه اژدها می سازد. او 15 سال است که این مجسمه های چوبی به شکل اژدها را می سازد و جالب این جاست که به جز اژدها از هیچ طرح دیگری برای مجسمه هایش خوشش نمی آید!
احیای جنگل با استفاده از پوست پرتقال!
آدیتی سنترال/ 20 سال پیش یک زن و شوهر اکولوژیست برای حفاظت از مناطق گرمسیر کاستاریکا، توانستند یک تولید کننده بزرگ آب پرتقال را متقاعد کنند تا سه هکتار از زمین خشک و غیر قابل استفاده اش را به آن ها بدهد و در مقابل آن ها تمام پس مانده های پوست پرتقال را از کارخانه او جمع آوری کنند. این زوج 15 سال تمام پس مانده های پرتقالی را که از کارخانه جمع کرده بودند در همان سه هکتار و پای درختان ریختند تا در نهایت پس از 20 سال، جنگلی را که از بین رفته بود دوباره احیا کردند!
فداکاری 27 ساله مرد هندی!
آدیتی سنترال/ «ساجه لال» زمانی که فقط 15 سال داشت، متوجه کم آبی شدید در روستا و تلاش روستاییان برای آبیاری زمین های کشاورزی شد. او همان زمان تصمیم گرفت تا چاله بزرگی را برای جمع کردن آب باران حفر کند اما همه روستا او را مسخره کردند و حاضر نشدند کمکش کنند. او 27 سال است که به تنهایی چاله آب را می کند و حالا بعد از سال ها، تنها آب کشاورزی موجود برای استفاده در روستا همین آب است! مردم به راحتی از آب باران استفاده می کنند و دیگر مشکلی ندارند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یازدهم شهریور ماه، سالروز شهادت سردار محمود کاوه است. او سال ۱۳۶۵ در ۲۵ سالگی و در عملیات کربلای ۲ به شهادت رسید. به همین مناسبت، بازخوانی خواهیم داشت از دو داستان خواندنی درباره سبک زندگی محمود کاوه.
کمک به پدر و توجه ویژه به حق الناس/ گفتم: «اصلا چرا باید این قدر خودمون رو زجر بدیم و پسته بشکنیم، پاشیم بریم بخوابیم.» با وجود این که او هم مثل من تا نیمه شب کار می کرد و خسته بود، گفت: «نه، اول اینا رو تموم می کنیم بعد می ریم می خوابیم؛ هر چی باشه ما هم باید اندازه خودمون به بابا کمک کنیم.» یادم هست محمود مدام یادآوری می کرد: «نکنه از این پسته ها بخوری! اگه صاحبش راضی نباشه، جواب دادنش توی اون دنیا خیلی سخته.» اگر پسته ای از زیر چکش در می رفت و این طرف و آن طرف می افتاد، تا پیداش نمی کرد و نمی ریخت روی بقیه پسته ها، خاطرش جمع نمی شد. موقع حساب وکتاب که می شد، صاحب پسته ها پول کمتری به ما می داد؛ محمود هم مثل من دل خوشی از او نداشت ولی هر بار، ازش رضایت می گرفت و می گفت: «آقا راضی باشین اگه کم و زیادی شده.»
حقوق سپاه/ از وقتی حقوق سپاه را می گرفت دیگر خرج کردنش خیلی با امساک شده بود. هرچه هم که باقی می ماند می داد برای جبهه. کمتر پیش می آمد برای کسی هدیه ای، چیزی بخرد. فقط یک بار، آمده بود مشهد. دخترم را برد بیرون بگرداند، وقتی برگشت دیدم برایش اسباب بازی خریده.
برگرفته از سایت شهید آوینی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رونمایی از جدیدترین خودروی تویوتا برای سفر به مناطق صعب العبور به همراه کاروان مسافرتی، عکس از رویترز
مبارزه دو پرنده در تالاب دیدنی در ایالت ادیشای هند، عکس از یاهو
در حاشیه سیلاب در شهر هوستون تگزاس، عکس از گاردین
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«منصور ضابطیان» نویسنده و برنامه ساز، درباره بهداشت فردی و شهری در کوبا می نویسد:«با این هوای مرطوب و این همه کمبودهایی که هست، منطق حکم می کند که شهر پر از آدم هایی باشد که بوی بد بدهند اما اصلا این طور نیست. کوبایی ها اگر روزی دوبار حمام نروند روزی یک بار دیگر رد خور ندارد. هیچ خانه ای را نمی شود پیدا کرد که بند رختی پر از لباس های شسته نداشته باشد. حتی عروسک های بچه ها را هم مرتب می شویند و آویزان می کنند روی بند رخت. کیسه های پلاستیکی و بطری های یک بار مصرف اشیای با ارزشی هستند. هر خانه ای چندتایی کیسه پلاستیکی دارد که برای خرید از آن ها استفاده می کند و هرشب آن ها را می شوید و روی بند آویزان می کند.»
برگرفته از کتاب «سباستین» اثر «منصور ضابطیان»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* پرونده شایعه ها جالب و ترسناک بود. من که بعضی هاش رو باور کردم ولی امیدوارم دروغ باشه.
* با توجه به نزدیک شدن سال تحصیلی، اگر می شه مطلبی درباره بهترین لپ تاپ های دانشجویی در رنج های مختلف قیمت درج کنین.
* خودمونی درباره پارکبان حقیقتی تلخ بود. یکی از ده ها حقیقتی که باعث ناراحتی و خشم انسان می شود. جناب صابری، سپاس. با خوندن مطلب شما تازه فهمیدم چرا برای نگهبانی و سرایداری و ... در بالاشهر افراد با مدرک تحصیلی بالا را استخدام می کنند.
* با چاپ مطلب درباره هنرپیشه هایی از قبیل خانم «رهنما» به بزرگ شدن دروغین شان کمک می کنید و این درست نیست.
* آق کمال بزن گاراژ. کله چغوکی ات مثل همیشه باحال نبود.
* من یکی از مطالعه کنندگان دایمی روزنامه خراسان بودم. طی سال های گذشته با ارسال مطلبی به ستون «ماوشما» و چاپ نشدن آن، این کار منجر به تغییر گرایشم به سمت و سوی جرایدی شد که مردمی ترند و به خواسته مردم احترام می گذارند.
* مطالب شما درباره بهاره رهنما عالی بود. ممنون.
* ازدواج تنها یک قرارداد نیست، پی ریزی یک رابطه بلند مدت است بر اساس عشق واقعی، اعتماد متقابل و گفت وگوی صادقانه. برای صفحه مشاوره.
* از مطالب ارزنده زندگی سلام استفاده کردم و سپاس گزارم.
* همسر عزیزم، تولدت مبارک. از طرف همسرت علی
* جناب آقای مهندس رضا کیانوش، قدم نو رسیده را به شما و همسر گرامی تان تبریک عرض می کنیم.
ازطرف ابراهیم مرادی و خانواده
پاسخ خفن استریپ شماره قبل: فروتنی - جن زده-شمرده
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سلام. چهره پازل شده مسابقه این هفته، یکی از پلنگ های جویباری کشورمان بود که تنها مدال تیم ملی کشتی آزاد کشورمان را در مسابقات اخیر قهرمانی جهان کسب کرد. «حسن یزدانی» در این دوره از مسابقات آن قدر خیره کننده ظاهر شد و حریفانش را با اختلاف شکست داد که هم رکورد تعداد شرکت کنندگان مسابقه «این کیه؟» در سال جاری را شکست و هم همه شرکت کنندگان پاسخ صحیح را برای ما ارسال کردند. برنده مسابقه این هفته مان هم، طبق قرعه کشی آقای « امیررضا طوسی» از مشهد هستند که علاوه بر اسم «یزدانی» در پیامک شون، نوشتند: «مرد طلایی مسابقات پاریس در جام جهانی». به امید خدا، عکس و کاریکاتورشان چهارشنبه همین هفته و همراه با مسابقه بعدی چاپ خواهد شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
به جز فوتبال مان که جهانی شده و مدت ها پیش بدون گل خورده به جام جهانی صعود کردیم و علاوه بر حیرت خودمان، حتی تعجب فیفا را هم برانگیخته ایم و برای اولین بار در عمرمان یک بار بدون دلواپسی و اعصاب خردی و دست به دامن شانس شدن و گل خورده حریف و مصدومیت رقیب، به جام جهانی رفته ایم و به غیر از آمار تصادفات جاده ای و سرطان و هدررفت آب و مصرف لوازم آرایشی و ... غذاهایمان هم جهانی شده و مورد توجه جهانیان قرار گرفته است. در همین راستا خانم «سارا وین کالیز» بازیگر آمریکایی و همان خانم دکتر سریال «فرار از زندان» در صفحه اینستاگرامش عکس یک قوطی سبزی سرخ شده ایرانی گذاشته و نوشته است: «این بسته رو تو خواربارفروشی حلال دیدم که ظاهر خوبی داشت ولی نتونستم برچسب روش رو بخونم. از فروشنده پرسیدم و اوگفت که از دوست های ایرانیم بپرسم. حالا دوستان، بگین این چیه و باهاش چیکار باید بکنم؟» هرچند دو سه روزی از این ماجرا گذشته، ولی با توجه به حس طنزپردازی هموطنان و این که در پای پست های آدم معروف های شبکه های مجازی حضور فعال دارند، پیشنهاد می کنیم حالا که این موقعیت جهانی به دست آمده، به جای این که طرز تهیه قرمه سبزی و کوکو را به خانم دکتر یاد بدهند، یا به فارسی نمک بریزند که «برو از مادر مایکل یاد بگیر» یا «خاک به سر خانواده اسکوفیلد با این عروس آوردنشون» یا «سارا جان اینا سخته، همون همبرگر و پیتزا بخور» یا «این یک فرموله، بده مایکل برات رمزگشایی کنه»، چهار تا چیز مفید بهش بگویند تا هم به درد خودش بخورد و هم دیدش به ایرانیان بهتر از قبل شود.
مثلا برایش بنویسند از شوهرش بخواهد به جای طرح های بی سر و ته، یک خالکوبی زیبا از یوزپلنگ ایرانی پشتش بکشد تا در شرایطی که درست در روز ملی یوز ایرانی عکسش از روی لباس تیم ملی حذف شد، یادی از آن حیوان زبان بسته بشود! یا در فصل بعدی سریال فرار از زندان، مایکل و لینکولن از خودروهای ما استفاده کنند تا بلکه این طوری تبلیغی شود و زیان دهی شان کمتر شود و خودروسازان عزیزمان یک نفس راحتی بکشند! یا اصلا از «تی بگ» درخواست کند بیاید در سریال های مناسبتی ما بازی کند تا در عرض سه شب آن چنان تحول یابد و دست از بدذاتی بردارد که کل هالیوود انگشت به دهان بمانند!
علیرضا کاردار
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.