اگر می توانستید به گذشته سفر کنید، چه زمانی را انتخاب می کردید؟
تعداد بازدید : 29
گزارش یک سفر جادویی
دور همی
نویسنده : مهین ساعدی | خبرنگار
افسوس خوردن برای برگشتن به گذشته به امید تغییر دادن بعضی از اتفاقات زندگی، بیشتر مخصوص بزرگ ترهاست و کمتر نوجوانی را میبینیم که دلش بخواهد به سالهای قبل برگردد و بخواهد چیزی را در زندگی شخصیاش نجات دهد! اما احتمالا خیلیها هستند که دلشان میخواهد از سر کنجکاوی به سال های خیلی دورتر یا همین چند سال اخیر برگردند یا با دخالت در گذشته، اتفاقی جدید و متفاوت در آینده رقم بزنند. اگر شما هم در خیالاتتان گاهی سوار ماشین زمان میشوید، دورهمی این هفته ما با «ابوالفضل محیطی» 12 ساله، «کیارش رعیتنواز» 12 ساله و «حمیدرضا حسینی» 15 ساله را از دست ندهید.
با «چنگیزخان» شوخی نکن!
برای«ابوالفضل» آینده از گذشته جذابتر است، او میگوید: «اگر مجبور بودم به گذشته بروم، دوره مغولها را به هر دوره ای ترجیح می دادم؛ در این دوره بود که ایران بخشهای مهمی را از دست داد. چون خیلی کشورمان را دوست دارم، به این دوره میرفتم تا به هر طریقی جلوی «محمد خوارزمشاه» را بگیرم تا بهانهای دست «چنگیزخان» ندهد و جنگی سر نگیرد! اتفاقا چندوقت پیش یک فیلم با این موضوع دیدم که در آن بازیگران با اطلاعات الان شان به گذشته رفته بودند و سعی داشتند چیزی را نجات دهند. همانجا من هم آرزو کردم کاش میتوانستم به حدود 800 سال پیش برگردم تا کشور را از تکه تکه شدن و قتل و غارت نجات دهم. غیر از این هم چون برادرم در رشته ریاضی خیلی موفق است گاهی هم آرزو کردهام به کلاس اول برمیگشتم و این درس را جدیتر یاد میگرفتم چون فکر میکنم یاد گرفتن ریاضی به یادگرفتن درسهای دیگر هم کمک می کند و البته کمتر هم پدر و مادرم را اذیت میکردم! دیدن دوره «ابوعلی سینا» و افتخار شاگردی ایشان هم یکی از فانتزیهای ذهنیام است».
جلوی آغازگران جنگ را میگرفتم
«کیارش» برعکس «ابوالفضل» عاشق گذشته است و بیشتر کتابهایی هم که میخواند، تاریخی است. او میگوید: «اگر به انتخاب من بود دوست داشتم همه دورههای تاریخی را بگردم و جستوجو کنم اما اگر محدودیت داشته باشم، ترجیحم دوره «مادها» است چون از جنگ و خونریزی خوشم نمیآید و من شنیدم آنها اولین قومی هستند که با طمع برای داشتن زمینهای بیشتر، آغازگر حمله و جنگ در تاریخ بوده اند! احتمالا در لباس مشاور با سران و روسای قبایلشان مذاکره میکردم و توضیح میدادم که با جنگ چه مسائلی را در جامعه به وجود می آورند و سرنوشت انسانها چطور خواهدشد. غیر از سفر در دوره های مختلف تاریخ، دوست داشتم به چند سال قبل بر میگشتم و کمتر سراغ تبلت، گوشی و بازیهای رایانه ای میرفتم تا شاید مثل الان چشمهایم ضعیف نمیشد. علاوه بر این دوست دارم به زمان های خیلی قدیم بروم و یکی از حکیمانی را که اهل مطالعه بوده و من به عنوان الگو انتخابش کردم از نزدیک ببینم.
دایناسورشناس خوبی میشدم
«حمیدرضا» هم شبیه ابوالفضل است و نگاهش بیشتر رو به جلو است تا به سمت گذشته و میگوید: «بیشتر کنجکاوی من برای آینده است و اتفاقهایی که در آینده رخ خواهد داد چون حس میکنم روزهای متفاوت و عجیب و غریبی در انتظارمان است ولی اگر قرار به سفر در گذشته باشد دوره دایناسورها هیجان انگیزترین دوره تاریخی برای من است. به دایناسورها علاقه دارم و زندگیشان همانطور که برای دانشمندان سوال است برای من هم پر از رمز و راز است. کلی دربارهشان تحقیق و مطالعه کردهام اما هنوز خیلی چیزها درباره آنها وجود دارد که نمیدانیم. شاید اگر به آن زمان سفر میکردم و بخت هم با من یار بود و زنده میماندم به تحقیق درباره دایناسورها میپرداختم و علت انقراضشان را کشف میکردم. درباره نابود شدن دایناسورها هرکسی چیزی گفته و دلیل اصلی آن هنوز مشخص نیست، برایم هیجانانگیز است که خودم علت اصلی انقراض را کشف کنم و اگر در توانم باشد، جلویش را هم بگیرم! آن وقت میتوانستم دایناسورشناس خوبی شوم. البته دوست دارم به کلاس سوم هم برگردم و از معلمهای طفلیام حلالیت بطلبم، خیلی اذیتشان کردم. دوران اوج «پله» فوتبالیست معروف برزیلی هم برایم جذابیت دارد، اینکه در کنار او آموزش فوتبال ببینم از فانتزیهای ذهنی من است».
احتمالا خیلیها هستند که دلشان میخواهد از سر کنجکاوی به سال های خیلی دورتر یا همین چند سال اخیر برگردند یا با دخالت در گذشته، اتفاقی جدید و متفاوت در آینده رقم بزنند