تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در محضر بزرگان
تعداد بازدید : 108
هدف زندگی، کسب رضایت خداست
استاد فاطمی نیا می فرمایند:
«قدر تمامی لحظات زندگی را باید بدانیم و صرف تحصیل رضایت محبوب کنیم. این بدان معنا نیست که مثلا دیگر سفر نرویم، تفریح نکنیم و... با معارف نباید مقدس بازی کرد! مقصود این است آن چه در زندگی مان باید هدف باشد، آخرت و کسب رضایت خداست. اگر هم تفریح و ورزش و... می کنیم برای حصول نشاط و توانایی به جهت همان هدف اصلی است. مرحوم آیت ا... شیخ محمد بهاری که از کبار عرفا بود در مکتوبات خود می نویسد: «یک لحظه از عمر ما معادل است با کل عالم و ما فیها» بعضی از ما به این امور موضوعیت می دهیم. مثلا تمام زندگی جوان می شود ورزش و تفریح! یا برای فرد دیگر پول در آوردن می شود هدف اصلی در زندگی! این ها همه باید باشد ولی این صحیح نیست که به آن ها موضوعیت بدهیم و بیش از حدِّ خودشان بهشان بها دهیم.»
پایگاه استاد فاطمی نیا
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 124
فتو شعر
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فارسی بنویسیم
تعداد بازدید : 105
فریم یا قاب؟
در بازار فرش قدم می زدم که ناگهان حبیب را دیدم در حالی که عینک به چشمانش زده بود. او را صدا کردم و احوالش را پرسیدم. به شوخی گفتم: «دیدی بهت گفتم زیاد مطالعه نکن. گوش نکردی و آخرش عینکی شدی!» حبیب با خنده جواب داد: «مگه من رو با عینک ندیدی؟» گفتم: «نه. من آخرین بار شش ماه پیش تو رو دیدم که بدون عینک بودی.» گفت: «من همون زمان هم عینکی بودم ولی «فریم» عینکم شکسته بود. داده بودم تعمیر.» گفتم: «و درست از همون زمانی که عینکی شدی به «قاب» عینک گفتی «فریم»؟!» حبیب فوری گفت: «یعنی می گی من فکر کردم عینک کلاس میاره؟!» با شوخی گفتم: «نه، کلاس عینک میاره! از بس سر کلاس درس خوندی عینکی شدی. حالا ولش کن، خودت چطوری؟»صحبت من و حبیب طول کشید اما پس از خداحافظی به این مطلب فکر کردم که چرا ابزار گاهی می توانند بر فرهنگ و گفتار ما تاثیر بگذارند.اسماعیل فریدونی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
زندگی بزرگان
تعداد بازدید : 77
ماشین نمیخوام
یک بار از دکتر شیخ پرسیدم: «شما که وضعتان بد نیست چرا ماشین نمیخرید؟ تا کی میخواین توی سرما و گرما با این موتور برین ویزیت مریض؟» گفت: «تا همیشه. تا هروقت توانش رو دارم!» گفتم: «آخه الان همه دکترها ماشین دارن، چرا شما ندارین؟» گفت: «اونا حق دارن داشته باشن، اما من نمیتونم!» گفتم: «چرا؟!» گفت: «ببین! من اگه ماشین داشته باشم، چطور میتونم برم به مریضهایی که حالشون بده و خونهشون توی کوچه پس کوچههای تپهالمحله است، سر بزنم؟ ماشین که توی کوچه پس کوچههای پایین شهر جا نمیشه! در ضمن میدونی خرج ماشین داری چند برابر موتورداری هست؟ پولش باید از کجا بیاد؟ از جیب همین مریضها، اون وقت حق ویزیت من هم باید اندازه بقیه دکترها باشه تا بتونم از پس ماشین داری بر بیام، نه؟»
برگرفته از کتاب فریاد در تاکستان» اثر محمد خسروی راد
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 125
کاریکلماتور
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اندکی صبر
تعداد بازدید : 84
زمستان
زمستانی سراسر برف
به تن پوشیده چونان نوعروسان
بید مجنونی کنار راه سرد سرد پر سرما
تمام ساق و شاخش
زیر سنگین برف
عبداله فتاحی صادق آبادی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 178
دور دنیا
بزرگ ترین تی شرت دنیا
گینس ورلد رکورد- یک شرکت تولید مواد بازیافتی در بمبئی، برای این که قدرت بازیافت را به مردم نشان دهد و آن ها را تشویق به جمع آوری زباله های خشک کند، تصمیم گرفت تا بزرگ ترین تی شرت دنیا را با استفاده از مواد بازیافتی بسازد. این شرکت 200 هزار بطری پلاستیکی را بازیافت و آن را به پارچه تبدیل کرد. سپس 15 خیاط در مدت 45 روز یک تی شرت غول پیکر را دوختند و رکورد جدیدی را در گینس ثبت کردند.
شترهایی که بوتاکس می کنند!
اسکای نیوز- حتما این خبر را خوانده اید که مسابقه زیباترین شتر در عربستان سعودی، باعث رسوایی بزرگی شد، چون 12 شتر شرکت کننده در این مسابقه بوتاکس شده بودند! ولی بد نیست بدانید جایزه این مسابقه به میلیون ها پوند می رسد و این جایزه به قدری وسوسه کننده است که صاحبان شتر ها صورت آن ها را عمل جراحی زیبایی می کنند. در این مسابقات اندازه لب و گونه شترها جزو معیارهای زیبایی است، بنابراین بوتاکس روش خوبی برای پیروز شدن در این مسابقه است!
کوچک ترین اسپینر دنیا
گینس ورلد رکورد- یک شرکت ژاپنی اسپینرهایی با ابعاد بسیار کوچک ساخته است که به راحتی روی انگشت جای می گیرد! اندازه این اسپینرها پنج میلی متر است اما این شرکت به تازگی برای ثبت رکورد در گینس، کوچک ترین اسپینر خود را ساخته است. این اسپینر تنها 1.4 میلی متر و 0.027 گرم است. یک تیم در این شرکت حدود هشت ماه روی فناوری ساخت این اسپینرهای انگشتی کار کردند تا موفق شدند این رکورد را ثبت کنند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حکایت
تعداد بازدید : 78
دل بردن بدون دل
به حضرت یوسف(ع) گفتند: «تو دل از زلیخا برده ای و او را در غم رها کرده ای. آیا می توانی دل او را به خود او برگردانی تا آرام یابد؟» یوسف(ع) گفت: «مرا نه کاری به کار دل او بود و نه چنین قصد و گمانی با من بود. من خود 20 سال تمام است دل خودم را گم کرده ام و از آن خبری ندارم.»
کسی کو از دل خود نیست آگاه چگونه در دل دیگر بَرَد راه
برگرفته از الهی نامه عطار
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
از اون لحاظ
تعداد بازدید : 138
تعصب؛ از رضا مالدینی تا بعضی ها!
فوتبالی های گرامی به خصوص بانوان، با نام جناب رضا شاهرودی ملقب به رضا مالدینی آشنا هستن. زمان خودش از نظر خوش تیپی و تکنیکی بودن برای خودش یک پا سلبریتی بود و عکس اش که می رفت روی جلد یک مجله، مجله هم متعاقب اش روی دست مردم می رفت! به تازگی یک کلیپ از علی پروین منتشر شده که میگه رضا شاهرودی با اون سطح کیفی و فنی و محبوبیت، وقتی می خواسته بیاد پرسپولیس بهش گفتن هم باید پول بدی! هم سفته بدی! اونم گفته خیالی نیست، ما اینجوری ها عاشق این تیم هستیم و پول میدیم تا قرمزپوش بشیم! البته همچین ماجرایی مختص شاهرودی نبود و خیلی از بازیکن های مشهوری که قرمزپوش یا آبی پوش شدن در این حد به تیم شون عشق داشتن! اما حالا چی؟
مدیرعامل: آقای خ ج ما بازی شما رو دیدیم، پسندیدیم، لطف می کنین بیاین تیم ما سالی یک حرکت مثبت برای دل هواداران انجام بدین؟
بازیکن: چون تیم شما هوادار میلیونی داره و من هم از بچگی عاشق این تیم بودم یک میلیارد بذار روی پیشنهاد قبلی خیرش رو ببینی! میام اما اگه چک اولم پاس نشه میرم شکایت می کنم، تمرین هم نمی کنم! همه اینام فقط به عشق هوادارهای گرامی! وگرنه تو قطر 100 هزار تومن بیشتر بهم پول میدن، صبحانه شون هم به جای چای و نون پنیر، قهوه است با نون تست و خامه شکلاتی. ببینین دارم قید چه امکاناتی رو می زنم میام باشگاه شما! قدر بدونین.
داش سامان
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 188
دنیا به روایت تصویر
رویترز- آماده سازی بالون برای هفته بالون سواری، سوئیس
گاردین- شست وشوی کروکودیل در باغ وحش، اندونزی
شینهوا- جاده ای که از بین رودخانه و جنگل یخ زده عبور می کند، چین
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 155
زندگی سلام
* با داداش کوچیکم رفتیم برف بازی. جوری میزدم تو صورتش که یکی رد شد گفت انتخابی تیم ملی نیست که داداش، آرومتر!
* کاش میشد امشب برم کنسرت بهنام بانی، وقتی می پره هوا، سِن رو از زیر پاش بکشم با صورت فرود بیاد تو برف ها، دلم خنک بشه!
* از سرنوشت من تلختر، سرنوشت هویجیه که قراره جای دماغ آدم برفی بذارن!
* یک جوری برف اومده که برادران ساوه شمشکی میرن سر کوچه نون بگیرن، برگشتنی یه مدال هم توی اسکی می گیرن و برمی گردن خونه!
* ولی خداییش برف تو زمستون دیگه بحران نیست که این همه جلسه مدیریت بحران براش تشکیل میدن!
* هر کسی تو ایران حداقل یک بار «از این ویروس جدیدا» گرفته!
* یک رفیق دارم از وقتی رفته ترکیه و برگشته، درجه دما رو به فارنهایت میذاره تو اینستاگرام!
* ما ز یاران چشم یاری داشتیم، یاران هم متقابلا از ما چشم یاری داشتن... ما منتظر اونا، اونا منتظر ما!
* بچه مدرسهایها امسال یه کم بین تعطیلات، مدرسه رفتن!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آزمون هوش
تعداد بازدید : 120
سه توپ را پیدا کن!
طبق شکل زیر، هشت توپ داریم که همه اعدادشان فرد هستند. چطور می توانیم با جمع سه عدد از آن ها به عدد 30 برسیم؟
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پاسخ مسابقه چی میگه؟
تعداد بازدید : 125
باز ولنتاین رسید؟
سلام. ممنون از همه که با شیوه درست و طبق روش و با نام تو مسابقه شرکت کردن و سپاس بیشتر از دوستانی که دنبال کلیشه های «یارانه، سهام عدالت، شله، تخم مرغ و...» نرفتن! چند تا از جمله های بانمک تر رو انتخاب کردیم که می خونید. دم تون گرم و خوش باشید همیشه.
* آقای قاضی، رحم کنین! باور کنید مهریه سنگینیه... ده تا شونه تخم مرغه!
مهدیه هاشم زاده
* آقای قاضی، دیدم ولنتاین نزدیکه و سود سهام عدالت کفاف قیمت کادوها رو نمیده، برای همین... مهدیه کاظمی
* آقای مدیر، بازم برف نیومد، ما باید بیایم مدرسه... آخه چرا؟ محبوبه سراجان
* پس این جایزه مسابقه همشهری سلام رو کی میدن؟ امیرحسین سلطانی
* ای خدا! چرا باز هم خیابانی گزارشگر بازیه! امیرحسین سلطانی
* به جون خودم ایول دارم! یک ملت رو با دورهمی سر کار گذاشتم، هم تشویق ام می کنن، هم یک رو می فرستن تا خرج برنامه درآد! احسان اسعدی تبادکان
* مشتبی! ناخونت رو نکش رو تخته سیاه جون مادرت! (مشتبی همون تلفظ عامیانه مجتبی است!) معصومه امینی
* آقای مدیر! بچه من که روستاییه چرا باید شهریه بده؟! شهریه مال بچه ای هست که شهریه! سیدحسین آروند
* یعنی می خوای بگی از جام جهانی انصراف ندادیم و می خوایم بریم؟ افسانه و رضا احمدی
* آقای قاضی، هنوز سه ماه به عید مونده مامانم کابینت ها رو ریخته بیرون. آرش صداقت
* بازم باید مسواک بزنم؟ الهام محمدپور کاریزکی
* آقا تو رو خدا اسم ام رو نگین... آخه پنج هزار میلیارد که دیگه ارزش این حرفا رو نداره.
بابک فلاح
* شما رو قسم میدم سود سهام عدالت من رو یک جا به حسابم واریز نکنید، ذوق مرگ میشم! حسین استادیان، تربت حیدریه
* چرا خبر تعطیلی مدارس دیر اعلام میشه؟ حالا تو این برفا کی حال داره برگرده؟
صدیقه سیدی
* آقا مو بلد نیستُم شنا بُرُم، کلاغ پر بُرُم؟ دانیال گرایلی
* اجازه آقا ناظم، پوریا جعفری و شهریار فدایی افتادن دنبالم با خط کش، ولی من با کف گرگی و پنجه بوکس از خجالت شون در اومدم. مینو اسعدی
* خانم معلم خواهش می کنم به مامانم چیزی نگین، آبروم میره، تا خونه برسم شلوارم خشک میشه. هادی آل شیخ، بجنورد
* آقای قاضی زنم رو با بیل زدم! چون هر وقت هندونه قاچ می کردم سریع گل وسطش رو برای خودش برمی داشت. محمدرضا حجتی
* استاد به خدا بابام یتیمه، میشه ۹ منو ۱۰ بدین؟ مهدی مهربان
* باز جومونگ گذاشتن؟حسین قادری
* خانم تو که می دونی سه روزه میرم سر گذر، میگن تو پیری، سر کارم نمی برن! حالا با کدوم پول پیتزا بگیرم؟ مهرسا صادقی
* آقای قاضی! من از مامانم شکایت دارم! Ps4 منو قایم کرده و نمیده! صادق داورزنی
* به سوپ می گفت غذا! فهیمه شکوری
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 90
پاسخ آزمون هوش
چون عددها فرد هستند این کار امکان ندارد. ولی می توانیم عدد 9 را برعکس کنیم تا بشود عدد 6، که جمع اش با 11 و 13 بشود 30!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 99
ما و شما
* در مطلب دی روزنامه، لباس مردونه پوشیدن خانم ها گاهی برای حفظ امنیت شونه و از سر ناچاری، نه برای تفریح و از سر دلخوشی!
* راجع به آینده ام هیچی نمی دونم. فقط کاش به دردهایی که کشیدم بیرزه... مسعود مجنونپور
* چه نیکو و به جاست شکر و حمد و سپاس و اطاعت از خالق پس از نزول بارش برف و نیکوتر ترک محرمات!
* من احتمال می دهم چند وقت دیگه شوهر خانم رهنما ورشکسته خواهد شد. چون به جای تجارت، دنبال خانم اش دایم درحال عکس گرفتن است! داداش برو بچسب به کارت، بازار بی رحمی داریم، بپا کله پا نشی!
* در این هوای سرد به یاد پرنده ها باشیم و براشون دون بپاشیم.
* ثمین عزیزم سالروز تولدت ۱۲بهمن، فرخنده باد. همسرت مهدی
* یسنا جان عزیز، موفقیت ات را در امتحان های پایه چهارم تحسین می کنیم. همواره موفق باشی.
بابا و مامان و خواهر کوچک ات یاسمین زهرا
پاسخخفناستریپشمارهقبل:بدبیاری-دردکشیده- همکاری
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 87
باس ماس
ایده و اجرا:صابری و مرادی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
افسانه های نوین
تعداد بازدید : 63
پیرزن دریاندیده و ماهیگیر دنیادیده
پیرزنی برای اولین بار در عمرش می خواست به کنار دریا برود. همسایه هایش که فکر می کردند پیرزن هیچ تصوری از دریا ندارد، قبل از این که راه بیفتد دورش را گرفتند و گفتند که از بابت همه چیز خیالش جمع باشد و فقط برای آن ها یک شیشه آب دریا سوغات بیاورد!بعد از چند روز راه رفتن و عبور از کوه و دره و جنگل و مبارزه با حیوانات وحشی و نیمه وحشی و دلجویی از حیوانات اهلی و زیر باد و باران و آفتاب سوزان، سرانجام پیرزن به کنار دریا رسید. یکی نبود از او بپرسد که مگر دیدن یک خروار آب چقدر ارزش دارد که این همه دردسر را متحمل شود؟ آن موقع که پیرزن لب دریا رسید، اوج مَد بود و آب دریا بالا آمده بود. پیرزن از پیرمرد قایقرانی که همان اطراف بود خواهش کرد تا یک بطری آب دریا به او بفروشد. پیرمرد که چشم هایش گرد شده بود، بر و بر به زن نگاه کرد و افزود: «بسیار خوب، ولی هر بطری آب دریا پنج سکه است!» پیرزن پنج سکه را به قایقران داد و بطری را پر از آب کرد و خوشحال رفت تا چرخی در شهر بزند و برای خودش کلاه حصیری و کایت و دمپایی لاانگشتی و از آن بیلچه ها و سطل هایی که شن بازی می کنند بخرد. چند ساعت بعد که برگشت تا برای آخرین بار با دل سیر به دریا نگاه کند، وقت جزر بود و آب دریا پایین رفته بود.
پیرزن با تعجب فریاد زد و افزود: «اوه... خدای من! جناب ماهیگیر، خوش به حالتان، عجب تجارتی به هم زده اید؟ همه آب دریا رو فروختید؟!» ماهیگیر که به عقل پیرزن شک کرده بود، دلش به حالش سوخت و جریان را برایش تعریف کرد و پنج سکه اش را هم پس داد. پیرزن لبخندی زد و افزود: «من خودم می دانستم، چون همه چیز را درباره دریا سرچ کرده بودم و عکس هایش را هم در اینستای بچه های گروه لایک کرده بودم. می خواستم تو را امتحان کنم!» پیرمرد از زبل بودن پیرزن خوشش آمد و چون مدت ها بود همسرش فوت کرده بود، از پیرزن خواستگاری کرد و پیرزن هم که از دریا خوشش آمده بود پذیرفت و برای سال های سال همان جا کنار دریا زندگی کردند و بطری آب دریایی را که قرار بود سوغاتی برای همسایه هایش ببرد، برایشان پست کرد که متاسفانه هنوز خبری از سرنوشت آن در دست نیست.
علکساندر کاربراتور
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.