تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آیات نور
تعداد بازدید : 52
آرزو کار ساز نیست، تلاش لازم است
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی در تفسیر آیات 24 تا 26 سوره فجر با این مضمون که: « (در قیامت انسان) می گوید: ای کاش برای زندگی (امروز) چیزی از پیش فرستاده بودم. پس در آن روز هیچ کس به مانند عذاب او عذاب نکند و هیچ کس چون به بند کشیدن او، در بند نکشد» نکاتی را مطرح کرده اند که می خوانید:
1-قیامت روز حسرت است. 2-آرزو کارساز نیست، تلاش لازم است. 3-زندگی واقعی و ابدی، زندگی قیامت است. 4-خدای رحیم، در جای خود شدید است. 5-ممکن است برای کیفرهای خداوند در دنیا مشابهی باشد اما در آخرت عذاب الهی مشابه ندارد. 6-در قیامت، امکان فرار از عذاب نیست.
تفسیر نور
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یادبود
تعداد بازدید : 70
اسرای سرافراز
مقاومت و مظلومیت اسرای ایرانی در زندان های بعثی، بی بدیل و شگفت آور بوده است. به مناسبت روز تجلیل از اسرا و مفقودان، خاطراتی از حجت الاسلام ابوترابی، «عباس حسین مردی» و «حسین لشکری» خواهید خواند.
من به آرزویم رسیدم
حجت الاسلام ابوترابی/ نمایندگان صلیب سرخ به اردوگاه آمده بودند تا کار مبادله آزادگان را انجام دهند. من مترجم بودم. اتاق ها خالی بود. همه در محوطه بودند. داشتیم آزاد می شدیم. بعضی ها داشتند سوار اتوبوس ها می شدند. یک دفعه سایه هایی را روی پنجره اتاق کناری ام دیدم. صدایی هم می آمد. رفتم پشت پنجره اتاق. تعجب کردم. حاج آقا بود. دو نفر هم کنارش بودند. میله های پنجره را گرفتم. گفتم: «حاج آقا شما این جا هستید؟». بعد داد زدم که «حاج آقای ابوترابی این جاست.» بچه ها پشت پنجره جمع شدند. برای ما خیلی سخت بود بدون حاجی برگردیم. همه گریه می کردیم. از پشت میله ها روبوسی کردیم. به ما دلداری می داد و می گفت: «آقاجون چرا ناراحتید؟ خوشحال باشید. شما بر می گردید ایران. اگر دیدید 10 سال سجده کردم، اگر نماز خواندم و دعا کردم، آرزویم این بود که این لحظه را ببینم. من 10 سال دعا کردم که اسرا آزاد بشوند. دست خدا به همراه تان. موفق باشید. من به آرزویم رسیده ام.» این ها را که گفت، صدای گریه بچه ها بلندتر شد.
برگرفته از کتاب «به لطافت باران» نوشته «بیژن کیانی»
دیگ بدون آب!
عباس حسین مردی/ انگار انداخته بودنم توی یک دیگ بدون آب؛ یک دیگ بدون آب که زیرش چندین شعله گاز بود. کف کانتینر، لخت و عور بود و به قدری حرارت داشت که در همان لحظه های اولیه، چند جای بدنم تاول زد. چند بار بالا و پایین پریدم، باز هم فایده ای نداشت. نهایتا تصمیم گرفتم پیراهنم را که خیس عرق شده بود، دربیاورم و از آن به عنوان حائلی بین خودم و داغی کف کانتینر استفاده کنم. همین که آن را درآوردم و پهن کردم، دیدم از همه جایش بخار بلند شد. طولی نکشید که خشک شد!
برگرفته از کتاب «حکایت زمستان»، تالیف «سعید عاکف»
دیدار با همسر بعد از 18 سال
«حسین لشکری» به روایت همسرش/ او بعد از 18 سال اسارت که 10 سال آن را در سلول های انفرادی گذرانده بود، برگشت. پیر و شکسته شده بود و موی سیاه در سر نداشت؛ دندان هایش همه ریخته بود. شیرینی دیدار، چهره تغییر کرده اش را از یادم برد. پسر چهار ماهه مان حالا 18 ساله شده بود و برای اولین بار پدرش را می دید. او همچنان مظلوم بود و ساده زندگی میکرد. اگر ده نوع غذا هم سر سفره بود، فقط از یکی میخورد. به خانه که میآمد و گاهی غذا آماده نبود می گفت خانم نان و پنیر که داریم، اگر نداریم نان که داریم همان را با هم میخوریم. هر موضوعی که پیش میآمد نظر من را میپرسید و قبول میکرد. احترامش به زن فوق العاده بود. مهربان بود و اگر هم عصبانی میشد، تنها عکس العملش این بود که توی خودش میرفت. در اثر شکنجههای سخت، جانباز 75 درصد شده بود و من توقعی نداشتم.
فارس
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بریده کتاب
تعداد بازدید : 52
ترسی که فقط انسان دارد!
پرنده ها دیرشان نمی شود. هیچ سگی ساعت اش را نگاه نمی کند. گوزن ها دلواپس فراموش کردن تولدها نیستند. فقط انسان زمان را اندازه می گیرد. فقط انسان ساعت را اعلام می کند و به همین دلیل فقط انسان از ترسی فلج کننده رنج می برد که هیچ موجود دیگری تحمل نمی کند؛ ترس تمام شدن وقت...
برگرفته از کتاب «ارباب زمان» اثر «میچ آلبوم»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اندکی صبر
تعداد بازدید : 41
عهد کودکی!
ماه مهر و دفتر و کیف و کتاب
زنگ جغرافی و تاریخ و حساب
می برد ما را به عهد کودکی
روزگاری که فنا شد با شتاب!
رساء اصفهانی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 141
دور دنیا
لوسترهایی که هوا را هم تصفیه می کند!
دیلی میل/ مهندس طراح و بیوتکنولوژیست «جولیان ملکیوری» اخیرا یک طراحی روشنایی هوشمندانه ارائه داده که هم زیبا و هم سازگار با محیط زیست است. «لوستر زنده» او که هم اتاق را روشن می کند و هم هوای آن را تصفیه می کند در جشنواره طراحی لندن، برای اولین بار نمایش داده شد. این اثر سبز از ۷۰ برگ شیشه ای تشکیل شده که با جلبک سبز پر شده و کربن دی اکسید را جذب و اکسیژن را آزاد می کند. «جولیان» با استفاده از قانون ساده فتوسنتز سعی می کند لوازم خانگی را برای محیط زیست کاربردی کند و به خاطر همین تلاش ها جایزه استعدادهای درحال ظهور را در هفته طراحی لندن برد.
زنی که در مراسم تدفین همه شرکت می کند!
آدیتی سنترال/ «ترزا دایل»، زن 65 ساله کاتولیک آمریکایی 14 سال است که خودش را مهمان مراسم تدفین در کلیسای محلی می کند و تنها دلیل او این است که بعد از اتمام مراسم، مجانی شام بخورد! او در تمامی مراسم تدفینی که در کلیسا برگزار می شود شرکت می کند و بعد مجانی غذا می خورد و حتی در برخی مواقع، غذا با خودش به خانه هم می برد! همسایه ها و اهالی شهر که از دست کارهای او به ستوه آمده بودند، این عمل زشت او را رسانه ای کردند و حالا خبر 14 سال مجانی غذا خوردن او در آمریکا پیچیده است!
بیمه سلامتی با جمع آوری زباله خشک!
آدیتی سنترال/ بیمه سلامت برای اقشار کم درآمد یکی از معضل های کشورهای مختلف دنیاست. یک کارآفرین جوان اندونزیایی برای این که این مشکل را برطرف کند، ایده جالبی را مطرح کرده است که هر چند در ابتدا شکست خورد اما الان هفت سال است که با موفقیت اجرا می شود. طبق ایده او، افراد کم درآمد می توانند با جمع آوری صحیح زباله های خشک و قابل بازیافت و تحویل آن به شهرداری خود و خانواده شان را بیمه بهداشت و سلامت کنند.
ژاکتی که با تغییر دما، رنگ عوض می کند!
آدیتی سنترال/ با آمدن پاییز و زرد شدن برگ درختان، همه چیز باید رنگ عوض کند! این جمله ایده یکی از شرکت های تولید کننده لباس در آمریکاست. این شرکت با شروع هر فصل، لباس های مخصوص همان فصل را با یک ایده خلاقانه ارائه می دهد. با شروع پاییز شرکت «اسنون آیلند»، ژاکتی طراحی کرده است که با تغییر دمای آب و هوا رنگ عوض می کند! این ژاکت از الیافی ساخته شده است که فرمول شیمیایی آن ها با سرد یا گرم شدن هوا تغییر می کند!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 126
دنیا به روایت تصویر
درگیری در پارلمان اوگاندا، عکس از رویترز
روز نیروهای مسلح در کره جنوبی، عکس از تلگراف
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 121
زندگی سلام
اطلاعیه متفاوت اهالی یک ساختمان!
* آدم ها رو با رفتارشون پرت میکنن اون ور، بعد میگن چرا ازمون فاصله گرفتی؟
* اولِ بهار که همه بلدن یک زندگی تازه رو شروع کنن. مهم اینه که اول پاییز بتونی زندگی ات رو نو کنی.
* تمام پاییز رو علاوه بر برگ های زردش، سوئیشرت پوشیدنش باحال میکنه!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یادبود
تعداد بازدید : 80
رمز موفقیت و محبوبیت گاندی
«ماهاتما گاندی» رهبر استقلال هند و ناجی این کشور از استعمار طولانی انگلستان، نه تنها برجسته ترین شخصیت تاریخ هندوستان بلکه یکی از تاثیرگذارترین شخصیت های تاریخی جهان است. به مناسبت سالروز تولدش، بعد از جمله هایی ماندگار از او درباره امام حسین(ع) و درس هایی که از ایشان گرفته است، به چند سخن تامل برانگیز دیگرش هم اشاره خواهیم کرد.
امام حسین(ع)، سرمشق پیروزی هند
شخصیت امام حسین (ع) و نوع قیام وی در کربلا، همواره مورد تحسین گاندی بود و وی سخنرانی هایی در این مورد انجام داده که برخی از آن ها به شرح زیر است:
* من برای مردم هند چیز تازه ای نیاوردم، فقط نتیجه ای که از مطالعات و تحقیقات درباره تاریخ زندگی قهرمانان کربلا به دست آورده بودم، ارمغان ملت هند کردم. اگر بخواهیم هند را نجات دهیم، واجب است همه ما راهی را بپیماییم که حسین بن علی(ع) پیمود.
* من زندگی امام حسین(ع)، آن شهید بزرگ اسلام را با دقت خوانده ام و توجه کافی به صفحات کربلا کرده ام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز شود، باید از سرمشق امام حسین(ع) پیروی کند.
* پیشرفت اسلام، متکی به شمشیر نبوده بلکه با فداکاری والای حسین(ع) به دست آمده است. من از او یاد گرفتم چطور پیروز شوم در حالی که مظلوم و ستمدیده هستم.
چند جمله ماندگار از او
* هدف، همواره از ما دور می شود، هرچه به پیشرفت های بزرگ تری نائل آییم، بیشتر به بی ارزشی خود پی می بریم. شادمانی در تلاش نهفته است نه در دستیابی به هدف. تلاش تمام و کمال، عین پیروزی است.
* وقتی که به تحسین شگفتی های طلوع خورشید یا زیبایی ماه می پردازم، روح من به ستایش خالق در میآید.
* پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آن است که بعد از هر زمین خوردنی، برخیزی.
باشگاه خبرنگاران
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 48
ما و شما
برای معرفی مسجد نقویه مشهد بسیار سپاسگزارم. به عنوان یک مادر، خیلی برام جذاب بود.
* آقاى صابرى، این که درباره عزادارى نوشتى، درد دل خیلى هاست. پسر من متاسفانه به خاطر همین مداحى ها و خواندن مداح ها به سبک ترانه ها، هیئت نمى رود.
* حکایت مذهبی تان با عنوان «حسین جان(ع) جبران می کنیم» را خواندم. بلافاصله به خودم گفتم: «کوفیان عجب جبران کردند!»
* ساخت نردبان برای تولد مادربزرگ، در ایران توصیه نمی شه چون مادربزرگ ها می ترسن و میگن: «الهی جوون مرگ بشی، این کارا چیه بچه!»
* زندگی سلام! میگن باطن زندگی تون رو با ظاهر بقیه مقایسه نکنین، الکیه. چراکه من هرچی حساب می کنم، همسایه مون که ماهی 30 میلیون درآمد داره از ما که ماهی یک میلیون و هشتصد داریم، درآمدش بیشتره.
* آقای خوشحال، شعرتان درباره حضرت علی اکبر(ع) بسیارتاثربرانگیز بود. اجرت با خود امام حسین(ع).
* ستون دانستنی های جالب را هر روز چاپ کنید. من که خیلی طرفدارشم.
* هدیه شهید حججی به همسرش، جالب بود. این مرد واقعا خاص بود.
* حکایت «قدرت عشق» بسیار خواندنی بود. من هم از وقتی که از خانمم جدا شدم، دیگه اون مرد سابق نشدم. هرچند خیلی مشکل داشتیم ولی جدا شدن اشتباه بود.
* می خواستم بگم شما قسمت خفن استریپ رو که سرگرمی بود با این همه طرفدار، به خاطر ماه محرم موقتا حذف کردین، ولی تعجب می کنم چرا قسمت پیامک های طنز زندگی سلام یک روز مانده به تاسوعا هنوز چاپ می شه؟ در صورتی که حل خفن استریپ منافاتی با عزاداری نداره ولی آدم ناخودآگاه شرمش می شه این روزها مطلب طنز بخونه. نمی دونم چه طوری توجیه می کنید.
ما و شما: خواننده گرامی، تلاش ما این بوده در این روزها بخش شبکه های اجتماعی محتوای غیر طنز داشته باشه.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 67
فتو نکته
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
داستانک محرمی
تعداد بازدید : 42
چند حبه قند!
بچه ها توی پیاده رو کنار تیر برق، چادرهای مشکی مادرشان را به هم بسته بودند و خیمه راه انداخته بودند تا تعزیه بگیرند. قرار داشتند هرکدام از خانه هایشان چیزی بیاورند تا خیمه رونق بگیرد و راه بیفتد: «پرچم، لباس، چادر، زیلو، کتری، استکان، چای و ...»
و کوچک ترین آن ها که چیزی نداشت بیاورد، خیلی فکر کرد چه کار کند تا به درد خیمه بخورد. چه کار کند تا دست خالی به خیمه نرود. آخر سر، قندان داخل آشپزخانه توجه اش را جلب کرد. رضایت را در نگاه مادرش دید و ناگهان خودش را وسط خیمه دید و با صدای جوانی که قند برداشت به خودش آمد: «نذرت قبول باشه، کوچولو».
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.