اگر همین الان کسی با تخته و ماژیک جلوی رویتان سبز شود و از شما امتحان دیکته بگیرد، چه نمرهای میگیرید؟
تعداد بازدید : 116
شهر در محاصره کلمههای زامبی
پرونده
نویسنده : الهه توانا | روزنامهنگار
اشتباههای املایی و دستوری، بهمان حمله کردهاند. شاید این جمله اغراقآمیز به نظر برسد ولی ما جدی جدی در معرض زامبیهای کلمهای هستیم که به جان زبانمان افتاده اند. آنها همهجا هستند؛ توی آگهیهای تلویزیونی، روی بیلبوردهای تبلیغاتی، لابهلای متنها و پیامهای فضای مجازی و حتی بهطرزی غافلگیرانه در کتابها و روزنامهها. بانکی در شعار تبلیغاتیاش مینویسد «عید و عیدیش» و ساره بیات با «این حاله منهِ بی توست» طرحی نو در غلطنویسی در میاندازد . شما هم احتمالا نمونههایی از اشتباههای شاخدار در ذهنتان دارید البته اگر خودتان دچار زامبیهای کلمهای نشده باشید. چند روز پیش با یک تخته سفید و ماژیک، رفتم توی خیابان و از مردم امتحان دیکته گرفتم. رایجترین اشتباههای نوشتاری را فهرست کرده بودم و بیشتر داوطلبها همانطور که حدس میزدم، دچار خطا شدند. اگر برایتان مهم است که در نوشتن به زبان مادریتان لنگ نزنید و در ارتباط کتبی [مجازی] برقرار کردن با دیگران باعث سوءتفاهم نشوید، پرونده امروز بهتان کمک میکند. همچنین اگر از دیدن و خواندن غلطهای بیپایان خسته شدهاید، میتوانید از توضیحات این پرونده برای آموزش درستنویسی به رفقایتان استفاده کنید.
گزارش یک امتحان دیکته متفاوت
چند روز پیش، در محدوده خیابانهای پررفتوآمد فلسطین، راهنمایی و احمدآباد، تخته و ماژیک بهدست دنبال کسانی میگشتم که چند دقیقه وقت دیکته نوشتن داشته باشند. بین تعداد زیاد متعجبها و دوربینگریزها و عجلهدارها، 15 نفر داوطلب شدند. میدانم که به نمونه آماریام کلی ایراد وارد است، قرار هم نبوده است کار پژوهشی انجام بدهم ولی به هر حال از این تعداد، سه نفر در امتحان دیکتهای نهچندان دشوار هیچ اشتباهی نداشتند. چون اشتباهها تکراری بود، چندتایشان را برای نمونه انتخاب کردم تا غلطهای رایج و صورت درستشان را با هم ببینیم. شایان ذکر است که بعضیها دوست نداشتند عکسشان را منتشر کنیم.
بحران «هکسره»
صفیه 24ساله، کارشناس زبان انگلیسی است و با خوشرویی حاضر به املا نوشتن میشود. صفیه از پسِ همه کلمهها و جملهها برمیآید ولی «هکسره» به دردسر میاندازدش. جمله این است «گلدون زیبایی تو خونهمونه».
نقشنمای اضافه؛ کسرهای است که در ترکیبهای اضافی (مضاف و مضافالیه) و وصفی (موصوف و صفت) به کار میرود و معمولا وقتی مینویسیم اش که احتمال بدخوانی وجود داشته باشد. ترکیب اضافی، مثل «گلدونِ من» و وصفی مثل «گلدونِ زیبا»؛ در اینها گذاشتن کسره، لزومی ندارد ولی مثلا در ترکیب «در اتاق» اگر منظورمان در ورودی اتاق باشد نه «داخل» اتاق از کسره استفاده می کنیم.
نکته: های غیرملفوظ را، یعنی «ه» ای که نوشته میشود ولی تلفظ نمیشود (مثلا در کلمه خانه)، در محاورهنویسی، حذف نمیکنیم. برای اینکه این نکته یادتان بماند، مثال «خون» و «خونه» را به حافظه بسپارید؛ زیبایی تو خونمونه، زیبایی تو خونهمونه. وقتی «ه» را نمینویسید، معنی جمله عوض میشود.
مهدیارِ 14ساله با اینکه تازه مدرسهاش تعطیل و از شر درس خلاص شده است، از دیکته نوشتن استقبال میکند. مهدیار اگرچه میگوید: «دیکتهام عالیه و معمولا 20 میگیرم»، تسلیم هکسره میشود. جمله درست این است «این لیوان کیانه که رو میزه».
«ه» معادل فعل؛ قبلا در ارتباطات از راه دور مکتوبمان، خیلی جدی و رسمی مینوشتیم «حال ما خوب است»، فضای مجازی اما این جدیت را برنمیتابد و غیر از بزرگ ترهای پایبند به رسمالخط نامههای قدیمی، دیگران محاوره نوشتن را ترجیح میدهند. در فارسی محاوره، وقتی «است» و «هست» را حذف میکنیم باید چیزی بهجایش که نشاندهنده فعل باشد، اضافه کنیم. آن چیز، «ه» است یعنی مینویسیم «حال ما خوبه» یا «این لیوان کیانه [است]...».
صدیقه 52ساله، دبیر ادبیات است و تنها داوطلب خوشخطِ ما. محاورهنویسی، ایشان را به اشتباه میاندازد و کمک میکند آخرین نکته مهم در هکسره را با هم یاد بگیریم.
نشانه معرفه؛ به چیزهایی که برای مخاطبمان مبهم و نامعین باشند، میگوییم «نکره» و این ناشناس بودن را با نشانههای رایجِ «یک» قبل از کلمه یا «ی» در انتهای آن نشان میدهیم. رفتهاید خرید و دارید با مادرتان صحبت میکنید. به او خبر میدهید که «یه پیراهن خریدم/ پیراهنی خریدم». اگر پیراهنی را که خریدهاید، مادرتان قبلا مثلا پشت ویترین مغازه دیده باشد، دیگر نکره نیست و معرفه است. در اینصورت میگویید: «مامان! پیراهنه رو خریدم»؛ یعنی همانی که با هم دیدیم. در فارسی محاوره، برای نشان دادن واژههای معرفه از «ه» استفاده میکنیم.
کلمه «هکسره» را که ناظر به خطا در استفاده از «ه» بهجای «کسره» و برعکس است، اولینبار یک صفحه توئیتری باب کرد.
معضل انواع «ز»
فرشته 43 ساله است، ادبیات خوانده و حالا هم مشغول زبان خواندن است. چندتا کلمه اول را راحت و سریع مینویسد اما به «سپاسگزار» که میرسد چندبار ماژیک را مردد روی تخته حرکت میدهد و بالاخره «ذ» را انتخاب میکند.
گذار یا گزار؟ «گذاشتن» در معنای حقیقی کلمه، قراردادنِ فیزیکی است مثل «مداد را بگذار سر جایش» و در معنای مجازی بهمعنی وضع و تاسیس کردن مثل «قانونگذار» و «بنیانگذار». کلمههایی که معانی گفتهشده را ندارند، «میگزارند». نیازی نیست معنیهای «گزاردن» را حفظ کنید ولی محض اطلاع بد نیست بدانید که معنی بهجاآوردن، اداکردن، انجام دادن و اجرا کردن میدهد. طبق این قاعده، از آنجایی که سپاس نه قراردادنی است و نه وضع کردنی، باید «سپاسگزار» باشیم.
هدی، دیپلم گرافیک دارد. میگوید توی مدرسه همیشه از املا 20 میگرفته است. واقعا هم کارش خوب است، بهجز «بذار» که «بزار» مینویسدش. سرِ کاربردهای «گذاشتن» با هم توافق کردیم و خیلی بعید است، کسی بنویسد «مداد را بگزار سر جایش» ولی همین کلمه وقتی محاوره میشود، خیلیها را به اشتباه میاندازد.
کلمههای دردسرساز
یکسری اشتباه های رایج دیگر هم وجود دارد که مثل موارد بالا نمیشود با قانون و قاعده دستهبندیشان کرد. البته معنیاش این نیست که سخت و حفظنکردنی هستند. اتفاقا خیلی هم سادهاند اما آنقدر در فضای مجازی اشتباه نوشته شدهاند که چشممان به املای نادرستشان عادت کردهاست.
امیرحسینِ 20ساله، دانشجوی رشته آشپزی بینالملل، اعتراف میکند که دیکتهاش خیلی بد است و قبل از نوشتن میگوید: «صفر میشم». امیرحسین گرچه کلی غلط دارد اما وضعش با کسانی که در فضای مجازی میبینیم، خیلی فرقی ندارد. او مثل خیلیهای دیگر، «راجع به» را «راجب به» مینویسد.
عباسعلی، 19ساله و تا دیپلم درس خوانده است. او هم مثل امیرحسین میگوید: «املام خوب نیست. تو مدرسه همیشه 12-10 میگرفتم». البته به آن بدیها که میگوید، نمینویسد و فقط دیکته درست «انضباط» را یادش نمیآید. «نظم» و «انضباط» را خیلیها اشتباه مینویسند، شاید چون فکر میکنند از یک ریشه و همخانواده هستند.
سبحانِ کلاس هشتمی، در مدرسه، املا را همیشه 20-19 میگیرد اما از آنجایی که توقع ندارد توی خیابان ازش دیکته بگیرند، غافلگیر میشود. مطمئنم اشتباه سبحان، اشتباه خیلیهاست. «خرد» معنی ریز و کوچک دارد، پس «سبزی خردشده» درست است اما چرا با «خوردن» اشتباه میشود؟ بهدلیل ناهماهنگی تلفظ و نوشتار. «خُرد» را در محاوره «خورد» میگوییم؛ یعنی میگوییم «پول خورد» ولی باید بنویسیم «پول خرد»؛ «واو» تلفظ میشود ولی نوشته نمیشود؛ از آن طرف، «خوردن» را «خُردن» تلفظ میکنیم؛ یعنی «واو» را مینویسیم ولی نمیگوییم. برای اینکه گیج نشوید، بهجای تلفظ کلمه به معنیاش دقت کنید.
نازنینزهرا، داوطلب نمکین امتحان دیکته ما، کلاس دوم است. از او که تازه به جمع باسوادها پیوسته، بیغلط نوشتن، توقع زیادی است. «امشب خواستگاری خواهرمه»، جمله نازنینزهرا بود تا بتوانم توضیح «واو معدوله»، واوی را که نوشته میشود ولی خوانده نمیشود، کامل کنم. «واو معدوله»، زمانی تلفظ میشدهاست و گویا هنوز هم نزد بعضی فارسیزبانها، تلفظ میشود. حالا که این «واو» به کار ما نمیآید، چرا حذفش نکنیم؟ چون کلماتی دیگر با تلفظ مشابه و املای متفاوت وجود دارند؛ مثلا خاستن بهمعنی قیام کردن و بلند شدن است و با «خواستن»، متفاوت است. پس «دلم میخاد» غلط است؛ همچنین «خابم میاد» و «خاهر».
عکسها : مرجان دهقان