سوزانسانتاگ، نویسنده و منتقد نامدار معتقد است «تا وقتی که ما از خواندن صفحه حوادث روزنامهها لذت میبریم، تا وقتی که دوست داریم قاتل را بشناسیم و تا وقتی که کنجکاویم بدانیم پشت دیوارهای خانه همسایه مرموزمان چه میگذرد، از داستان پلیسی هم لذت میبریم.» ادبیات جناییمعمایی، یکی از گونههای جذاب و محبوب داستان در دنیا و ایران است که عرصهای خیالی برای تقابل هیجانانگیز حق و باطل و فرصتی است برای به چالش کشیدن ذهن مخاطب برای سردرآوردن از پاسخ سوال ها و ابهامها و حل معماهای ساده و پیچیده. شاید این روزها که رمان «قهوه سرد آقای نویسنده» اثر «روزبه معیـن»، نمونه ای مدرن و فلسفی- روان شناسانه از این گونه ادبی، با استقبالی گرم در کشورمان روبهرو شده، فرصتِ مغتنمی باشد برای پرداختن به سیر تا پیاز این ژانر پرمخاطب در دنیا و ایـران. چه از علاقهمندان این حوزه هستید، چه تابهحال تجربه مطالعه این گونه داستانها را نداشتید، پیشنهاد میکنیم پرونده امروز را از دست ندهید.
ادبیات جناییمعمایی، چگونه شکل گرفت و چه مشخصاتی دارد؟
ژانر جنایی، معمایی، گونهای از داستان است که در آن، جنایت و انگیزه هایش واکاوی می شود. این نوع رمانها از منظر کلاسیک، اغلب یک ساختار مشترک دارند. ابتدا جرمی تعریف میشود، بعد قتلی اتفاق می افتد، تحقیقی صورت میگیرد و در آخر هم قاتل یا بزهکار دستگیر و به دست عدالت سپرده می شود یا با مقاومت در برابر مأموران قانون و قهرمان داستان، به هلاکت میرسد. امروزه رمانهای جنایی در زمره محبوبترین ژانرهای ادبی جهان به حساب میآیند. کافی است سری به سایت فروش اینترنتی «آمازون» بزنید تا متوجه شوید در میان پرفروشترین کتابها، حداقل چهار کتاب اول در این گونه میگنجد. با مراجعه به سایتهای بزرگ فروش کتاب دنیا و با یک جست وجوی ساده، شاید به جرئت بتوان ادعا کرد از هر پنج کتابی که به انگلیسی منتشر میشود، یکی به ژانر جنایی و زیر مجموعههایش تعلق دارد. کتاب پشت کتاب؛ روایتهایی هیجانانگیز از ماجراهای قاتلان، مقتولان، سارقان، کلاهبرداران، جاعلان، روانیها، مأموران مخفی و کارآگاهانی که درگیر قتل، توطئه، دسیسه، راز یا معمایی خاص شدهاند. ژانر جنایی که برای اولین بار در سال ۱۸۴۱ میلادی توسط «ادگار آلن پو» با داستان کوتاهی به نام «قتل در خیابان مورگ» پایهگذاری شد، بسیار سریع رشد کرد و در مدتی کوتاه به محبوبیت رسید. بعدها این گونه ادبی، تحت سیطره نویسندگان آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی قرار گرفت و طی چند دهه اخیر با آثار استیفن کینگ وارد فضای جدیدی شد. فرم حیرت انگیز این گونه ادبی، نشان داد که در مقابل مخالفان، بسیار سرسخت و برای موافقان، بسیار انعطاف پذیر است و می تواند هر سلیقهای را اقناع کند. ماجراهای این ژانر می تواند در هر کشور، شهر یا روستایی از دنیا اتفاق بیفتد و با هر گویشی به نگارش درآید. از همین رو به خوانندگان نقاط مختلف جهان، فرصت میدهد با شخصیت ها، فرهنگ ها و جغرافیاهای اجتماعی یا فیزیکی جدید آشنا شوند.
ادبیات جناییمعمایی چه زیرمجموعههایی دارد؟
ژانر معمایی؛ روایتی که بر معما و اسرار تکیه دارد. داستانی که از نگاه یک قهرمان یا ضدقهرمان بیان می شود، جنایت یا عدم تعادلی اتفاق می افتد و در انتها با مرگ یکی از این دو نفر به پایان می رسد یا به دست عدالت سپرده می شوند. پلیس در این ژانر یا نقش محوری ندارد، یا حضورش کم رنگ است. از مشهورترین رمان های معاصر در این ژانر، می توان به «دختر گمشده» نوشته «جلیلیان فلین» و «کد داوینچی» نوشته «دن براون» اشاره کرد. رمان «فیل در تاریکی» آقای «قاسم هاشمی نژاد» نیز به همین ژانر تعلق دارد. رمان «قهوه سرد آقای نویسنده» کمابیش در این گونه قرار می گیرد.
ژانر جاسوسی؛ داستانی که روایتگر جنگ پنهان میان سرانِ دولت ها با هم یا با دولت های دیگر است. در این گونه، مأموران اطلاعاتی نقش محوری روایت را به عهده دارند. «یان فلمینگ» با داستان های «مأمور ۰۰۷ » خود پیشگام این ژانر بود. اینک «دنیل سیلوا» و «تام کلانسی» در صدر مشهور ترین نویسندگان ژانر جاسوسی قرار دارند.
ژانر حقوقی؛ عمده شخصیت های این ژانر را وکلای دادگستری و دیگر عوامل دادگاه ها تشکیل می دهند و هدفشان اثبات بی گناهی یا گناهکار بودن شخص متهم داستان است. مشهورترین نویسنده این ژانر «جان گریشام»ِ آمریکایی است.
ژانر پلیسی؛ داستانی است که در آن یک یا چند تبهکار، مرتکب جنایت می شوند و پلیس یا کارآگاه به عنوان یک شخصیت محوری ایفای نقش می کند. ژانر پلیسی که اصلی ترین گونه ادبیات جنایی است، خود به چند زیر ژانر تقسیم می شود:
ژانر کارآگاهی؛ رمان های کلاسیک پلیسی و معمایی که در ابتدای داستان، فردی به قتل می رسد و کارآگاه خصوصی یا پلیس باید به واسطه مدارک موجود، قاتل را از میان چند مظنون شناسایی کند. در این گونه از رمان ها، پلیس یا کارآگاهی که نقشی محوری ایفا می کند، تنهاست و طی داستان هم با خطری مواجه نمی شود. این داستان ها معمولا اکشن نیست و صرفاً از طریق سند و مدرک پیش می رود. طلایه دار مشهور این سبک پلیسی، «آگاتا کریستی» بود که در ایران هم طرفداران بسیاری دارد. از نویسندگان مشهور معاصر این سبک هم می توان به «رابرت گالبریث» و «لوییز پنی» اشاره کرد.
ژانر هارد بویل؛ این گونه نیز مانند ژانر کارآگاهی، سبکی معماگونه دارد ولی کارآگاه یا پلیس داستان، بیشتر به قدرت فیزیکی خود اتکا می کند و داستان تا حد زیادی اکشن است. «ریموند چندلر» با خلق شخصیت «فیلیپ مارلو» در این ژانر، خوش درخشید و این گونه ادبی را به شهرت رساند. از نویسندگان معاصر نیز می توان به «مایکل کانلی» و کارآگاه معروفش «هری بوش» اشاره کرد.
ژانر تریلر؛ این گونه پلیسی معمولا معمایی ندارد و بر مبنای تعلیق و چالش جلو می رود. خواننده کتاب، قاتل را می شناسد و با پلیس محبوبش تا آخر رمان، با ماجراهای خونین و دراماتیکش همراه می شود. شاید بتوان گفت دلیل مهم علاقه بیشتر مخاطبان به این ژانر پلیسی، دوگانگی روایت نویسنده است.
ادبیات جناییمعمایی، در ایران چه جایگاهی دارد؟
در ایران، طرفداران این گونه ادبی که تعدادشان هم کم نیست، بیشتر آثار ترجمهای را دنبال میکنند. مثل بسیاری از قالبها و گونههای دیگر ادبی، ادبیات جنایی هم در کشور ما پدیدهای وارداتی محسوب میشود. اگر به پیشینه ترجمه ادبیات جناییمعمایی در کشورمان نگاه کنیم، متوجه می شویم این ژانر از ادبیات، سابقهای تقریبا صد ساله دارد؛ یعنی اندک زمانی بعد از نهضت ترجمه در ایران (اواخر عصر قاجار) اواخر دهه 30 و اوایل دهه 40 را باید اوج دوران محبوبیت رمانهای پلیسی در ایران به حساب آورد که همزمان، رشدی کمی و تا حدی کیفی داشت. در این سالها علاوه بر عناوین تازهای از کتابهای جناییمعمایی که منتشر شد، بیشترِ پاورقیهای جنایی «ذبیحا... منصوری»، دوباره و اینبار در قطع جیبی به صورت کتاب منتشر شد و «عنایتا... شکیباپور» در یک مقطع چند ساله، اغلب رمانهای «موریس لبلان» را به فارسی برگرداند. اما بیشتر جهش کیفی در ترجمه آثار جناییمعمایی کشورمان در ابتدای دهه 40، مدیون آثاری است که سه ناشر با رویکرد حرفهای ارائه کردند؛ یکی «نشر امیرکبیر» که متاثر از نمونههای مشابه خارجی، مجموعهای قابل اعتنا از آثار «ژرژ سیمنون» و «آگاتا کریستی» را در قطع جیبی به بازار ارائه داد، دیگری، «انتشارات پرستو» که آثاری پلیسی منتشر کرد و بیشترشان از دستهای بودند که در سینما هم از آن ها اقتباس شد و «نشر گلچین» که در آن سالها سری داستانهای «جیمز باند» اثر یان فلمینگ، آثاری از جان لوکاره و میکی اسپلین را منتشر کرد و با توجه به کیفیت این آثار، نقش مهمی در ارتقای نشر کتابهای معماییجنایی ایفا کرد. در دهه 60پاورقینویسی در مطبوعات و همچنین رمان عامهپسند و در کنار آن رمان پلیسی که در ذهن بیشتر مخاطبان، بخشی از رمان عامهپسند محسوب میشد، رو به افول رفت. در این ایام تقریبا بساط کتابهای جیبی و بسیاری از ناشران زرد برچیده شد. محبوب ترین جلوه ادبیات جناییمعمایی در دهه 70 ایران، پاورقیهای «احمد محققی» بازپرس ویژه قتل عمدِ تهران در مجله «خانواده» بود که ماجراهای مربوط به قتلهای جنجالیِ دوران کارش را به شکل داستان های دنبالهدار، منتشر می کرد. در دهه 80، اما ناشران بیشتری به ادبیات جناییمعمایی روی خوش نشان دادند. دهه 80 ایران تقریبا دههای بود که به ادبیات جنایی به شکلی علمیتر و آکادمیکتر نگاه شد و منتقدان و مترجمان تلاش کردند با توجه به ابزار رسانه، این گونه را به عنوان گونه ای که دارای ارزش ادبی است و صرفا برای سرگرمی و تفنن نیست، معرفی کنند.
مرور 3 نمونه از پرفروشترین رمانهای جناییمعماییِ فارسی
رد پای ماجراهای پلیسی در ادبیات ایران
مهین ساعدی- سالهای زیادی از زمانی که ادبیات جناییمعمایی در ذهن مردم تداعی کننده ادبیات عامه پسند بود، گذشته است و حالا دیگر این سبک آثار در میان علاقهمندان جدی ادبیات، طرفداران خاص خود را دارد. با هم، چند نمونه از جذابترین ها و پرفروشترینهایش را مرور میکنیم.
قلب های بی تپش/ مهراد مراد
این کتاب بعد از داستان «مرا به فردا برسان»، دومین رمان پلیسی مهراد مراد است و به برشی از زندگی یک افسر آگاهی می پردازد. قهرمان داستان، همسرش را در یک حادثه جنایی از دست داده و هم اکنون شبهای تنهایی اش را در کنار روح او به صبح میرساند. داستان این کتاب معمایی نیست و به رغم چالشهای زیاد، بسیار پرشتاب جلو میرود.
مردی که پس از مرگش هم، جنایت می کرد/ فواد فاروقی
در این داستان، «سیف القلم» بیماری روانی است که خودش را پزشک معرفی میکند. او در یکی از محلههای شیراز مطبی دایر کرده و با این حیله، زنان و دختران را به دام می اندازد و به قتل میرساند. از قرار معلوم، سیف القلم از نوجوانی، به ارتکاب جنایات دلخراش مشغول بوده و در هندوستان، 61 فقره جنایت مرتکب شده!
مکافات جنایات/ ناصر بیگدلی
موضوع این کتاب، خاطرات نویسنده آن، «ناصر بیگدلی» از سالها خدمت در بخش بازرسی اداره آگاهی و مبارزه با تبهکاران است. نگارنده با ذکر ماجراهایی با عنوانهای «خیابان خلوت»، «قربانیان خشونت»، «عقربها»، «وسوسه»، «حماسه فرار» و «کینه کور»، به برخی از جنایات واقعی تبهکاران و همچنین مجازاتهای آنها اشاره می کند.
در تهیه این پرونده از خبرگزاری «مهر» و «باشگاه خبرنگاران جوان» کمک گرفتیم.