- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
والدین، اصلی ترین الگوهای رفتاری و اولین مربیان تربیتی فرزندان هستند؛ بنابراین باید قبل از فرزندآوری، مهارت فرزندپروری را یاد بگیرند. والدین باید بدانند نسل جوان هر رفتاری را که باب میل خودش نباشد، تحمیلی توصیف می کند در حالی که رفتار تحمیلی، ویژگی هایی دارد که اگر این ویژگی ها را به خوبی ندانیم، به دلیل این که با رفتارهای غیرتحمیلی، مرزی ضعیف دارد، ممکن است این دو را اشتباه بگیریم و در نتیجه آثار نامناسبی داشته باشد. برخی از رفتارهای والدین از سوی فرزندان این گونه تصور می شود که چون همراه با فشار و تاکید بوده، تحمیلی است، در حالی که این طور نیست و تنها به این دلیل که والدین نگران فرزندان خود هستند، بر آن تاکید بیشتری دارند. رفتارهای والدین همچون نهی کردن فرزندان از کشیدن سیگار، ترک اعتیاد، دوستی نکردن با افراد خلافکار و بزهکار و موضوعاتی از این دست، هیچ گاه تحمیلی نیست، اما اگر تاکید والدین برای انتخاب رشته در دانشگاه آن هم بدون در نظرگرفتن استعداد فرزند یا آینده شغلی او باشد، می توان بخشی از آن را تحمیلی دانست. رفتارهای تحمیلی والدین معیارهایی دارد، به طور کلی، رفتار معقول والدین در موضوعاتی همچون جامعه، دین و فرهنگ به هیچ عنوان تحمیلی محسوب نمی شود؛ اما اگر غیر از این باشد، تحمیلی است. یکی از عواملی که فرزندان رفتارهای والدین خود را تحمیلی توصیف می کنند، ضعف تربیتی آن هاست، بنابراین، به همین منظور، توجه به تربیت درست فرزندان و آشنایی آن ها با بایدها و نبایدهای خانواده از مهم ترین شروط و اصول مباحث تربیتی است که والدین باید به آن توجه ویژه ای داشته باشند. به والدین توصیه می شود از نگاه بالا به پایین یا رئیس - کارمندی در جایگاه پدر و مادر به فرزند، به طور جدی خودداری کنند و مهم تر این که، الگوهای مناسب و عملی برای فرزندان خود باشند. با توجه به این که نسل جدید با نسل قدیم تفاوت های قابل توجهی دارد؛ بنابراین لازم است والدین با ویژگی های نسل جدید بیشتر آشنا شوند که این مهم از طریق شرکت در جلسات مشاوره و روان شناسی امکان پذیر است. جلسات مشاوره علاوه بر این که والدین را با نحوه تربیت درست فرزندان آشنا می کند، به آن ها استفاده مناسب از ابزارهای تاکیدی در زمان های لازم را آموزش می دهد تا فرزندان را در شرایط مناسب از بسیاری از فعالیت ها نهی کنند؛ البته نباید به راحتی از این موضوع گذشت که رفتارهای تحمیلی والدین بر فرزندان نیز نتایج خوبی ندارد، چون به زندگی آن ها لطمه می زند، علاوه بر این، فعالیت های فرزندان را نه تنها با موفقیت همراه نمی کند بلکه میزان شکست فرزندان، نداشتن اعتماد به نفس و ناامیدی شان را افزایش می دهد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دختری 30 ساله ام و موقعیت اجتماعی نسبتا خوبی دارم. از وقتی به خاطر دارم همه من را برای ارتباطات خوبی که داشتم، اعتماد به نفسم، موفقیت های اجتماعی ام و... تحسین می کردند اما من هیچ وقت به خودم اعتماد ندارم یعنی خودم را قبول ندارم، من از آن دسته آدم هایی هستم که در ظاهر خیلی موفق جلوه می کنم، ولی خودم می دانم از نظر محتوایی و علمی چقدر ضعیفم. به دوستانم که نگاه می کنم می بینم نصف من هم نه کتاب خوانده اند نه اطلاعات دارند ولی همه جا موفق ترند؛ مثلا جمله ای را که از کسی شنیده اند، در جلساتی که با حضور کارشناسان برگزار می شود چنان مطرح می کنند که انگار خودشان کشف بزرگی انجام داده اند ولی من جایز نمی دانم در حضور استادان اظهار فضل کنم. همین موضوع باعث شده احساس عقب ماندگی کنم و خودم را قبول نداشته باشم و احساس خیلی بدی دارم. خیلی ناراحتم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نمی دانم از کجا شروع کنم! پسری 23 ساله هستم، مشکل من بیکاری است و مطمئنم مشکل خیلی از جوان هاست. مدرک من دیپلم است. سه سال است از خدمت سربازی آمده ام و تاکنون یک هزار تومانی هم پس انداز نکرده ام. شهرمان اقتصاد جالبی ندارد و دوست دارم به تهران بروم برای کار ولی از غربت و تنهایی می ترسم و به همین علت در شهر غریب تن به کار نداده ام. می خواستم از کارگری شروع کنم اما مدام از کار در می رفتم، گفتم من مال این کار نیستم. خدا می داند چه فشاری را دارم تحمل می کنم، از طرفی دختری را دوست دارم که مدام برایش خواستگار می آید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.