درباره طنزنویسان زن و طنزنویسی زنانه در ادبیات ایران
تعداد بازدید : 189
صدای ضعیف طنز زنانه در دنیای ادبیات
الهام یوسفی- طنزپردازان زن یا طنزپردازی درباره زنان؟ البته که این دو زمین تا آسمان با هم فرق دارند. در حوزه طنزپردازی درباره زنان تا دلتان بخواهد اثر و نوشته و شعر و حتی لطیفه و جوک داریم. مردانی که از قدیم تا اکنون، سوژههایی از خلقیات و ویژگیهای زنانه را دستآویز طنزپردازی کردهاند. البته اگر طنزپردازی را با هجو و هزل و تمسخر اشتباه نگیریم، در هر زمینهای طنز میتواند وسیلهای برای بیان انتقادی و معترضانه کژیها و کم و کاستیهای یک قشر از جامعه باشد. در حقیقت، چه زنان و چه مردان را میتوان با تیغ برنده طنز جراحی کرد و عیوب فردی و اجتماعیشان را نشان داد. حالا که زنها در طول تاریخ سوژه طنزپردازیها و لطیفهگوییهای بسیار بودهاند و البته به مقدار زیاد هنوز هم هستند، بد نیست برای یکبار هم که شده ببینیم خودشان کجای جغرافیای طنزپردازی و خلق آثار طنازانه قرار دارند. متاسفانه اگر سری به فهرست طنزپردازان ایرانی بزنید، خواهید دید تعداد زنان به نسبت مردان بسیار اندک و به تعداد انگشتان یک دست است. اما علت دورماندن زنان از طنزپردازی چیست و چند طنزپرداز زن قابل توجه، در این فهرست حضور دارند؟ به بهانه پاسخ به این سوالات و سوالاتی از این دست، در پرونده امروز زندگیسلام با تعدادی از بهترین طنزپردازان زن تاریخ ادبیات ایران آشنا میشویم، مادر طنزپردازی ایران را خواهیم شناخت، بخشی از آثار طنز زنان طناز ایرانی را مرور میکنیم و البته به کند و کاو دلایل کمرنگ بودن حضور زنان در عرصه طنزپردازی می پردازیم. با ما همراه باشید.
با مادر طنز ایران آشنا شوید
نام: بیبی فاطمهخانم استرآبادی
نام مستعار: بیبی
دوره فعالیت: سالهای مشروطه
شرط میبندیم تا به حال این اسم را نشنیده بودید و اصلا نمیدانستید طنز ایرانی، مادر هم دارد. بیبی خانم که با نام مستعار «بیبی» طنز مینوشت، از سردمداران طنزنویسی دوره مشروطه است. در زمانهای که معدود زنان طنزنویس آن دوران به دلیل شرایط اجتماعی و فرهنگی با نامهای مردانه دست به قلم میبردند، بی بی خانم زنی که برای بهترین روزنامههای دوره خودش مثل «حبلالمتین»، «تمدن» و نشریه «مجلس» طنز (البته گاهی منشوری اش را) مینوشت و بنیانگذار اولین دبستان دخترانه ایران هم بود، با نام خودش کتاب نوشت. اما شهرتش به خاطر کتاب «معایبالرجال» اوست که در واقع پاسخی قاطع و طنازانه بود به کتابی با عنوان «تادیبالنسا» که علیه زنان و در هجو رفتارهای آنها نوشته شده بود. بیبی، شخصا به یاد نویسنده گمنام کتاب آورد که مردان هم معایبی دارند که میتوان به آن خندید. در کتاب تادیب زنان، نویسنده که به نظر میرسد یک شازده قجری بیکار و با مزه بوده، همه ابعاد زندگی زنان دوره خود را از راه رفتن تا خوردن و لباس پوشیدن به طنز کشیده است و معایب الرجالِ بیبی خانم پاسخی است به این طنازیها. بیبی خانم در فصل دوم و در جواب این جمله نویسنده تادیبالنسا که در حفظ زبان گفته: «زخم زبان بدتر از زخم سنان است.» و درباره نیشزدن زنان به مردان، طنزگونههایی را آورده، میگوید: «حق است این سخن و حق نشاید نهفت. آن چه زخم زبان کند با مرد، هیچ شمشیر جانستان نکند. اما از روی انصاف، در هیچ عهد و زمانی و در هیچ زمین و مکانی به کسی مثلاً شده است که گفته باشند قربانت بگردم و او در جواب بگوید زهرمار؟ تا مرد خود صد مرتبه زخم زبان به زن نزند، زن یک مرتبه جواب زشت ندهد. جواب هر جفنگی یک جفنگ است، کلوخ انداز را پاداش سنگ است!»
پاییزی که کارش خنداندن است
نام: زهرا دُرّی
نام مستعار: پاییز
حضور زنان ایرانی در حوزه طنزپردازی آنقدر ضعیف و کمرنگ است که تعدادشان از انگشتان یک دست تجاوز نمیکند. از این میان، می توان زهرا درّی را طنزپرداز قابل توجهی دانست. البته او شاعر و ترانهسرا، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان و در ادامه طنزپرداز هم هست. کتابهای کودکانه او هم با زبانی طنزگونه نوشته شده است. به برخی عناوینش نگاه کنید: «مارمولکهای با وجدان»، «دریغخند»، «ناشیانه دوستت دارم»، «زبل خانم»، «لیلا باید با التماس مجنون رو راضی بکنه». در ادامه، شعر طنزی به قلم او را مرور میکنیم.
شهر یعنی زندگی در ارتحال
مورد و مامور و پارک و ضدّ حال
توی دود و ازدحام و وقت کم
آرزوی خوردن آب پرتقال
خاک بر سر میشود اعصاب ها
از ترافیک و فشار و قیل و قال
بند پ، رشوه، اداره، پلّه، چیز
پشت میز جدولیست و بی خیال
دم به دم سگ دو زدن تا بوق سگ
عاقبت پرونده هایت ماست مال
شهر یعنی بوق ماشین عروس
بوق یعنی ازدواج و اتصال
اتصالی گرم اما در سه سوت
اتصالی میکند سیم وصال
عشق فورا میرود مانند برق
مهریهم را می کنم اجرا حلال
رشته: ریاضی، شغل: طناز!
نام: رویا صدر
نام مستعار: مالمیرآبادی
رویا صدر بیش از آنکه یک طنزپرداز ساده باشد، یک پژوهشگر حوزه طنز است. البته آثار فراوانی در حوزه طنز مکتوب دارد و در سال 1376 در جشنواره مطبوعات، نفر برگزیده طنز مکتوب شده و از این قسم جوایز تا دلتان بخواهد در کارنامه کاریاش پیدا میکنید اما از آن میان، عنوان پژوهشگر برتر حوزه طنز به خاطر کتاب «بیست سال طنز» جایزهای است که برازنده فعالیتهای اوست. با اینکه رشتهاش در دانشگاه ریاضی بوده، سر از مجله گلآقا درآورده و بعد هم نویسنده برنامههای رادیویی طنز شده است. جالب است که او کتابی دارد با عنوان «شکرستان» که تحقیق و بررسی آثار زنان طنز نویس ایران در مجلات و نشریات مختلف است. در ادامه، بخشی از نوشتههای او را میخوانیم.«تصور کنید که به ملاقات بیماری رفتهاید و او بگوید: احساس سگی را دارم که زیرش گرفتهاند. بهاحتمالزیاد، آنگونه که ویتگنشتاین هنگام احوال پرسی از فانیا پاسکال به او پرخاش کرد و گفت: تو چه میدانی که یک سگ زیرگرفتهشده چه احساسی دارد، برنمیآشوبید؛ بلکه بیمار را دلداری میدهید که: ایشالا بهتر میشی، غصه نخور. آنوقت با فراغت خاطر، سراغ شنیدن حرفهای بیمعنی بعدی میروید! امروزه حرف مفت سکه رایج بسیاری از مکالمات و نوشتهها شده، فقط هم مختص جامعه ما نیست. کافی است به نطقی که ترامپ در توجیه به رسمیت شناختن اورشلیم بهعنوان پایتخت اسرائیل ایراد کرد مراجعه کنید تا حجم عظیمی از آن را یک جا شاهد باشید!... ولی درهرحال حضور روشن این پدیده در مناسبات فردی و اجتماعی جامعه ما امری نیست که بتوان از کنار آن بهراحتی گذشت و آن را قابل قیاس با یک نطق یا نوشته دانست... در فضای مجازی، حرف مفت دریایی است که همراه با استیکر گل و بوس و غنچه بر سر مخاطب آوار میشود.... بسیاری از ما در برابر حرف مفت دچار مصونیت و بیحسی شدهایم و هیچچیز خطرناکتر از بیحسی آدمیان نیست...!»
گفتوگو با «رویا صدر» درباره طنز زنانه و طنزپردازان زن ایران
طنزپرداز صاحبسبک کم است، زن و مرد هم ندارد!
«رویا صدر» از مطرحترین پژوهشگران حوزه طنز ایران است. کتابهای او با عناوین «بیست سال طنز»، «برداشت آخر»، «شکرستان» و بعد هم «یک، دو، سه» از مهمترین کتابهای طنزپژوهی به شمار میآید. متن زیر برشی از مصاحبه بلند او با خبرگزاری خبرآنلاین است که به نکتههای مهمی درباره طنازی میان زنان ایرانی اشاره می کند.
در میان آثارتان، به طور ویژه کتابی با عنوان «شکرستان» راجع به زنان طنزپرداز ایران کار کردهاید. اگر اینها مرد بودند آثارشان را بررسی میکردید؟ یعنی این آثار آن قدر قابل تأمل بودند که در یک اثر پژوهشی جمع شوند؟
موضوع این کار، بررسی آثار زنان در نشریات طنز بود. من میخواستم بدانم زنان در نشریات طنز چقدر نقش داشتهاند. اتفاقاً طی این پژوهش به نمونههای موفقی برخوردم. در نشریه توفیق به دو طنزپرداز زن برخورد کردم که کارشان خیلی خوب بود. البته من خیلی از این کارها را نقد کردم و گفتم در چلنگر یا نشریه آهنگر، زنان آثاری منتشر کردهاند که اصلاً طنز نیست و به شعار نزدیک است. کسی که این پژوهش را بخواند به این نتیجه میرسد که زنان نتوانستهاند همپای مردان در طنز نقشی آفرینی کنند.
انگار خانمها نمیتوانند در طنز پا به پای مردان پیش بروند. دلایل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی زیادی برای این مسئله وجود دارد و موانع بزرگی سر راه زنان طنزپرداز است.
فضای نشریات طنز طوری بوده که خانمها خیلی امکان حضور در آن ها را نداشتهاند. خیلی ساده نبود که خانمی در دهه 50 به عنوان یک طنزنویس شناخته شود. کار خانمها با اما و اگرهای زیادی همراه بود. تفکر غالب این بود. خیلی از خانمها در چنین شرایطی کار کردند، برخی از آن ها موفق شدند و آثار ارزشمندی بر جای گذاشتند. طنز در آن دوره خیلی با فکاهه گره خورده بود و کسی آن را جدی نمیگرفت. بعد از انقلاب زمینههای برخورد جدی زنان با طنز شکل گرفت. طنز به عنوان یکی از شاخههای ادبیات به رسمیت شناخته شد. در این فضا خانمها راحتتر میتوانستند کار کنند ولی همچنان حضورشان کمرنگ بود. به نظر من باید دلیلی فراتر از اخلاق و تابوها برای حضور نداشتن زنان در عرصه طنز وجود داشته باشد.
هم اکنون وضعیت زنان طنزپرداز ایرانی را چطور ارزیابی میکنید؟
به طور کلی اگر بخواهیم چند نفر طنزنویس صاحب سبک را بعد از دهه 80 نام ببریم، واقعاً دچار مشکل میشویم. خیلی از دوستان دارند کار میکنند، با مسائل روز هم خیلی صریح و چکشی برخورد میکنند، طیف وسیعی از مخاطب را هم جلب میکنند ولی نتوانستهاند سبکآفرینی کنند. این امر درباره زنان طنزپرداز هم صادق است. من برخورد نکردهام با خانمی که حرف جدیدی در این حوزه داشته باشد یا توانسته باشد سبک تازهای ارائه دهد یا دست کم به یک نگاه و زبان زنانه در طنز برسد. خانمهایی که خوب طنز بنویسند یا خوب شعر طنز بگویند انگشتشمارند.
سه دلیل مهم کمرنگ بودن حس طنزپردازی در میان زنان
طنّازی، رسمی مردانه؟
«عمران صلاحی» از مردان درجه یک عرصه طنز ایران در یادداشتی گفته بود: «ادبیات کهن ایران خیلی مردانه و خیلی صدایش کلفت است.» شاید این حرف را بتوان تعمیم داد و گفت ادبیات طنز ایران هم صدای مردانه، کلفت و دورگهای دارد. زنها یا نمیتوانند یا نمیخواهند آنقدر که باید طناز و بذلهگو باشند؛ اما چرا؟ چه چیزی باعث شده که زنها طنزنوشتن را جدی نگیرند و متهم شوند به اینکه اصولاً استعداد طنزپردازی و هوش خنداندن دیگران را ندارند؟
1- زنها بخشهایی از وجود خود را پنهان می کنند. موضوعی که باعث شده موضوعات طنزآلود را همواره در ذهنشان نگه دارند و جرئت پیدا نکنند آنها را به زبان بیاورند. شاید همین نگاه تبدیل به عادت شده و بعد هم از بین رفتن اعتماد به نفسشان، کمکم طنز را از ادبیات گفتاری و نوشتاریشان حذف کرده است.
2- در فضای اجتماعی و فرهنگی ایران قدیم، به واسطه نگاه محدودی که به فعالیتهای فرهنگی زنان وجود داشت، زنانی که میخواستند اندکی به وادی طنزپردازی و بذلهگویی وارد شوند مجبور بودهاند از نامهای مردانه استفاده کنند و خودشان را زیر پوششی از مردانگی ساختگی پنهان کنند و آنوقت اجازه داشتند و میتوانستند از خنداندن و بذلهگویی نترسند و مطمئن باشند به جای متهم شدن و برچسب خوردن، به طنز آنها خواهند خندید. آنها یاد گرفته بودند که باید حس بامزگی و بداههگوییهای طنز را به مردها ببخشند و احیانا اگر طنزشان آمد، با لباس مردانه و اسامی پردبدبه و کبکبه مذکر، بنویسند و بخندانند.
3- باید پذیرفت که زنها به هر دلیل در خنداندن دیگران، کم استعدادند. شاید چون زنها بیشتر از مردها افسرده میشوند. زنها احساسیتر و غمگینتر از مردها هستند و کمتر میتوانند موضوعات دراماتیک و غمناک جهان را به طنز بکشند و به آن بخندند. این موضوع در کنار این واقعیت که زنها کمابیش نسبت به مردها در جمعهای اجتماعی حضور کمرمقتری دارند و با مسائل و اخبار و موضوعات مختلف روز که بتوان با آنها طنزپردازی کرد کمتر درگیر میشوند هم خالی از اهمیت نیست. روزمرگی و خستگی و ملال در زندگی برخی از زنان پررنگ تر است و این احساسات، مواد خام کمتری دم دستشان میگذارد تا با آن به جهان بخندند. در ضمن نداشتن دوستان خوشخنده و طناز در جمعهای زنانه هم میتواند طنازی را در ریشه بخشکاند، چرا که بیشتر مردان در دورهمیهایشان روی دور طنز میافتند و گاهی هم دورهمیها، جرقه شکل گرفتن طنزهای ماندگار می شود. البته در سال های اخیر و با فراگیر شدن شبکه های اجتماعی خانم ها با نام واقعی یا مستعار حضور فعالی در عرصه طنز داشتند و ثابت کردند می توانستند بیشتر از این دنیا را با نگاهی زنانه و به زبان طنز به نقد بکشند؛ همین طور که طی سال های اخیر در این فضا موفق بوده اند و امید است از طنزهای کوتاه و از جنس فضای مجازی فاصله بگیرند و توانمندی شان را در طنزهای مطول و عمیق هم به کار ببندند.