حضرت علی(ع): پیش از تصمیم گیری مشورت کن و پیش از عمل بیندیش.
غرر الحکم و درر الکلم
ذکر روز یک شنبه
صد مرتبه «یا ذاالجلال و الاکرام»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آیت ا... سیستانی می فرمایند:
فرزند در برابر پدر و مادر دو نوع واجب دارد: اول، نکویی و انفاق به ایشان اگر بینوا و تهیدست هستند و تأمین نیازمندی های زندگی شان... دوم، نیک رفتاری و خودداری از بدرفتاری در سخن و عمل اگر چه به او ستم کرده باشند... و اما در شئون فرزند نیز امر دو نوع است: اول، اذیت شدن پدر و مادر از این ناحیه باشد که دلسوز فرزندشان هستند و از کاری که او انجام می دهد هرچند در ارتباط با ایشان نباشد، رنج می کشند، فرزند چنین کاری را نباید بکند اعم از این که او را نهی کنند یا نه. دوم، اذیت شدن پدر و مادر از این جهت باشد که آنان برخی خصلت های نکوهیده دارند مثلا دوست نمی دارند فرزندان شان به دنبال خیر دنیا باشد، چنین اذیت شدنی اثری برای فرزند ندارد و واجب نیست فرزند در مقابل این نوع توقعات تسلیم آنان باشد.
سایت رسمی آیت ا... سیستانی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
چهجوری یک نفر میتونه از این لذت ببره که ساعت شش و نیم صبح با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شه، از تخت بخزه بیرون، لباس بپوشه، بهزور غذا بخوره، دندونها و موهاشو بشوره و با ترافیک دست و پنجه نرم کنه تا برسه به مکانی که قراره توش واسه یک نفر دیگه کلی پول در بیاره، تازه کلی هم سپاسگزار باشه واسه موقعیتی که بهش داده شده؟
برگرفته از «هزار پیشه»
اثر چارلز بوکفسکی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در فصل تموز [تابستان] که صخره صما از حر سموم چون قبضه موم گداختی و سمندر از فرط التهاب خود را در آب انداختی، جوانی به بغداد می رفت. با پیری رو به رو شد. از او پرسید از کجا می آیی؟ گفت از بغداد. گفت در آن جا کارت چه بود؟ پیر گفت عرق کردن!
در تموز عشق کز حرش بتابد زمهریر
خیز کز بغداد حاجت بارگه بیرون زنی
ورنه چندانت عرق بر چهرگان ریزد ز شرم
کز تری هر دم هزاران طعنه بر جیحون زنی
برگرفته از کتاب «پریشان» اثر قاآنی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کلمه «چه» همواره جدا از واژه پس از خود نوشته میشود، مگر در: چرا، چگونه، چقدر و چطور.
برگرفته از کانال «زین قند پارسی»
علیرضا حیدری
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نبض بغضم را گرفته ام، بارها!
اسم تو که می آید
از چشمانم بیرون می ریزد...
این بار اما
حبسش کردم
حبس ابد...
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دریای مرده یا دریای نمکی، در جنوب غربی آسیا و در کم ارتفاع ترین نقطه کره زمین قرار دارد و دارای کمترین مقدار آب در زمین است. این دریای باشکوه و مرموز با آب های فیروزه ای سبک و بلورهای نمکی، با تپه های طلایی محصور شده است. آب این دریا 9 برابر بیشتر از آب اقیانوس شور است و بسیار غلیظ و پر از املاح و مواد معدنی است، چنان که کسی در آن غرق نمی شود. به همین دلیل این دریا به یک جاذبه گردشگری تبدیل شده است و کمتر گردشگری، عکسی در حالی که روی آن شناور و در حال خواندن روزنامه است، نگرفته است. برخی از گردشگران برای استفاده از خواص درمانی آن به آن جا سفر می کنند.
به جز جانداران کوچکی همچون باکتری ها و جلبک ها، زندگی گیاهی و جانوری در آن ناممکن است. در واقع دریاچه شوری است که رود اردن وارد آن می شود اما از آن خارج نمی شود، همان جا زیر آفتاب سوزان تبخیر می شود و از آن فقط املاح و مواد معدنی باقی می ماند. سالانه یک متر از آب دریا پایین می رود و این میزان بسیار نگران کننده است.
گفته می شود در دوران جنگ جهانی اول، چند مهندس انگلیسی حرف اول نامشان را روی یک تخته سنگ که لب آب بود، حک کردند که مشخص شود آب تا کجاست. و حالا پس از گذشت سال ها، تخته سنگ بسیار بالاتر از سطح آب است. اکنون برای رسیدن به کنار آب، باید از این تختهسنگ و تختهسنگهای دیگر پایین بروید، از جاده بگذرید، از وسط گیاههای بلند و زمینی گلآلود عبور کنید تا به آب برسید. این فاصله رویهم رفته حدود دو کیلومتر راه است. به لطف آب و هوای انحصاری این محل، دریای مرده دارای اکسیژن فراوانی است که اثر آرامش بخشی دارد.
منبع: بریتانیکا
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
توی اتاق چرت میزدم. بدون این که تحت تأثیر چیزی باشم به سقف خیره بودم. پیامک واریزی بانک چرتم را پاره کرد. هوس سفر کردهبودم. اما با این پولها زورم به گمرک مادر هم برای خروج از خانه نمیرسید چه برسد به عوارض خروج. مادرم همیشه در کمین بود که کسی بیرون برود بعد یک فهرست از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را به او حواله کند که بخرد. اینستاگرام را که باز کردم از تهران تا بندرعباس از کیش تا تبریز؛ از آنکارا تا تورنتو سفر کردم، بدون ریال و دلار و یورو؛ با جزئیاتی که خود بومیها هم نمیدانند. برای شام هم هشتگ غذای فرنگی را دنبال کردم. فکر سوغاتی هم بودم. چهار تا پست لباس دایرکت کردم برای دوستهای صمیمیام. برگشتم به اتاقم دوباره زل زدم به سقف. خودم را در همان باقلوا فروشی تبریز گم کردهبودم. برگشتم به استوری دوستم. لعنتی ۲۴ ساعتش تمام شدهبود. من شهروند همان باقلوافروشی ماندم. مثل مسافری که پاسپورتش را گم کرده ولی ته قلبش خوشحال است. مادرم فهرست خرید را آورد و پرسید: «نمیخوای بیرون بری؟!» گفتم: «تازه برگشتم. خستهام.» در را بست. شنیدم که زیر لب چیزی میخواند و فوت میکرد بهطرف من.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دردسرهای نگهداری از سگ وحشی
شین هوا- یک سگ هاسکی خانگی در چین، صاحبش را حسابی به دردسر انداخت و سوژه رسانه های این کشور شد. این سگ شبانه از خانه فرار کرده و به مزرعه همسایه رفته بود. او با ورود به محل پرورش مرغ ها، 600 جوجه را یک شبه خفه کرده بود. صاحب مزرعه که صبح با دیدن این صحنه دچار حمله قلبی شده، از همسایه اش شکایت کرده است. او می گوید این جوجه ها را با شرایط بسیار سختی پرورش داده است.
حیله مرد هندی برای ادعای خدایی کردن!
آدیتی سنترال- یک مرد هندی به صورت داوطلبانه حاضر شد در گودالی که خودش کنده بود 8 ساعت دفن شود و اگر زنده از آن بیرون آمد، ادعای خدایی کند. او بعد از 8 ساعت زنده از درون گودال بیرون آمد، اما مردم به جای این که به حرف های او شک کنند همگی دورش جمع شدند و ادعای خدایی اش را پذیرفتند! در گودالی که او کنده بود تنفس به راحتی امکان پذیر بود، اما حالا او در معبد روستا ساکن شده است و همه مردم دور و اطراف برای اهدای پول و هدایای نفیس به سراغش می روند!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سلام. این بار یک تصویر کمیک برای مسابقه انتخاب کردیم، ببینیم چه می کنید! فراموش نکنید پیامک های بدون اسم، بی نمک و کلیشه ای در مسابقه شرکت داده نمیشن.
یادآوری روش مسابقه: باید از زبان شخصیت های این تصویر یک جمله بامزه بنویسید و تا ساعت 24 فردا شب (دوشنبه) برای ما به پیامک 2000999 یا شماره 09354394576 در تلگرام بفرستید. حتما در ابتدای هر پیامک، کلمه «چی میگه؟» و در آخر پیامک هم نام و نام خانوادگی تون رو بنویسید. بانمکترین و خلاقانهترین جملهها روز چهارشنبه به اسم خود نویسندهها چاپ میشه.
منتخب های چی میگه هفته قبل
چون هفته پیش تعطیل بود، الان چندتا از جمله های بانمک تر مسابقه قبل رو انتخاب کردیم که می خونید. دمتون گرم و خوش باشین همیشه.
* آتش نشان: گربه بد، چند بار بهت گفتم نباید بری تو آشغال ها، بازیافت میشی!
سیده متینا موسوی
* گربه: همه دنبال جوجه کباب اند، من دنبال موشکباب! محمدرضا صدفیان
* گربه: اگه منو ببرین مدرسه، بازم فرار می کنم... من فقط مدرسه موشا رو دوست دارم!
محترم دررودی
* آتش نشان: ملوسم غصه نخور دارم می برمت پیش گارفیلد! زهرا حصاری
* گربه: توی این روزهای سرد که جایی ندارم، مجبورم داد بزنم آتیش آتیش تا بپرم بغل یک آتش نشان! امید ذاکری رودی
* آتش نشان: من زودتر از بقیه همکارام تو رو نجات دادم، من نسبت به اونا پیشی گرفتم!
سیدحسین آروند
* گربه: چقدر خوب شد منو نجات دادی! آقای اون خونه تازه زن گرفته بود و داشت به خواهرش می گفت می خوام گربه رو دم حجله بکشم! سیدحسین آروند
* گربه: خدا رو شکر شما اومدین... داشتم سکته می کردم نکنه بچه های واحد زنده گیری بیان!
شمینا علیزاده
* گربه: باید می ذاشتی بپرم پایین... آتش نشان: تو گربه ای، رو پاهات فرود می اومدی، کاریت نمی شد، باید بری کارخونه سوسیس سازی! رضاکمالیان
* آتش نشان: گربه جان! پیش زنم چیزی نگی که از بین گربه های مقر برداشتم آوردمت این جا، باشه؟ قبلش هم یک گرمابه برو!
محمدرضا هاشمی 9ساله، از مشهد
* گربه: تا حالا عشقت ولت نکرده بره با یک پرشین خارجی که حال منو درک کنی! محمد عمرانی
* گربه: ای خدا به ما نیومده زن و بچه دار شیم! آتش نشان: نق نق نکن، دفعه آخرت باشه از خونه فرار می کنی! فاطمه خسروشاهی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
همیشه سعی کردم تو خونه به چشم نون خور اضافه بهم نگاه نشه برای همین بیشتر برنج می خورم!
90درصد اونایی که فکر می کنن سبیل بهشون میاد، نمی تونن با خودشون کنار بیان و به نفع خودشونه که بزننش!
من حتی وقتایی که کاری چیزی دارم و پیاده میرم بیرون هم مامانم میگه یواش برو، احساس میکنه من یکی از 30 قلاده یوزپلنگ ایرانی در حال انقراضم!
کی فکرش رو می کرد الاغ به اون بدبختی و تو سری خوری، شیرش گرون ترین شیر حیوانات باشه؟!
عمو پورنگ تو مصاحبه گفته دلیل ازدواج نکردنم اینه که سه بار خواستگاری رفتم و جواب رد شنیدم... شما خودتو بذار جای پدر عروس، یکی از پشت کاناپه با اردک و در قندون بپره بیرون و درحالی که داره بالا پایین می پره دخترت رو خواستگاری کنه، پرتش نمی کنی تو کوچه!؟
تعداد تسترهای غذا از تعداد رستوران های تهران بیشتر شده. فکر کنم آخرش یک برنامه می ذارن و خودشون رو می خورن!
وقتی برای یکی فیلم می ذارم و وسط فیلم سرش رو می کنه تو گوشیش دلم می خواد ببندمش به صندلی و پنج تا سوال درباره فیلم ازش بپرسم و با هر جواب غلط با خط کش بزنم کف دستش!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شین هوا| نیروگاه خورشیدی 40 مگاواتی، چین
گتی ایمیج| نوزادهای ایگوانا در حال غذاخوردن در باغ وحش، ترکیه
رویترز| دانشمندان در حال شناسایی اسکلت پیدا شده هنگام راهسازی که گمان می کنند متعلق به یک سرباز جنگ جهانی اول است، فرانسه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
الا ای طوطی گویای اسرار
مبادا خالیات شکر ز منقار
سرت سبز و دلت خوش باد جاوید
که خوش نقشی نمودی از خط یار
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در حالی این مطلب را میخوانید که تکلیف فینال لیگ قهرمانان آسیا روشن شده و قهرمان هم جام را گرفته و رفته خانهاش اما وقتی که این مطلب را نوشتیم هنوز نمیدانستیم قهرمان ایران است یا ژاپن؟ چون نمیشود در یک روز شدیدا فوتبالی ما مطلب فوتبالی نداشته باشیم، چند خبر مرتبط را بررسی میکنیم تا از تب و تابمان کاسته نشود.
در خبرها بود که قرار است قبل از بازی پرسپولیس و کاشیما، برج میلاد قرمز شود. البته خبر خوشحال کنندهای است که سرانجام ما هم به این فناوری رنگ کردن برجها (در کنار غیب کردن دکلها) دست یافتیم، ولی انصافا کار مهمی نیست که منتش را سرمان میگذارند. در این دوره و زمانه سرخ شدن که کاری ندارد، کافی است سری به بازار بزنیم یا اخبار روز را مطالعه کنیم تا به صورت خودکار قرمز شویم، یا از عصبانیت، یا خجالت یا ترس و استرس! از طرف دیگر رئیس فدراسیون فوتبال قبل از بازی گفته بود: «کسی که جلوی مسئولان عالیرتبه فوتبال جهان کار ناشایست انجام دهد، ایرانی نیست» این هم یک بزرگنمایی دیگر. اول این که کارهایی که ما انجام میدهیم به مسئولان عالیرتبه فوتبال جهان چه ربطی دارد؟ یعنی در کشور خودمان نمیتوانیم هر کاری دلمان میخواهد انجام بدهیم و هر شعاری میخواهیم بدهیم و هر چیزی که دوست داریم به هر جایی که میخواهیم پرتاب کنیم؟ دخالت فیفا در امور کشورها تا به کجا؟ از این گذشته، این چیزها ربطی به ایرانی نبودن ندارد، تا جایی که یادمان میآید فقط کسانی که پیغام انوشیروان درباره نخریدن پراید و آجیل شب عید را به هزار نفر دیگر نمیفرستادند یا در رایگیری نام خلیج فارس شرکت نمیکردند ایرانی نبودند، نه اینهایی که آقای تاج گفته!
خبر بعدی کشف شش توالت لاکچری در ورزشگاه آزادی است که همهمان مثل توالت ندیدهها خوشحال شدیم و امیدوار که اگر با همین فرمان به بازسازی استادیوم بپردازند، بعید نیست به چند سالن و پیست تارتان و تشک تاتامی و استخر و زمین چمن تازه و تونل و گنج و کرم چاله سفر در زمان هم دست پیدا کنند، ولی بعدا مشخص شد اصلا این قضیه کشف نبوده و در اصل توالتها تکمیل نبوده و ازشان به عنوان انباری استفاده میکردهاند. یعنی حتی نمیگذارند دو روز خیالپردازی کنیم و از تخیلاتمان لذت ببریم. مورد دیگر خبر حضور 150 خبرنگار ژاپنی برای گزارش بازی است. فکر میکردیم فقط خودمان اینقدر به خبر علاقه داریم که حتی بچه پنج ساله و کسی که سواد ندارد هم یک کارت خبرنگاری به گردنش میاندازد و وارد زمین بازی میشود، نگو ژاپنیها هم از خودمان هستند. البته شاید نیروی کمکی برای تمیز کردن استادیوم هستند که نمیدانستهاند با چه عنوانی ویزا بگیرند و ناچار با پوشش خبرنگار وارد کشورمان شدهاند!
خبر فوتبالی آخر هم شعار دادن هواداران دو تیم وطنی علیه پرسپولیس و حمایتشان از تیم ژاپنی و هجوم برخی دیگر به سمت اتوبوس خراب شده ژاپنیها در اتوبان بود که خب به علت نداشتن جا و وقت و جنبه و حوصله دردسر و داشتن استرس برای نتیجه بازی، بیخیال این ها میشویم!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یکی از دیدنی های مهم هانگجو در چین، مزارع چای سبز این جاست. گفته شده که این جا بهترین و گران ترین چای سبز دنیا به عمل می آید. در کنار مزارع چای یک درمانگاه بود که به آن جا مراجعه کردم. متاسفانه حتی خیلی از پزشک های چینی، انگلیسی حرف نمی زنند. ولی بین آن ها یک نفر بود که فهمید دنبال خریدن چای سبز هستم و من را پیش یکی از مزرعه داران محلی برد. این بانو چند بقچه چای سبز آورد و با مهربانی به یک لیوان چای سبز اصل و گران قیمت مهمانم کرد. خوشبختانه یک مشتری چینی تحصیلکرده هم بعد از من آمد و کمکم کرد که از ایشان چای سبز بخرم.
دکتر ناصر مکارم، استاد دانشگاه از اسکاتلند
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
راه ارتباطی با ما :پیامک 2000999 و تلگرام 09354394576
* مادر یعنی محبت و عشق و صفا، مادر که شد مادربزرگ اون وقت میشه یک خورشید تابان. مادربزرگ ما بهترین بود، از طرف مهسا، شیوا، نگار، نازنین، مینو، سروش، سینا، پویا، حامد، سهیل، عرفان اباذریان
* روز سه شنبه درباره بزرگ ترین مجسمه های دنیا اطلاعاتی درج کرده بودید که خیلی جذاب، دیدنی و خواندنی بود. فقط در متن قید شده ارتفاع دومین مجسمه بزرگ دنیا در چین 153 متر و در جدول 128 متر نوشته شده است که 25 متر اختلاف دارد. اگر توضیح داده شود ممنون می شوم.
حسن رضا شکروی، بیرجند
ما و شما: با سپاس از توجه شما، در بعضی اندازه گیری ها ارتفاع پایه مجسمه هم حساب می شود و در بعضی جدول ها خیر، آن 25 متر ارتفاع پایه مجسمه است که در جدول هم دیده می شود.
* چی می شد اگر مسئولان هم مثل آق کمال گل ما این قدر جوابگو باشند؟ دمت گرم.
بابای آرسام و آرنیکا، قوچان
آق کمال: اگه او جوری بود که دگه مسئول نمرفتن!
* می خوام به مامانم بگم درسته بچه های مردم همیشه از من بهترن، ولی تو از بقیه مامان های مردم بهتری...
مسعود مجنونپور
* آقکمال؛ ته خلافتون چیه؟!
آق کمال: طبقه بالای خانه خسرم پاهامه دراز مکنم!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.