با خروج آمریکا از برجام و اعلام رسمی آن از سوی دونالد ترامپ رئیسجمهور این کشور و احتمال بازگشت برخی تحریمها علیه کشورمان، بازار تحلیل و گمانهزنــی درباره شرایط آینده کشورمان در زمینههای اقتصاد و بینالملل، داغ است و همین نگرانیها سوژه جدیدی به دست کاربران شبکههای اجتماعی کشورمان داده تا طبق یک پیشینه جالب در فضای مجازی، با طنـز به این ماجرا واکنش نشان دهند. هنوز چند ساعت از اعلام رسمی در کنار تحلیل ها و واکنش های جدی ترامپ مبنی بر زیرپا گذاشتن توافق برجام نگذشته بود که شبکههای اجتماعی پر شد از توئیت و یادداشت و کامنتهای طنز و کارتون و کاریکاتورهایی که فضای تلخ بدعهدی آمریکا در قبال ایران را، تلطیف میکرد. انگار طنز ابزاری است برای مواجهه متفاوت با مسائل و چالش های جدی تا گردنهها را رد کنیم و ستاره امیدمان، همچنان درخشان بماند. یکجور واکنشِ جمعی به ماجراهای تلخ و دشواری که گاهی ناگزیر، گریبانمان را میگیرد و گیرمان میاندازد و جز با شیرینی طنز، نمیتوان ازش عبور کرد. امروز علاوه بر مرور واکنشهای مکتوب و مصور ایرانیهای طناز به ماجرای خروج آمریکا از برجام، گذری داریم بر دیگر مصادیق و موقعیتهای دشواری که مردم مان با طنز به آن واکنش نشان دادند.
مرور واکنشهای طنز مردم کشورمان به خروج آمریکا از برجام
خلوضع کی بودی تو ترامپ؟
ترامپ جان رفتی؟ درم پشت سرت ببند پسرم.
برجامو وا نکرده پس فرستاد!
الان وقتشه ظریف از نسخه بلاکچین برجام رونمایی کنه!
حالا که ترامپ برجام رو پاره کرد، منم به نشانه اعتراض امتحان میان ترمم رو پاره میکنم!
بچهها برجام حالش بد شده، بردیمش بیمارستان؛ دعا کنید.
نگران نباشید! از امروز برجام ایکس نصب کنید.
به نظرم حالا که آمریکا لفت داده، ما هم در جواب بی سر و صدا از گروه جام جهانی بیایم بیرون.
واسه لایک جمع کردن چه کارا که نمیکنی ترامپ!
فرجام برجام یا سرانجام جامجهانی؟
علیرضا کاردار | طنزپرداز
سرانجام آن روزی که حدس میزدیم رسید. البته برای ما شب بود، ولی مثل روز روشن بود که قرار است چه شود. رئیس جمهور آمریکا دیوانه وار زد زیر برجام و همه دنیا به جز دو دوستِ از خودش دیوانهتر را متعجب و شگفتزده کرد. البته ما که تعجب نکردیم، راستش اصلا عین خیالمان هم نبود، چون بود و نبود آمریکا در برجام از اول هم به چشم نمیآمد. به قول رئیسجمهور «یکی از 5 به اضافه 1 کم شد». بقیه دنیا و مخصوصا سایر کشورهای عضو برجام از این بدعهدی و بدمستی ترامپ عصبانی شدند ولی ما اصلا! البته برای این عصبانی نشدنمان هم دلیل داریم. راستش آن قدر مسایل ریز و درشت دور و برمان هست که اصلا این دیوانه بازیها به چشممان هم نمیآید و بیشتر برایمان حکم شوخی دارد که برایش جوک بسازیم. ما از خروج آمریکا از برجام خشکمان نزد چون دغدغه های بیشتر و مهمتری داریم که این در برابرش هیچ است. ما هنوز یک جام جهانی در پیش داریم که باید 180 دقیقه جلوی اسپانیا و پرتغال حرص و جوش بخوریم و خودمان را ناخن بکشیم و وقتی توپ به صد متری بیرانوند رسید، دهان مان را ببندیم تا قلب مان ازش نزند بیرون و هر وقت توپ به پای رونالدو چسبید قرص زیرزبانی بخوریم، بعد برای خروج ترامپ از برجامی که اصلا نمی دانست چی هست ناراحت بشویم؟ ما وقتی توی مرکز خرید و تفریح راه می رویم هر لحظه منتظریم یکی با اسب و شمشیر روی سرمان بپرد تا برای فیلمش تبلیغ کند، سلبریتیهایی داریم که هِر را از بِر تشخیص نمی دهند و در عوض با تبلیغ واشر سر سیلندر خاور و دسته سماور پول پارو می کنند. در یکی از شهرها خودپرداز بانک را با جایش می دزدند، طناب بلندترین پل معلق خاورمیانه را شبانه می برند، شاهد کلکل دختر مربی خارجی تیم فوتبالمان با هنرپیشه مان هستیم و... و کسی آخ هم نمی گوید، بعد بیاییم برای لغو برجام حسرت بخوریم؟ درباره ما چه فکر می کنند؟ ما را دست کم گرفته اندها!
برجام منهای دیوانه
سر خوشیم و زنده دل برجام میخواهی چه کار گم شده دیوانهای بر مرکب شیطانسوار
بهتر آن باشد نبینیمش به صد سال سیاه یا نباشد بعد از این با دولتِ ما همقطار
بهتر آن باشد که تنها دور هم باشیم و بس جوک بسازیم از پارازیت و گرانی و دلار
ما که با آلودگیها و تورم زنده ایم گو که برجامم رود از زندگیهامان کنار
ما قوی بودیم و هستیم و کنارت مانده ایم دست در دست هم و مستحکم و امیدوار
«وحدت» ما بعد از این آن شاکلید قصه بود زخم را جای نمک پاشیدنت، مرهم گذار
مرور چند ماجرا که برایشان جوک ساختیم
از گروه مرگ تیمملی تا گران شدن تخممرغ!
معمولا انتشار خبرهایی درباره مسایل اقتصادی، ورزشی، سیاسی و اجتماعی که توقع می رود به صورت کارشناسانه بررسی شود، خیلی زود و در شبکه های اجتماعی کشورمان دست مایه طنز قرار می گیرد. مردم کشورمان در کمترین زمان ممکن بعد از یک اتفاق یا منتشر شدن یک خبر، از خلاقیت شان کمک می گیرند برای تولید محتوای طنز و انگار هر روز هم بر این خلاقیت شان افزوده می شود. در ادامه به چند مورد از این اتفاقات که واکنش های طنز زیادی در پی داشت، اشاره می کنیم.
قرار گرفتن تیم ملی در گروه مرگ
شاید در بدبینانه ترین حالت ممکن هم طرفداران تیم ملی کشورمان، فکرش را هم نمی کردند ما با اسپانیا و پرتغال در جام جهانی 2018 همگروه شویم. با این حال، قرار گرفتن در گروه مرگ نه تنها باعث نشد که فوتبال دوستان ایرانی از صعود ناامید شوند، بلکه خلاقیت شان هم گل کرد و در این باره گفتند: «با این گروه، به نظرم یک هفته قبل از شروع جام جهانی اعلام کنیم که برامون کاری پیش اومده و نمی تونیم بیایم!»، «کاش کعبی رو دعوت کنن تیم ملی تا چارتا لگد بهشون بزنه، حداقل دلمون خنک شه!»
گران شدن تخم مرغ
شوخی با رایج ترین و پرکاربردترین ماده خوراکی مردم ایران، ناراحت کننده به نظر می رسد! با این حال، کاریکاتورهایی که نشان از پرواز مرغ ها به سمت آسمان دارد، رایج ترین طنز تصویری در این باره به حساب می آمد. توئیت ها و جملات طنز هم در این باره کم نبود: «قدیم ترها هر وقت شام نداشتیم نیمرو می زدیم، الان هر وقت اول ماه حقوق می گیریم!»، «سال ها زکریای رازی کیمیاگری کرد تا از مس، طلا درست کند ولی موفق نشد اما در قرن 21 موفق شدیم از تخم مرغ، تخم طلا بسازیم.»
لباس تیم ملی در جام جهانی 2018
منتشر شدن عکس هایی از لباس تیم ملی در جام جهانی که بسیار ساده بود، باعث تعجب همه فوتبال دوستان ایرانی شد. انتشار عکس هایی از مردها با زیرپوش و نسبت دادن آن عکس به لباس تیم ملی در جام جهانی 2018 از متفاوت ترین شوخی ایرانی ها با لباس تیم ملی به شمار می آمد. در این بین، «یک کار نکنید که همین رو هم از تن شون دربیارن و با لباس کردی بفرستن شون تو زمین!»، «خوبیه لباس جدید تیم ملی اینه که بازیکنا میتونن هرجایی خواستن باهاش برن و احساس راحتی توی خونه رو داشته باشن» از شوخی های دیگر مردم با این ماجرا بود.
بالا رفتن قیمت دلار و سکه
پیگیری آخرین قیمت طلا و دلار توسط مردم به یکی از هیجان انگیزترین کارها در این روزها تبدیل شده است. پیش بینی درباره کاهش یا افزایش قیمت هم از مهم ترین تحلیل های مردم در گروه های دوستانه و خانوادگی است. در کنار این، با این حال، عده ای طبق معمول شروع کردند به جک ساختن. به طور مثال: «قطعی ترین راه افزایش پایداری زندگی های مشترک، افزایش قیمت سکه بود که برخی مسئولان بعد از فهمیدن آن، عملی اش کردند»
شوخی
واکنشی به فشارهای روانی
میثم مهدی یار | دانش آموخته دکترای جامعه شناسی
شوخی و طنازی ایرانیها دربرابر اتفاقات مختلف، موضوع جدیدی نیست. نظر رایج درباره این روحیه هم معمولا این است که ما آدمهای بیخیال و مسئولیتناپذیری هستیم و به همین خاطر هر چیزی را به جوک تبدیل میکنیم. من اما فکر میکنم این مدل واکنش نشان دادن، روحیه شاعرمسلکی ایرانیها را نشان میدهد. شعر، سنتی تاریخی و فرهنگی در ایران دارد و ادبیات با خلقیات و فرهنگ ما گره خورده است. ساختارهای فرهنگی ما نسبت وثیقی با شعر دارد و این ساختارهای فرهنگی مدام بازتولید میشوند. در دهههای اخیر، ادبیات از لحاظ فرم ضعیف شده ولی همان ساختار در طنز پیگیری و بازتولید میشود؛ به این معنی که غیرمستقیم و در لفافه حرف زدنِ شعر، از حالت نظم به طنز و لطیفه تبدیل شدهاست. ما در شعر با استعارهها سروکار داریم؛ طنزی در آن نهفته است؛ حرف را باید در کوتاهترین حجم و زمان ممکن گفت و همچنین باید آن را در لایههایی از کلمات پیچید. همه اینها را میتوانید در طنز هم ببینید. طنز، کوتاه و در لفافه و البته گزنده است و اسم چنین اثری را نمیشود فکاهی و هجو گذاشت؛ چون حرفی در دل خود دارد. برای همین است که من میگویم این شوخیها بیشتر از هجو، به صورتهای شعری گره میخورد. شاید چیزی که میخواهم بگویم استعاری به نظر برسد؛ ببینید از زمان ایران باستان، درخت سرو نماد فرهنگ ما بودهاست. ویژگی درخت سرو این است که در کنار ایستادگی، انعطاف دارد. درمقابل باد و باران و توفان خم میشود اما نمیشکند و همیشه سبز است. به نظر من روحیه شوخطبع ایرانی، نسبتی با درخت سرو دارد که تجلیاش در همین طنز ساختنهای ماست. وقتی ما در فشارهای اجتماعی و سیاسی سنگین، مثل وقتی که دلار دو برابر میشود و بیم برگشتن تحریمها وجود دارد، هنوز لطیفهگویی را ترک نمیکنیم، به سروی میمانیم که تحت فشار قرار میگیرد، خم میشود ولی نمیشکند. این شوخیها به نظر من، درواقع واکنشی روانی است که با ساخت و پرداخت طنزوارهها، سعی میکنیم فشار روانی ماجرا را برای خودمان کم کنیم و از لحاظ اجتماعی نشکنیم.
منبع: فارس