تعداد بازدید : 61
دنیا به روایت تصویر
فرانس پرس| مراحل پایانی ساخت بزرگ ترین مجسمه دنیا، هندوستان
ای پی اِی| صخره ای زیبا در جزایر فیلیپین که مقصد گردشگران برای عکس گرفتن است
تاس| هشتاد خودرو در یک تصادف که ناشی از بریدن ترمز یک جرثقیل بود، آسیب دیدند ، اوکراین
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 17
فتو شعر انتظار
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
با خانمان
تعداد بازدید : 21
رمز تجرد
نویسنده : زهرا فرنیا |طنزپرداز
شاید باورتون نشه ولی روزانه خیلیها رمز مجرد بودن من رو میپرسن و من هیچوقت جواب خاصی به این پرسش نداشتم. واقعا رمز مجرد بودن من چیه؟ میخوام امروز به این قضیه از منظر یک دانشجوی مونث مجرد نگاه کنم.
1- ننوشتن جزوه: شاید یکی از دلایل مجرد بودن من همین باشه که هیچوقت جزوه نمینویسم و سر کلاس ها همش دارم چرت میزنم. شاید بگین جزوه نوشتن چه ربطی به ازدواج داره؟ خب تابلوئه دیگه آدم اول جزوه مینویسه که بعد یکی از پسرهای کلاس میاد و از طرف جزوه میگیره و قضیه از همین جا استارت میخوره.
2- دستخط خاص: یه ترم تصمیم گرفتم که بگم تنبلی بسه. سر کلاسها بیدار باش، جزوه بنویس و شانست رو برای قاطی مرغها شدن امتحان کن. دوستان من یک ترم کامل شب ساعت هشت میخوابیدم و صبحها قهوه سنگین میخوردم که سر کلاس خمیازه نکشم و چرت نزنم و مثل دانشجوهای نمونه جزوه بنویسم. بله این راه حل جواب داد و یه روز یکی ازم جزوه خواست. منتها فرداش دیدم با کمال وقاحت از یکی دیگه هم جزوه خواست. باورتون میشه؟ صاف صاف توی چشمهام زل زد و گفت: «ببخشید من خطتون رو نمیتونم بخونم» من خودم قبول دارم خطم یه جوریه که هرکسی نمیتونه بخونه چون خاصه، ولی داداش تو یه تلاشی میکردی. اصلا بهتر که نتونست خطم رو بخونه. اونی که موندنیه با همین خط و جزوه باید بمونه. موندنی نبود.
3- عدم اصابت به شخصی در راهروی دانشگاه که موجب ریختن جزوههای طرفین شود: همون طور که از تیتر واضح و مبرهنه، تا به حال توی راهروی دانشگاه به کسی نخوردم که جزوههاش بریزه و باب آشنایی ایجاد بشه. همیشه جلوم رو نگاه میکنم موقع راه رفتن و سعی میکنم هیچوقت به کسی نخورم. یه بار یه آقایی به من خورد (نه من به یه آقا) و به نظر میرسید باب آشنایی ایجاد شه. گفت: «کوری خانم؟»
4- دلیل اصلی: دلیل اصلی و مهمتر از همه این که دانشگاه ما اصلا دخترونهست! تفکیک جنسیتی تهدیدهایی رو که قرار بود منجر به فرصت بشه، از ما گرفته و تنها موجودات مذکر دانشگاه یا استادن (که قبلا توسط بانوان دیگری روحشون تسخیر شده) یا مسئولان بیاعصاب اداره آموزش.
بازم براتون از دلایل تجردم بگم یا خون گریستین؟
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شعر
تعداد بازدید : 31
غیرت سرخ
نویسنده : سحر بهجو |شاعر
سرخ یعنی دست خالی رد شدن از هفت خان
در مسیر باورت هر قدر هم مشکل، بمان
سرخ یعنی دست هایی پر غرور و با شرف...
می شود سنگر اگر با هر حریفی شد طرف
سرخ یعنی غیرتی بی داد و قال و ادعا
قلب مادرهایتان از پشت درها با شما
سرخ یعنی می شود از حاشیه آسان گذشت
می شود قبل از همه از خط پایان هم گذشت
سرخ یعنی پرفسور آباد باشد خانه ات
جام زیبای طلایی بر فراز شانه ات
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پرونده های مجهول
تعداد بازدید : 33
مرموزترین کتاب دنیا
نویسنده : میترا تاتاری |مترجم
کتاب های خطی عجیبی در سراسر دنیا از قرن های گذشته پیدا شده است که هنوز هم راز سر به مهر نوشتن آن ها کشف نشده است. اما یکی از عجیب ترین کتاب های دنیا که داستان عجیب و افسانه ای اش همچنان ناشناخته مانده است «کودسگیگاس» نام دارد. این کتاب در قرن 13 در کشور چک توسط کشیشی که هنوز نام اصلی اش فاش نشده، در یک شب نوشته شده است. نکته عجیب این جاست کتابی که یک شبه نوشته شده، بزرگ ترین کتاب جهان شناخته شده است. این کتاب در جلد چوبی، چرمی و فلزی نگهداری می شود. طول این کتاب که همه صفحات آن از پوست حیوانات ساخته شده، یک متر و عرض آن نیم متر و وزن آن 75 کیلوگرم است. طبق یک داستان کهن، کشیشی در زمان قدیم به دلیل گناه نابخشوده ای که مرتکب می شود توسط کلیسا به حبس در اتاقی محکوم می شود تا از گرسنگی بمیرد، اما بعد از مدتی کشیش گناهکار به دیگر کشیش ها پیشنهاد می دهد که در قبال نوشتن بزرگ ترین کتاب دنیا آن هم فقط در یک شب، او را آزاد کنند. از آن جا که انجام این کار ناممکن بود، همه پیشنهاد او را قبول می کنند.
در افسانه ها آمده است که نیروی مرموزی به کمک این کشیش می آید و توسط او یک شبه کتاب 300 صفحه ای را که پر از نقاشی های عجیب و غریب است، می نویسد. کارشناسان و محققان بعد از بررسی این کتاب به این نتیجه رسیدند که هیچ کس حتی اگر تمام عمرش را صرف نوشتن کرده باشد، نمی توانسته است به تنهایی این کتاب را بنویسد. نکته مرموز این است که این کتاب فقط یک دستخط دارد. به گفته کارشناسان، حتی اگر یک نفر این کتاب را نوشته باشد، در طول زمان باید دستخطش تغییر کند. در نتیجه کارشناسان و باستان شناسان تایید کرده اند که این کتاب غول پیکر را یک نفر و در یک زمان مشخص نوشته است.
معانی برخی نوشته های لاتین این کتاب رازآلود همچنان کشف نشده است. این کتاب اکنون در کتابخانه ملی استکهلم در سوئد نگهداری می شود. با وجود گذشت سال ها از نگهداری این کتاب مرموز راز نوشتن آن همچنان سر به مهر باقی مانده است. عده زیادی هنوز هم معتقد هستند که کشیش گناهکار روحش را به شیطان فروخته و با نیرویی عجیب و مرموز این کتاب را نوشته است!منبع: www.ranker.com
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اندکی صبر
تعداد بازدید : 17
پلک ها
نویسنده : حمید رحمانی
عاشق را به زندگی امروز و فردا
امید نده
کسی که
پلکش روی هم نرفته
هنوز دیروزش ادامه دارد...
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 14
قرار مدار
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بریده کتاب
تعداد بازدید : 22
به سوی تنهایی
راستی لذت تنها بودن را چشیدهای؟ قدم زدنِ تنها، دراز کشیدنِ تنها توی آفتاب؟ چه لذت بزرگی است برای یک موجود عذاب کشیده، برای قلب و سر! منظورم را می فهمی؟ آیا تا به حال مسافت زیادی را تنها قدم زدهای؟ قابلیتِ لذت بردن از آن دلالت بر مقدار زیادی فلاکت گذشته و نیز لذتهای گذشته دارد. وقتی پسربچه بودم خیلی تنها ماندم، اما آن ها بیشتر به زور شرایط بود نه به انتخاب خودم؛ اما حالا با شتاب به طرف تنهایی میروم، همان طور که رودخانهها با شتاب به سوی دریا سرازیر میشوند.
برگرفته از «نامه به فلیسه»
اثر فرانتس کافکا
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ضرب المثل ملل
تعداد بازدید : 24
مقایسه ضرب المثل های فرانسوی با فارسی
* پیاز من نیست (به من مربوط نیست)
* پیازهای خودت را ریز کن (سرت به کارخودت باشه)
* کیسه سیب زمینی (کنایه از آدم چاق و بدقواره)
* یک تربچه نداشتن (یک پاپاسی نداشتن)
* همه سالادها را درست کردن (از کاهی کوهی ساختن)
* کندن درخت برای میوه هایش (تیشه به ریشه منافع خود زدن)
* خوردن گیاه سبز گندم (پیش خور کردن)
* مثل گل (مثل آب خوردن راحت)
* گل برای کسی درست کردن (از کسی تمجید و تعریف کردن)
برگرفته از «ضرب المثل ها و اصطلاحات متداول زبان فرانسه»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حکایت
تعداد بازدید : 29
با هم ولی تنها
همراهیان کاروانی از شهری که به ترسویی مشهورند به حاکم شکایت بردند که: دو راهزن، کاروان صد نفری ما را غارت کردند. حاکم با تعجب پرسید: «چگونه صد کس با دو تن برنیامده اند؟» یکی از آنان در پاسخ گفت: «آن ها دو نفر بودند همراه، ما صد نفر بودیم تنها.»
برگرفته از «امثال و حکم دهخدا»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در محضر بزرگان
تعداد بازدید : 24
مستاجرها تحت فشارند
حجتالاسلام عابدینی در اهمیت گذشت و مدارا با مردم در شرایط اقتصادی کنونی گفتهاند:این روزها اجاره خانهها افزایش پیدا کرده و شرایط سخت و فشارها بیشتر شده است. اگر در این شرایط سخت، رحمی محقق شود، این رحم بیشتر مورد رضایت پروردگار قرار خواهد گرفت و تاثیر آن بیشتر است. لذا حواسمان باشد در شرایط امروز، مالکانی که خانه برای اجاره دارند اگر گذشت بیشتری نسبت به مستاجرین داشته باشند، این گذشت بالاتر از گذشتی است که در وقت عادی میکنند و هر تخفیفی که امروز بدهند، رحمت خدای سبحان خیلی عظیمتر از اوقات دیگر نصیبشان میشود.
تارنمای سمت خدا
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 15
حدیث روز
امام کاظم(ع): در هر چیزی که چشمانت
می بیند، موعظه ای است.
بحارالانوار
ذکر روز پنج شنبه
صد مرتبه «لا اله الا ا... الملک الحق المبین»
ذکر روز جمعه
صد مرتبه «اللهم صل علی محمد و آل محمد»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 30
تاپخند
این قدر که ژاوی از ورزشگاه آزادی خاطره تلخ و شیرین داره، از نیوکمپ نداره!
پرسپولیسی های لاغر هیچی، اما پرسپولیسی های چاق نباید خوشحال باشن، چون هنوز چاقن!
نشد یه بار برم پمپ بنزین شلترین آدم های روی کره زمین جلوم نباشن!
کاش همیشه مثل اون موقع که کارمون پیش یکی گیره، خوش اخلاق و خوش برخورد باشیم!
امروز تو مغازه کفش فروشی بودم یه نفر اومد گفت کفش قبلیم رو ۲ میلیون خریده بودم. این اولین باری بود که یه کسی که کفش ۲ میلیونی میخره رو از نزدیک دیدم!
یک جوری وقتی یکی می میره میگن دستش از دنیا کوتاهه انگار من که زندهام و دستم میرسه، دارم خوشه خوشه میوه از درخت خوشبختی می چینم!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 62
دوردنیا
غذای بی مزه و بدشکل پولدارها!
آدیتی سنترال- «آنگولاس» یک کلمه اسپانیایی است که برای بچه مارماهی استفاده می شود. هر چند این غذا هیچ طعم خاصی ندارد و از نظر ظاهری هم بسیار لزج و شبیه کرم های کوچک است، اما یکی از گران قیمت ترین غذاهای دنیا به حساب می آید. برای هر کیلوگرم از این غذای بدمزه و بدشکل به صورت خام باید مبلغ 1150 یورو پرداخت کنید و هر وعده آن در یک رستوران لاکچری بیش از 200 یورو هزینه دارد. اما به دلیل کمیاب بودن و لاکچری بودن آن، عده زیادی برای این که نشان دهند کلاس بالایی دارند و وضعشان خوب است، این غذای بی مزه و بدشکل را سفارش می دهند!
کشف مجموعه گنجهای خفته در دریای اژه
یورونیوز- کشف ۵۸ کشتی غرقشده در دریای اژه و گنجینه درون آن ها شگفتی کارشناسان را برانگیخته است. باستانشناسان معتقدند این مجموعه اکتشافات در نوع خود بینظیر و تاریخساز است. این عتیقهجات به دوران تاریخی مختلفی تعلق دارند؛ از یونان باستان، امپراتوری رم و بیزانس گرفته تا عصر مدرن. این کشف احتمالا یکی از بزرگ ترین اکتشافات باستانشناسی قرن است. باستانشناس و مشاور این پروژه، درباره علت غرق شدن این تعداد کشتی در این منطقه میگوید: «در این منطقه گذرگاههای باریکی بین جزیرهها هست که هنگام وزش باد گردبادهای ناگهانی ایجاد میشود؛ همین موضوع سبب میشد کشتیهایی که ناخداهایشان با این منطقه آشنایی نداشتند به صخرهها برخورد کنند و غرق شوند.» گفته میشود که این منطقه احتمالا زمانی بهشت دزدان دریایی نیز بوده است.
گوشت های عجیب الخلقه
بی بی سی- بر اساس نتایج تحقیقاتی که به تازگی منتشر شده است، یک پنجم نمونههای گوشت جمعآوری شده از انگلستان، ولز و شمال ایرلند، حاوی DNA حیوانی بهجز حیوان ذکر شده روی برچسب بوده است. این نمونهها از مغازهها، سوپرمارکتها و رستورانها جمعآوری شده بود. در بعضی موارد DNA چهار حیوان مختلف در نمونه گوشت یافت شد و در برخی موارد گوشت اساساً حاوی DNA جانور ذکر شده روی بسته بندی نبود! مخلوط کردن گوشتهای گران با انواع ارزانتر گوشت یکی از روشهای رایج کم فروشی است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مسابقه این کیه
تعداد بازدید : 23
مسابقه تایم!
سلام. این بار یه چهره ورزشی داریم براتون که مشهدی ها خیلی خوب ایشون رو می شناسن، به خصوص این روزها که ایشون پدیده شدن! بیشتر از این راهنمایی نمی کنیم، دست به کار بشین. عکس و کاریکاتوری هم که این جا میبینید، برنده مسابقه قبلی، آقای حسین ریاحی سامانی هستن که دوباره بهشون تبریک میگیم.
یادآوری روش مسابقه: شما باید تشخیص بدین کاریکاتور به هم ریخته کیه و اسمش رو با نام خودتون، به همراه کلمه «این کیه» تا شنبه شب برای ما به شماره 2000999 پیامک کنید. جواب رو دوشنبه همینجا خواهید دید و به عنوان جایزه، کاریکاتور برنده رو که اسمش قرعه کشی شده، پنج شنبه هفته بعد چاپ می کنیم. خوش باشین همیشه.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 10
مارپیچ(سختی 50 ٪)
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 12
ما و شما
راه ارتباطی با ما :پیامک 2000999 و تلگرام 09354394576
* ببین ای باصفای باعقیده
گران شد در طبس ماست چکیده
نوشته در «خراسان» صبح امروز
تورم سیّ و هفت درصد رسیده
شنیدم خاوری از پول ملت
چهار ویلا به کانادا خریده!
یارمحمد خدنگی
* پرونده مخترعان زندگی سلام جالب بود. ممنون
* زندگی مثل دیکته نوشتنه. مهم نیست چندتا درست نوشتی، با تعداد اشتباهاتت قضاوت میشی... مسعود مجنونپور
* آقای فریدونی گرامی، شما که این قدر دغدغه زبان فارسی را دارید، لطف کنید از همکاران زندگی سلام شروع کنید. دو برگ روزنامه آن قدر واژه بیگانه و غلط نوشتاری دارد که شرم می کنم بگم روزنامه. برای مثال در بخش آشپزی به جای کباب از گریل و برای ورق آلومینیم نوشته ورق فویل که ورق ترجمه واژه فویل است. با تشکر برادر کوچک تر شما خرمی
* پویا جان از این که در رشته پزشکی قبول شدی تا در آینده به هموطنان خود خدمت کنی خوشحالیم و افتخار می کنیم به تو عزیز درس خوان. موفق باشی.
عمه نسرین، سوسن و مریم اباذریان
* آخ آخ، از اون زودپزها... از دیدنش هم توی ستون یادش به خیر ترسیدم! خدا قسمت نکنه. مریم گلی
* پسر گلم فربد جان، تولدت مبارک. امیدواریم در کنار خواهرت فریما جان شاد و سلامت و موفق باشی. دوست تان داریم.
پدر و مادر، بابک و فاطمه
* پدر و مادر عزیزم بابت همه زحماتی که واسه من کشیدید متشکرم. لطف و مهربانی شما همیشه پایدار بوده و هست، سلامت باشین ان شاءا... احمد آقا اوغلی، قوچان
* آقکمال؛ هر موقع به آخر خط رسیدی نقطه بذار بیا سر خط!
آق کمال: چشم ولی بعضی وقت ها سر خط شلوغه، جا گیرم نمیه!
* از وقتی تو را دیدم، انگار دنیایم عوض شد. خوشبختم که تو را دارم، همسر عزیزم هنرجو فاطمه امدادی، سالگرد آشنایی مان مبارک. مهندس مهدی عسکری
* نیازطنزی فراخوان برنامه ساز تلویزیونی عالی بود! دمتون گرم، کلی خندیدیم.
* برای مادری که همانند کوهی استوار بود دلتنگیم، برای دیدن مهربان حامی خود بی قراریم، برای نبودنش اشک ها ریختیم و نیامد... چون مادر ما بهترین بود، چون عاشق ترین بود. نسرین، سوسن و مریم
* ما و شما: با تشکر از گلسا و مهرسا صادقی، بابت پیامک شان.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سوتی سرا
تعداد بازدید : 34
مانتوی گل گلی
یه سال یه مانتو دوخته بودم واسه عید، پارچه اش گل گلی بود. خیلی دوستش داشتم. روز دوم عید یکی از همکارهای همسرم ما رو خونه شون دعوت کرد. منم با ذوق و شوق همون مانتوم رو پوشیدم و رفتیم خونه شون. چشم تون روز بد نبینه... تا رفتیم داخل دیدم روکش هایی که واسه مبل هاشون دوختن همون پارچه مانتویی منه! شوهرم رو مجبور کردم شغلش رو عوض کنه که دیگه چشم تو چشم همکارش نشیم!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کله چغوکی
تعداد بازدید : 17
آق کمال دورهمی فوتبال می بیند
نویسنده : آق کمال |همه کاره و هیچ کاره
حالا مو که از فوتبال خیلی سر درنمیرُم، در همی حد که فرق مارادونا ره با رودگولیت یاد داشتُم و الان هم مدنُم برانکو پرسپولیسیه و شفر استقلالی، ولی ای بازی پرسپولیس بدجور استرسیم کرده بود. مسود رفیقُم پیله کرده بود که مخوام بازی ره بیام خانهتان دور هم ببینِم. نه که از مهمون فراری باشُم ولی فوتبال دیدن دسته جمعی خیلی بهم نمچسبه، اویم بالای سر خسرُم! آخرش بهش گفتُم: «دداش گلُم، قدمتان رو چشمام ولی خواهشن احساساته کنترل کن، مِدنی که طبقه پایینمان خسرُم میشینه و نمخوام مزاحمشان برِم...» نذاشت حرفُم تِموم بره و گفت: «برار خیالت راحت، تو که مِدنی مو چقدر ملاحظه کارُم.» تو دلُم گفتُم ها ارواح خیکت! باز گفت: «اصلا یَگ کاری، به خسرت و آقات هم بگو بین، مویَم سر راه یَگ چیزی میگیرُم دور هم خوش بگذرونِم.»
از عصری همه آمدن. خانما رفتن او طرف، مایم ای طرف پای تلویزیون منتظر بازی. مسود هم یَگ کیسه تخمه و پفک و چیپس و پف فیل از در مغازهاش آورده بود. آقام در حالی که سعی مِکرد پوست سیبی که داشت مِکند، از هم جدا نره گفت: «مِگن عادل ممنوعالگزارش رفته، راسته؟» آقای دکتر متکا ره گذاشت زیر دستش و گفت: «منم تو کانال همدلان بی ریای ناب خوندم. نوشته بود چون موهاش رو رنگ میکنه بهش ایراد گرفتن، اونم قهر کرده و نود رو اجرا نکرده، مدیرها هم گفتن دیگه هرچی بهت رو دادیم بسه، برو دیگه.» آقا بزرگُم یَگ مشت پف فیل رِخت تو دهنش و گفت: «حاج خانم ما از منیجه خانم که شوهرش سوپر مارکت نزدیک خانه بابای خداداد عزیزی دره شنیده که مخواستن روشه کم کنن، گفتن یَگ مدتی ای ورا پیدات نره!» گذاشتُم خوب هرچی شایعه شنیده بودن ره بگن، بعد گفتُم: «ولی گزارشگر بازی فردوسی پوره ها!» مسود رفیقُم پوست تخمه ره انداخت تو پشقاب و گفت: «اِنا بازی شروع رفت.»
از دقیقه یک بحث سر ای بود که گزارشهای عادل بهتره یا خیابانی، بیرانوند اصالتا کجاییه، برانکو سبیل بذره بهش میه، ژاوی موهاشه رنگ مکنه یا نه، طول و عرض زمین فوتبال دقیقا چند وجبه، تلویزیون LED بهتره یا LCD یا همو لامپیهای قدیم، بری چی تخمههای الان اِنقد بیبرکت رفتن، کجا رب آرزون مِدن، هوا چی گرم رفته، موزا چرا مزه سیب مِدن، آپارتمان 90 متری نوساز که گرمایش از کف دشته بشه و نورگیر باشه الان چنده، فیلترشکن خوب چیه، بری ترش و پوده عرق نعناع بهتره یا چهل گیاه و...
سرتانه درد نیارُم، نه تنها بازی ره خودشان ندیدن که حتی مویم نتستُم ببینُم. مسود به مو نگاه مکرد و حرص مخورد، مو به مسود نگاه مکردُم و تو دلم فحشش مدادُم!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 9
تفأل
در این چمن گل بی خار کس نچید آری
چراغ مصطفوی با شرار بولهبیست
سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد
که کام بخشی او را بهانه بی سببیست
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.