به بهانه روز جهانی پیشگیری از خودکشی، بررسی زمینه ها و راه های مقابله با آن
تعداد بازدید : 112
به زندگی، سلامی دوباره باید داد
اکرم انتصاری- امروز دهم سپتامبر، «روز جهانی پیشگیری از خودکشی» نام دارد. «مجمع جهانی پیشگیری از خودکشی» با همکاری «سازمان بهداشت جهانی» و «فدراسیون جهانی سلامت روان»، این روز را با هدف افزایش آگاهی عمومی نسبت به خودکشی و پیشگیری از آن، نام گذاری کرده و مدیریت میکنند. بنابر مطالعات و آمار ارائه شده از سوی این نهادها، در فهرست عوامل مرگ و میر در جهان «خودکشی، سیزدهمین عاملِ مرگ انسانهاست.» بحرانهای روحی، فشارهای خانوادگی و اجتماعی و در دسترس بودن امکاناتِ پایان دادن به زندگی مثل قرص یا سلاح گرم، از مهمترین انگیزههای اقدام به خودکشی در دنیاست. هر چند بررسی و اعلام آمار دقیق افرادی که در دنیا یا ایران، دست به خودکشی میزنند و اقدام به خودکشیهایی که منجـر به مرگ میشود، تقریبا غیرممکن است اما به شکل تخمینی، سالانه بیش از یک میلیون نفر در دنیا، به شکل خودخواسته به زندگیشان پایان میدهند. با توجه به ضرورت توجه به این پدیده ضداجتماعی، از سال 2000 به بعد، فعالیتهای فرهنگی و پیشگیرانه در این زمینه پررنگتر شده و برای دهم سپتامبرِ هرسال، یک شعار طراحی شده است. «یک دقیقه وقت بگذارید، یک زندگی را تغییر بدهید»، شعار سال 2017 روز جهانی پیشگیری از خودکشی است. خودکشی، علاوه بر این که در دین و فرهنگِ ما ایرانیها عملی مذموم و غیراخلاقی است و قدر ندانستنِ موهبت زندگی، بدترین شکل کفران نعمت به حساب میآید، تلخترین تصمیمی است که یک نفر میتواند با عملی کردنش، هم زندگی خود و هم سرنوشتِ خانواده و اطرافیان اش را تحتتاثیر قرار دهد. تصمیمی که در بیشتر مواقع، از ناامیدی حلِ یک مسئله ناشی میشود و چهبسا اگر خود شخص از مهارت حل مسائل زندگی برخوردار باشد یا اطرافیان، برای فردی که در شرایط بحرانی به سر میبرد وقت بگذارند، عملی نشود. پرونده امروز «زندگیسلام» به مناسبت این روز و به خصوص با داغ شدن بازار اخبار رواج خودکشی به واسطه بازی آنلاین «نهنگ آبی»، قرار است بررسی کند چه میشود که یک فرد به نقطهای میرسد که دیگر نمیخواهد زنده بماند و بهترین شیوه برخورد با چنین آدمی چیست؟ با ما همراه باشید.
گزارشی از یک اقدام به خودکشیِ ناکــام
تصمیم به خودکشی؛
آغازِ یک پایان!
سخت، سنگین و دلهرهآور است، خودکشی. از آن کلمههایی که میتواند به راحتی کام هر کس را تلخ کند و تیتر صفحه حوادث روزنامه را سیاهتر. هرچند این روزها به دلیل وجود شبکههای اجتماعی مجازی، خبرهایی مثل «خودکشی جوان 19 ساله از روی پل هوایی» سریعتر و راحتتر دست به دست میشود اما باز هم خودکشی، اتفاقی نیست که بتوان به راحتی از کنارش گذشت. گاهی انسانها در زندگی آن قدر تحت فشارهای روحی، روانی، عاطفی، مالی، خانوادگی و اجتماعی قرار میگیرند که زیر بارشان کمر خم میکنند و از آن بدتر کم میآورند و به اشتباه تصور می کنند با مُردن، به رنجهایشان پایان می دهند. گاهی این اقدام برای پایان دادن به زندگی در خفـا و پنهانی است و گاهی هم آشکار و جلوی چشم بقیه. گاهی فردی که به دنبال مردن است، متاسفانه به خواستهاش میرسد و خیلی وقتها هم این تلاشناکام میماند. هرچند داستان خودکشیهای ناموفق هم داستانِ غمگینی است که گاهی به نقص عضو منجر میشود و گاهی به افسردگی و اقدام مجدد. «پرستو» 32 ساله که میخواسته با خوردن قرص، کلک زندگیاش را بکند اما ناکام مانده، یکی از همین افـراد است. حالا خانواده پرستو، در حال انتقال او به خانه هستند. هفته گذشته، سه ورق قرص را با هم خورده و حسابی شانس آورده که زود او را به بیمارستان رساندهاند. خودش حرف نمیزند، لبهایش بیرنگ و ترکخوردهاند و چند تار موی پریشان اش از پشت شالی که مادرش بهسختی به سرش کشیده پیداست. برادر همسرش خیلی آرام و کوتاه توضیح میدهد که ورشکستگی همسر پرستو، زن را به جنون کشانده و یک روز بعد از این که دختر کوچک اش را به مهد سپرده، در خانه خودکشی کرده است: «همیشه میگفت میترسد، میترسد که بلندپروازیهای شوهرش کار دستش بدهد و بالاخره داد. شوهرش که برادر خودم است، تمام داروندار خانواده را جمع کرد تا ساختمانسازی کند اما وقت ساخت، مصالح گران شد و حالا کسی نیست آپارتمانهای آمادهشده را بخرد و برادرم مانده با میلیونها تومان بدهکاری. زنش بیگناه است، شب و روز، طلبکارها پشت در خانه اند و برادرم هم که فرار کرده» پرستو به خانوادهاش و بعد هم در اظهاراتی به پلیس توضیح داده که قرص ها را از یک عطاری خریده، اول به قصد تسکین و بعد به قصد خودکشی. شدت عارضه وارده بر او به قدری زیاد بوده که خانوادهاش قطعامید کردهاند و حتی به دختر چهارسالهاش گفتهاند که مادرش به سفر دوری رفته اما گویی دختربچه بو برده باشد ماجرا چیست، پاپیچ خانواده شده تا اینکه حالا، ویلچر مادرش در حال خروج از بیمارستان است. او مادرش را دوباره پیدا کرده است انگار. مادری که گرد سردی به صورت اش نشسته و معلوم نیست که چطور میخواهد با عوارض ٣٠ قرص کنار بیاید. هرچند به محض رساندن پرستو به اورژانس بیمارستان، او را به اتاق ایزوله برده و بعد از شستوشوی معده، او را به زندگی برگرداندند اما پزشکها به خانواده پرستو گفتهاند او دیگر پرستوی قبل نمیشود و از این به بعد باید با مشکلات گوارشی و کلیوی زیادی دست و پنجه نرم کند، البته اگر با همراهی و همدلی خانواده از عوارض افسردگیِ بعد از خودکشی، جان سالم به در ببرد. با خودم فکر میکنم کاش پرستو و پرستوها، آن لحظه که تحتتاثیر پریشانیهای ناشی از فشارها، قرصها را مشت میکنند و میخورند، با کسی حرف بزنند، درددل کنند، اصلا جیغ بزنند و گریه کنند و فکری برای حل مشکل کنند تا الان به جای بالا آوردن قرصها و روزهای سختتر بعد از این، غصههایشان را بالا بیاورند و سبک شوند. (برگرفته از شرق)
یادداشت شفاهی دکتر «سیدمحسن اصغری نکاح» درباره دلایلی که آدمها را به سمت خودکشی سوق میدهد
امید و روحیه حل مسئله را در جامعه پررنگ کنیم
خودکشی یکی از مسائل پیچیده انسانی و جامعه بشری است که همه افراد در معرض آن هستند؛ افرادی که در زندگیشان آسیبهای روانی، جسمی یا جنسی دیده اند. افرادی که در خانواده های طلاق یا در خانواده های نابه هنجار رشد کردهاند. افرادی که دچار اختلالات روانی هستند یا رفتارهای لحظه ای و تکانشی دارند و... این افراد میتوانند از سمت جامعه و خانواده کمک شوند و بهبود یابند یا رفتارهای خطرناک شان تشدید شود و به سمت خودکشی قدم بردارند. همچنین زمینه هایی مثل ناکامی، افسردگی، شکستهای هیجانی، نادیده انگاشته شدن، فراموش شدن، به چشم نیامدن و تعارضهای بین فردی و به ویژه مشکلاتی که در محیطهای خانوادگی و اجتماعی برای افراد پیش میآید، زمینه خودکشی در افراد را ایجاد میکند. اقدام به خودکشی، نشان دهنده این است که فرد در شرایط بسیار دشواری قرار گرفته و تعارضات درونی و بیرونیاش با حس خشم و ناکامی در هم آمیخته است. اقدام به خودکشی، بیانگر این است که فرد، ناکامی و مشکلات حل نشده فراوانی در خود انباشته است و این تراکمِ درد، فرد را مثل یک فنر، فشرده میکند اما این تحمل همیشگی نیست و بالاخره زمانی میرسد که توانایی تحمل و کنار آمدن یا حل ِ مدام مسائل و مشکلات تمام میشود و فنر میجهد و این فشارها در یک لحظه باعث میشود فرد تصمیم نامعقول و خطرناک و اندوهباری بگیرد تا به زعم خودش، یک بار برای همیشه، به همه رنجها پایان دهد. جامعه، برای پیشگیری از خودکشی نیازمند فضاها و فرصتهای مناسب برای شادی آفرینی و پررنگ کردن معنویات است؛ شادیهایی که مشکلات افراد را کمرنگ و معنویاتی که امید و روحیه حل مسئله را پررنگ کند. ما باید به شکل واقعبینانه، روی مسئله خودکشی حساس باشیم. نه آن را بپوشانیم و بگوییم در جامعه وجود ندارد و نه آن را بزرگ تر از حد خودش نشان دهیم. بسیاری از افرادی که دست به خودکشی میزنند یک پیام دارند و آن هم این است که «ما نیازمند کمک هستیم». اگر این کمکها را به موقع به آنها برسانیم، آنها هیچ وقت مجبور نمیشوند برای رساندن پیامشان این طور واکنش نشان بدهند.
بهترین برخورد با کسانی که زمینه خودکشی دارند چیست؟
* تقریبا هفتاد درصد از کسانی که اقدام به خودکشی میکنند قبل از اقدام، بهگونهای قصد خودشان را نشان میدهند. توجه به پیامها و نشانههای حاکی از این رفتار، میتواند در پیشگیری از یک اتفاق غیرقابل جبران، کمککننده باشد. این نشانهها میتواند شامل احساس افسردگی همراه با احساس گناه و انتقاد از خود، خداحافظی کردن از دیگران و طلب بخشش، تغییرات رفتاری غیرعادی و چشمگیر مانند گوشهگیر شدن، بیانگیزگی و یا شادی یکباره بعد از ناراحتی و افسردگی مدتدار، رفتارهای آسیبرسان مانند استفاده بیش از حد از مشروبات الکلی و مواد مخدر و بیان ناامیدی و پوچی زندگی، باشد.
* پیش از هرچیز، با فردی که دارای چنین نشانههایی است یا قبلا سابقه خودکشی دارد، گفتوگو کنید. این تصور اشتباهی است که پرسش از خودکشی، فکر خودکشی را به ذهن فرد القا میکند؛ با او صمیمانه، با آرامش و بدون سرزنش و نصیحت، وارد گفتوگو شوید.
* بیش از هرچیز سعی کنید احساساتش را درک و همدلیتان را ابراز کنید.
* در مرحله بعد با کمک خودش، راهحلهایی عقلانی و منطقی برای مشکلاتش پیدا کنید. حواس تان باشد به هیچوجه به او وعده بی جا درباره بهتر شدن اوضاع و قول ناممکن برای حل کردن مشکلاتش ندهید.
* ضمن گفتوگو، بدون آنکه مبالغه و زیادهروی کنید، به تواناییها، شایستگیها و ویژگیهای مثبت او اشاره کنید؛ اجازه بدهید احساس مهم و مفید بودن را تجربه کند.
* ایمان و باورهای مذهبی، یکی از عوامل بازدارنده در تمایل افراد به خودکشی است؛ اعتقاد به وجود خدای مهربانی که از هر مشکلی بزرگ تر و به هر کاری تواناست، میتواند در غلبه بر ناامیدی بسیار موثر باشد. جان ما یک امانت از طرف خدا به ماست و ما حق نداریم در این امانت خیانت کنیم. ما همه مسلمانیم و خط فکر و اعتقادمان به نقطه روشنی وصل است. این حرف که «زندگیِ خودم هست و اختیارش را دارم»، منطقی نیست. چرا که اگر خدای مهربان به ما حق و موهبت زندگی بخشیده، به این معنی نیست که حقِ پایان دادن به زندگی هم داده است. اگر دوستی، یک هدیه یا امانتِ ارزشمند به شما داده باشد، از آن مراقبت میکنید یا فاتحهاش را میخوانید؟ پاسخ معلوم است. زندگی، یک هدیه الهی است؛ جسم و جان و فرصت زنده بودن هم یک امانت ارزشمند است که باید با امیدواری و تلاش و جنگندگی، حفظش کنیـم و از همه مهم تر برای پیشگیری از رفتارهای پرخطر بین اطرافیان باید در عمل ثابت کنیم که زندگی محدود به این حیات مادی نیست و ورای همه این اتفاق های تلخ، آزمون های الهی برای رشد ما وجود دارد. اگر اعضای یک خانواده هر روز از صبح تا شب برای هر چیزی به زمین و زمان فحش بدهند و بعد، از ناامیدی دختر و پسرنوجوان شان تعجب کنند کار بی فایده ای انجام داده اند. نمی شود معنای زندگی و امید و توکل به خدا را از محیط خانواده گرفت و بعد برای مایوس بودن نوجوان او را بازخواست کرد.
* یک گام مهم دیگر در کمک به افراد در معرض خودکشی، کاهش تنش است؛ فضای خانه را آرام و ایمن کنید و به فرد در مواجهه با دیگر تنشها و استرسهایش کمک کنید.
* باید بدانیم بسیاری از مشکلاتی که افراد را به بنبست میرساند، ناشی از بلد نبودن مهارتهای ضروری زندگی مثل مهارت کنترل خشم، حل مسئله و برقراری ارتباط است؛ مهارتهایی که شاید یادگرفتن شان زمان ببرد اما صرف شروع تمرین آنها میتواند نوید تغییر و بهبود در زندگی بدهد.
* با اینهمه، مهمترین و ضروریترین کاری که بعد از شناسایی علایم گفتهشده میتوان انجام داد، قطعا مراجعه به روانشناس است؛ حتی اگر به قیمت کاهش موقت اعتماد فرد در معرض خودکشی به شما تمام شود.
منابع: سلامت آن لاین و وبسایت دانشگاه علوم پزشکی تهران