آیت ا... مجتهدی در شرح حدیثی از امام صادق(ع) فرموده اند:
«از خدا بترس آن طوری که خدا را می بینی. موتوری هایی که کلاه ندارند از پلیس می ترسند و دور می زنند. اگر خیال می کنی خدا تو را نمی بیند؛ کافری. همان طوری که علم داریم خدا داریم، باید همان طور بدانیم خدا هم ناظر به اعمال ماست. اما اگر یقین داری خدا می بیند اما معصیت می کنی، خدا را از پست ترین نظر کننده ها قرار دادی. برای این که آدم از یک بچه 10 ساله حیا می کند و گناه نمی کند اما از خدا حیا نکرد و گناه کرد.»
برگرفته از سخنرانی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مردی بود که به پرورش گل و گیاه علاقه داشت. روزی دشمن اش که همه چیزش را از او گرفته بود برایش گلدانی فرستاد و گفت: «در این گلدان گلی زیبا کاشتهام.» مرد بارها آن گلدان را پس فرستاد اما مرد بدجنس دوباره همان گلدان را برایش می فرستاد و مرد از سر ناچاری مجبور شد گلدان گل را قبول کند. اصلا آن گیاه را دوست نداشت اما از سر دلسوزی هر از گاهی به آن آب میداد. سال ها گذشت و مرد از آن درختچه به خوبی محافظت کرد. آن درختچه دیگر به درختی تبدیل شده بود و میوه می داد. مرد یک میوه چید و خورد و از آن لذت برد. برای دشمن اش یک نامه نوشت که ممنونم از گلدان گل، الان یک درخت است و میوه داده و میوههای بسیار خوشمزهای هم دارد. آن نامه را برای دشمن اش فرستاد. دشمن اش وقتی نامه را خواند مات و مبهوت مانده بود و در پاسخنامه نوشت: «از میوهاش خوردی چگونه هنوز زندهای؟!» مرد نامه را خواند و نوشت: «از محبت خارها گل میشود.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اکبر: «سلام. من سر خیابونم. همون خیابونی که خودت گفتی. اما نشونی از مغازه شما نیست.» فرامرز: «دیروز که بهت گفتم، مغازه ما داخل پاساژه.» اکبر: «پس باید بیام داخل بازارچه...».
کاری نداریم که اکبر برای خرید چه کالایی به دیدن فرامرز رفته بود، اما هرچه بود بعد از نیم ساعت موقع خداحافظی فرامرز راضی بود. راضی از این که با کمک اکبر یک واژه فارسی به دایره واژگان او اضافه شده بود، «بازارچه» به جای پاساژ.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
این روزهاسرد و گرم روزگار چشیدن
سن و سال و انبوهی از موهای سفیدمان
و چین و چروک های زیاد نمی خواهد
تنها
یک خاطره، یک دوست، یک اتفاق می خواهد
که به راحتی پیرت کنند
سمیه آقایی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
قبلاها که اینستاگرام روی گوشی هرکسی نصب نبود و مردم با مشقت فراوان از فیسبوک استفاده میکردند، کمتر کسی هم بود که بخواهد به هر طریق ممکن، خودش و خوشبختی اش با تمام وقایع قریب الوقوعش را به نمایش بگذارد. حالا اما اینستاگرام؛ اپلیکیشنی که برای عکاسی طراحی شده، پر شده از خوشبختی ها، عشق ها و اتفاقات خوب غافلگیر کنندهای که هر روز برای یک عده خاص رخ میدهد و از قضا همه هم اتفاقی و یهویی پیش میآید تا راه شاخ شدن را برای فرد مد نظر باز کند! خیلی یهویی و بدون مقدمه کادو میگیرند، در حالی که پوشششان با تم تولدشان ست شده است، خیلی اتفاقی دوستی برایشان کادویی میگیرد که پیج اش را زیر پستشان لینک کردهاند و هزار اتفاق و یهویی دیگر که گاهی جز خنده و تمسخر چیزی در پی ندارد!البته از همه جالبتر آن هایی هستند که خوشبختی این افراد را پیگیرانه دنبال می کنند و در حسرت این خوشبختی های یهویی خود را به زمین و زمان میزنند و هر راه نرفتهای را میروند. یکی نیست بگوید: «دوست من اگر خوشبختی شان واقعی بود که هیچ آدم عاقل و بالغی پیدا نمیشد به جای لذت بردن از لحظات زندگی اش، دوربین به دست به ثبت تک تک ثانیههای خوشبختیاش بپردازد و از لذت حالش بیبهره بماند». پیشنهاد من این است؛ این بار که غرق حسرت خوردن پستهای پر رنگ و لعاب اینستاگرام بودید، آخرین باری که خوشحال بودید را به یاد آورید. بله، شاید همین چند دقیقه پیش بود! آیا شما هم فرصت کردید دوربین به دست بگیرید و از این لحظههای خوشبختی یهویی ثبت خاطرات رنگی کنید تا به نمایش بگذارید؟
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آسیب کبد به دلیل رنگ کردن مو!
آدیتی سنترال- زن میان سال ژاپنی، به سیروز شیمیایی کبدی حاد دچار شده است. پزشکان تشخیص داده اند علت این نارسایی مرگبار کبدی، رنگ زدن بیش از اندازه مو بوده است! موهای این زن از 30 سالگی شروع به سفید شدن کرده است و او از همان زمان شروع به رنگ کردن موهایش کرد، اما از 40 سالگی تا 50 سالگی، هر ماه یک بار موهایش را رنگ کرد و همین رنگ زدن زیاد از حد باعث بیماری کبدی شده است و پزشکان از او قطع امید کرده اند.
مردی عاشق کفش پاشنه بلند
آدیتی سنترال- «اشلی ماکسول لم»، مدیر پروژه یکی از بزرگ ترین بانک های سیدنی در استرالیا، از کودکی عاشق کفش پاشنه بلند است. از نظر او کفش پاشنه بلند شکوه و عزت زیادی به انسان می بخشد و اعتماد به نفس را بالا می برد! اشلی که از نظر فیزیولوژی و ژنتیکی مشکلی ندارد، حالا 30 ساله است و سمت مدیریتی بالایی در سیدنی دارد اما برای شرکت در بزرگ ترین جلسات کاری از کفش پاشنه بلند زنانه استفاده می کند! او می گوید، ترکیب کت و شلوار رسمی مردانه با کفش پاشنه بلند باعث می شود اعتماد به نفس زیادی داشته باشد و همچنین جلسه از حالت خشک و رسمی خارج شود.
روباه گیاه خوار!
شین هوا- «سونیا سی» که سال هاست رژیم گیاه خواری را انتخاب کرده است، هر روز در کانالش نکاتی را برای رژیم گیاه خواری به اشتراک می گذارد و طرفداران زیادی دارد. اما این دختر اسپانیایی به تازگی مورد اعتراض های زیادی قرار گرفته است، چرا که عکس هایی از روباه خانگی اش منتشر کرده که او را مجبور به رژیم گیاه خواری کرده است و حیوان گوشت خوار بخت برگشته، بسیار لاغر و ضعیف شده است! او می گوید همه حیوانات می توانند گیاه خوار شوند اما طرفداران حقوق حیوانات از دست او شاکی و در صدد نجات روباه هستند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گتی ایمیج| آب شدن کوه های یخی، آرژانتین
یاهو | غذا دادن به یک اسب آبی در پارک طبیعی، مکزیک
تلگراف| پلیس راه آهن چین که از شتر برای نگهبانی استفاده می کند
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* طرف ۲۴ ساعت شبانه روزش رو تو فضای مجازی می گذرونه، بعد نوشته اگه من خارج از ایران بودم آدم خیلی موفقی می شدم. حتما فکر کرده تو کشورهای دیگه به تنبلا حقوق میلیونی میدن!
* من خودم بچه که بودم خونه فامیل میرفتیم کلی کتک می خوردم. برای همین الان بچه های فامیل میان خونه مون می دونم چه جوری بزنمشون که بیشتر درد داشته باشه!
* شما تو تاکسی کنار یه جسد بشین، به محض این که گوشیت رو گرفتی دستت، همون لحظه زنده میشه و سرش رو می کنه تو گوشیت!
* فلسفه وجودی جابر تو بازی استقلال اینه که تو بازی های حساس که تیم به گل نیاز داره بیارنش تو زمین، لحظات آخر یه موقعیت صددرصد رو بزنه بیرون، بیشتر هوادارها رو حرص بده!
* تازگیا فهمیدم که عکاس ها هم مثل آرایشگران هر عکسی رو بهشون نشون میدی میگن «اه اه کی این طوری عکس گرفته؟»!
* بیاین از این به بعد پشت تلفن به جای استفاده از کلمه «شناختی؟» همون اول خودمون رو معرفی کنیم و مسابقه هوش برگزار نکنیم!
* آلارم گوشی رو برای صبح فردا که تنظیم میکنم آرزو می کنم صبح به جای گوشی یه بمب ساعتی کنار سرم منفجر بشه و تیکههای مغزم بپاشه روی دیوار، شاید این طوری به رهایی رسیدم!
* تو دانشگاه بیشتر به جای این که پلههای ترقی رو طی کنم، پلههای طبقات رو طی کردم!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سلام. ممنون از همه که با شیوه درست و طبق روش گفته شده تو مسابقه شرکت کردن. طبق معمول پیامک های بی ربط و بی نام و بی مزه هم زیاد داشتیم که حذف شدن. چند تا از جمله های بامزه تر رو انتخاب کردیم که می خونید. دمتون گرم و خوش باشید همیشه.
* وقتی بابات میگه همین یک ذره رو جارو کن می برمت سینما. حسین سپهری
* وقتی مامانت میگه شما حاضر شین برین دم در جارو تمومه اومدم.
ساینا و سبحان سپهری
* وقتی حلقه ازدواجت رو گم کردی و می خوای قبل از این که همسرت متوجه بشه و کار به طلاق و برات بکشه به کمک جارو برقی پیداش کنی. محمد مظاهری
* وقتی خانم روزهای جمعه منو مأمور می کنه همچون آرمادیلو (مورچه خوار) حیاط خونه رو از مورچه و سوسک پاک سازی کنم. علی گلی دهنوی
* وقتی که می خواهی عملا به همه ثابت کنی شهر ما خانه ما یعنی این!
نیلوفر خسروانی
* وقتی سنتی و صنعتی رو باهم میزنی. سعید عندلیب
* وقتی که قراره واسه شازده دوماد آینده بیان محله واسه تحقیق! فرهاد دوست علی
* وقتی که تو شهرما روز22اسفند رو به اسم روزشهرتکونی عمومی گذاشتن.
ولی فرهادیان
* وقتی حاضری هرکاری مامانت میگه انجام بدی تا فقط اجازه بده این چند روزآخر رونری مدرسه. مهدیه کاظمی
* وقتی می بینی سیم جاروبرقی بلنده وحیف ات میادکه ازش به طور کامل استفاده نکنی و سر از کوچه درمیاری. حسین قادری
* وقتی جلوی همسایه می خوای نشون بدی که مرد خونه هستی تا تو خواستگاری شب جمعه هواتو داشته باشن. حمید رضا غریبی
* وقتی پاکبان کوچه به هر دری میزنه که عیدی بگیره! ملیحه ایمانی
* وقتی موضوع برنامه دورهمی درباره جاروبرقیه. هادی چیت گران
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سلام. برای مسابقه این هفته چهره یک هنرمند محبوب و نسبتا باسابقه رو انتخاب کردیم. دلیل اصلی انتخاب ایشون هم حواشی ای بود که این روزها به وجود اومده! بیشتر از این راهنمایی نمی کنیم، زود دست به کار بشین. عکس و کاریکاتوری هم که این جا میبینید برنده مسابقه قبلی، خانم «معصومه حسن زاده» از شیروان هستن که بهشون تبریک می گیم. چون ازمون قول گرفته بودن که چهره شون خیلی کاریکاتوری نشه، ما هم سعی کردیم ولی نشد!
یادآوری روش مسابقه: شما باید تشخیص بدین کاریکاتور بههمریخته چاپ شده کیه و اسم اش رو تا ساعت 23 فردا پنج شنبه برای ما به شماره 2000999 پیامک کنید. جواب رو شنبه همینجا میبینید. بین کسانی که جواب درست رو بفرستن، قرعهکشی میکنیم تا یک نفر برنده معلوم بشه و کاریکاتور برنده رو چهارشنبه هفته بعد با مسابقه بعدی، همین جا خواهید دید. خوش باشین همیشه.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* پیشم بمون که تا ابد دنیا رو با تو دوست دارم مامان. یگانه جونیک لو
* جواد عزیزم 12 ماه شادی، 52هفته خنده، 365 روز سلامتی، 8760 ساعت عشق ، 525600 دقیقه برکت و 315300 ثانیه دوستی برایت از ایزد منان آرزومندم.م ن
* طراحی قبلی زندگی سلام به خصوص همشهری سلام شیک و چشم نواز و عناوین مطالب خواناتر و درشت تر بود . فرم جدید بی حال و چشم آزار است . دریاب ضعیفان را.
ما و شما: به زودی بر اساس نظرات خوانندگان گرامی اصلاحات جزئی روی گرافیک صفحات انجام می دهیم.
* من رضا شکروی از بیرجند هستم پیام چاپ شده روز دوشنبه درقسمت ما و شما مربوط به من نبود. ولی اسم من چاپ شده. متن پیام من درخصوص تبریک هزارمین شماره زندگی سلام بود.
ما و شما: حق با شماست، به دلیل اشتباه رخ داده عذرخواهی می کنیم.
* باتشکر از مطالب زیبای تان درباره دکتر شیخ امید که رفتار ایشان سرلوحه پزشکان عزیز مان باشد.
* با انتقاد از حذف حدیث و آیه قرآن در ضمیمه زندگی سلام،برکت و رحمت را از خودتون قطع کردید.
* برای سه نقطه دوشنبه بعد کلی زوم کردن تازه فهمیدم منظورتون چیه. اولش فکر کردم خمیرکلوچه هستن که به جای کلوچه تحت فشار تبدیل به بیسکویت شدن، برای همین غصه دارشدن. واقعاکه!
* ساراجان دختر نازنین و مهربونم تولدت مبارک .با آرزوی بهترین ها .مامان
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
به تازگی باستان شناسان در کاوش های خود در منطقه بین النهرین به شواهدی دست یافته اند که نشان می دهد بازی های رایانه ای در هزاران سال پیش نیز طرفدار داشته است. در این یافته ها یک عدد دسته کنسول بازی متعلق به هزاره پیش از میلاد کشف شده که باعث تعجب همگان شده است. تا پیش از این تاریخ دانان بر این عقیده بودند که تنها بازی رایانه ای دوران باستان فقط «ماربازی» بوده است. همچنین با پرتونگاری مشخص شده که انسان های اولیه در جنگ ها بیشتر از دایره دایره مربع استفاده می کرده اند و پنالتی ها را بیشتر به سمت راست دروازه حریف می زدند!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
با توجه به آن چه دیروز ملاحظه کردیم، چهارشنبه سوری جشنی است که در آخرین چهارشنبه سال و گاهی آخرین چهارشنبه عمر برگزار میشود. این مراسم در کشورهایی مثل ایران، افغانستان وتاجیکستان و آذربایجان و نواحی دیگری مثل خط مقدم اغلب جنگهای جهان برگزار میشود. طی تغییراتی که این مراسم در سالهای اخیر داشته است، شما میتوانید غم و غصه و خلأهای شخصی و اجتماعیتان را با ترکاندن دیگران از بین ببرید. یعنی این مراسم چندین برابر برنامههای شاد تلویزیونی خاصیت غمزدایی دارد. مثلا هر «کپسولی» برابر است با 5/2 عموپورنگ در موزیک ویدئوی «تک تک اردک تک اردک». به هرحال فرصت را مغتنم شمردیم که برای آشنایی با دیگر رسوم این روز و تغییرات آن ها، توضیحاتی ارائه دهیم:
مراسم قاشقزنی: طی این مراسم ابتدا شما به اتفاق چند نفر دیگر سر و صورت تان را میپوشانید، سپس در خانه دوستان و آشنایان میروید و با قاشق سر و صدا ایجاد میکنید. در این جا دوستان و آشنایان که خسته و کوفته از کار در حال استراحت اند، از پشت آیفون تصویری با چند نفر که سر و صورت شان را پوشاندهاند مواجه میشوند. بدین ترتیب در ادامه این مراسم شما در ندامتگاه با ساخت وسایل تزیینی مثل کارهای چوبی و منجوق کاری روی خودکار و جاسوئیچی آشنا میشوید.
مراسم کوزهشکنی: این رسم نیز مثل بقیه رسوم با گذر زمان و عوض شدن سبک زندگی ما دستخوش تغییراتی شده است. در زمان قدیم افراد خانواده کوزههای کهنه را از بالای پشت بام به پایین پرت میکردند تا کهنگی و نحسی از بین برود و از کوزههای جدید استفاده کنند. اما امروزه مشکلاتی برای این کار وجود دارد. مثلا شما از بالای پشت بام پایین را نگاه میکنید، وقتی کسی نبود چند کوزه پرت میکنید. اما چون در ساختمان چندطبقه زندگی میکنید تا کوزه به پایین برسد ممکن است افراد زیادی آن پایین تردد کنند و با کوزه «هد» ناخواستهای بزنند. از طرف دیگر شما کوزه گیر نمیآورید و مجبورید از دیگر ظروف خانه مثل میوهخوری، سالاد کاهوخوری، شیر ولرم خوری و غیره استفاده کنید. اگر هم کوزهای پیدا کنید، بعد از این که از پشت بام به پایین پرتش کردید، خودتان هم باید پشت سرش بپرید. چرا که متوجه میشوید آن کوزه، کوزهای ارزشمند بوده که مادر از سمساری خریده و قرار بوده چشم شهین خانم را در بیاورد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.