تعداد بازدید : 39
دنیا به روایت تصویر
گاردین| مسیر دوچرخه سواری که از وسط آب می گذرد، بلژیک
فرانس پرس| خشک کردن یک نوع خوراکی سنتی، هندوستان
رویترز| عبور آزادانه یک خرس قطبی سیبری از وسط خیابان، روسیه
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 12
حدیث روز
امام علی(ع): بهترین کارها آن است که آغازش آسان، پایانش خوش و پیامدهایش پسندیده باشد.
غرر الحکم
ذکر روزپنجشنبه
صد مرتبه «لا اله الا ا... الملک الحق المبین»
ذکر روزجمعه
صد مرتبه «اللهم صل علی محمد و آل محمد»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در محضر بزرگان
تعداد بازدید : 15
نقل قول هایی که اشاعه فحشاست
استاد شهید مرتضی مطهری میفرمایند:
تهمت یعنی دروغ به علاوه غیبت؛ یعنی دو گناه که با همدیگر توام شوند... بعضی از ما یک «میگویند» اول حرفمان میآوریم، خیال میکنیم که سر خدا را هم میشود کلاه گذاشت... اگر از یک احمقی یا مغرضی یا کسی که معلوم است که ریشه حرفش در کجاست درباره کسی حرفی شنیدید، حق ندارید بگویید «شنیدهام»، «میگویند». خود این «میگویند»ها اشاعه دادن فحشاست.
برگرفته از «آزادی معنوی»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حکایت
تعداد بازدید : 17
عیب دیگران
یکی از بزرگان گفت پارسایی را، چه گویی در حق فلان عابد که دیگران در حق وی به طعنه سخنها گفتهاند. گفت: «بر ظاهرش عیب نمیبینم و در باطنش غیب نمیدانم.»
هرکه را جامه پارسا بینی
پارسا دان و نیکمرد انگار
ور ندانی که در نهانش چیست
محتسب را درون خانه چه کار
گلستان سعدی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بریده کتاب
تعداد بازدید : 18
عوارض دلشوره
دلشوره هرگز غم فردا را فرو نمینشاند، فقط خون شادی را از رگ امروز بیرون میکشد.
«زاده برای عشق»
اثر لئو بوسکالیا
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 14
قرار مدار
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اندکی صبر
تعداد بازدید : 11
آرزوی من
نویسنده : فائزه کوهستانی
تو را آرزو نخواهم کرد
هیچ وقت
تو را لحظهای خواهم پذیرفت
که با دل خود بیایی
نه با آرزوی من!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پرونده های مجهول
تعداد بازدید : 35
شبح پسربچه ای که مدت ها زندگی مردی را مختل کرده بود
«آدم الیز»، مرد جوان عکاس و تصویرگرکه مدتها بود با اتفاقات مرموز در آپارتمانش دست و پنجه نرم میکرد، متوجه حضور روح یک کودک با سری غیر عادی در محل زندگیاش شد. روحی که قصد داشت وی را تا آستانه مرگ برساند. الیز در آپارتمانی در نیویورک به تنهایی زندگی میکرد و مدتی بود به دلیل وجود این شبح دچار ترس شدیدی شده بود؛ وحشتی که برای هیچ یک از دوستان و آشنایانش قابل درک نبود. آنها به هیچ وجه حرف او را باور نمیکردند و حتی او را خیالباف یا دچار مشکلات روانی می دانستند تا این که بالاخره با مشاهده عکسهای این روح حرف های الیز را باور کردند. الیز اولین بار در سال 2017 این جمله را برای دوستانش توئیت کرد: « آپارتمان من هم اکنون به تسخیر روح یک کودک مرده درآمده است و او قصد کشتن من را دارد.» الیز مدتها داستان این روح را با عنوان «دیوید عزیز» و با نوشتن 403 پست توئیتری درباره ماجراهای درگیری خود با دیوید در آپارتمانش، به دوستانش به طور لحظهای اطلاعرسانی میکرد. او حتی یک نقاشی از چهره این روح مزاحم برای آنها کشید، اما همچنان کسی این داستان را باور نمیکرد.
الیز گفته بود که این شبح وحشتناک که نامش «دیوید» است هنگامی که او شبها به خواب میرود، روی صندلی سبزرنگ کنار تختش مینشیند و آرامش او را برهم میزند. یک شب حدود ساعت 11 بود که صداهایی از افتادن فنجان روی زمین و ضربههایی روی میز غذاخوری شنیده شد. در این لحظه الیز با خود گفت که پسر بچه حتماً این بار برای کشتن او بازگشته است. تصمیم میگیرد با گوشی همراهش از او عکس بگیرد تا حداقل بعد از مرگش دیگران حرفهای او را باور کنند. در همین حال به آرامی با تلفن همراهش چند عکس از شبح گرفت و به سرعت آنها را برای دوستانش ارسال کرد. در تمام این مدت الیز سعی کرد با روشهایی روح این پسربچه را از خانهاش دور کند اما موفق نمیشد. بعد از این اتفاق با استفاده از دوربین مداربستهای که در خانهاش کار گذاشت، از شبح این پسربچه عکس و فیلم گرفت و در فضای مجازی منتشر و به این ترتیب ادعایش را ثابت کرد.
بازدیدکنندگان این فیلم و عکسها، با وحشت و ناباورانه به حضور روح این بچه نگاه میکردند؛ روحی که با شکل ظاهری عجیبش، درست شبیه آن چیزی بود که الیز پیش از این نقاشی کرده بود. این عکس و فیلمها درعرض چند ساعت 50هزار بار دیده شد. تا مدتهای زیادی الیز هیچ اطلاعات جدیدی از این روح را در اختیار مشتاقان این داستان نمیگذاشت و بعد از این که با اصرار زیاد طرفدارانش روبه رو شد فقط به گفتن یک جمله بسنده کرد که خبر تازهای وجود ندارد.
در هر صورت اگر این داستان را باور نکنیم، توانایی الیز برای خلق این داستانهای عجیب و ترسناک که تا مدتها طرفدارانش را سرگرم کرده بود، قابل تحسین است.
منبع: elitedaily
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 9
ما و شما
خواهر عزیزم خیلی دوستت دارم، تولدت مبارک.
شیرین فرزانه، کلات
* عروس گلم فاطمه، تولدت رو پیشاپیش تبریک عرض می کنیم. در همه حال سالم و تندرست باشید. مامان طاهره و آقاجون
* احسان عزیزم، مرد مهربانم تولدت را تبریک میگویم و از خداوند میخواهم سایه تو بر سرم باشد و خوشبختی را در کنار تو به آغوش بکشم... همسرت الهام جون
* تولدت مبارک خانم دلیری. ان شاءا... سال ها تندرست ببینیمتون.
پرسنل و قزوینی، باغبان، فریدی، زارعیان
* همسر عزیزم ملیحه جان، از این که این قدر با تمام وجودت برای شهریار و شیما وقت میگذاری یه دنیا متشکرم. مسعود شهرستانی
* معین جان 28 خرداد یکى از بهترین روزهاى زندگى من و پدرت رو بهت تبریک میگیم، تولدت مبارک.
* همسر عزیزتر از جانم، دوم تیرماه روزی که همراه زندگی من آفریده شد بهترین روز من است. تولدت مبارک. رمضان رمضانی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مسابقه این کیه؟
تعداد بازدید : 16
به صورت جای خالی پاسخ بدین!
سلام. این هفته با یک چهره ورزشی باهاتون هستیم که این روزها با هم تیمیهاش دارن برای ایران افتخار میآفرینن. باید تشخیص بدین این کاریکاتور بههم ریخته کیه و اسمش رو با نام خودتون و کلمه «این کیه» تا شنبه شب برای ما به شماره 2000999 پیامک کنید. به امید خدا جواب رو هفته بعد خواهید دید و کاریکاتور برنده رو هم بهعنوان جایزه چاپ میکنیم. عکس و کاریکاتوری رو هم که میبینید آقای سعید بازگشا 31 ساله از مشهد، برنده مسابقه قبل هستن، ایشون مدت هاست خواننده روزنامه خراسان و عضو کانال زندگی سلام هستن. دوباره بهشون تبریک میگیم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 2
مارپیچ(سختی 60 ٪)
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 44
دور دنیا
باز کردن در تابوت هزار ساله
دویچه وله- باستان شناسان آلمانی در یک تابوت هزار ساله در شهر «ماینتس» بقایای یک جسد را یافتهاند که احتمال میدهند مربوط به قرن یازدهم میلادی باشد. آن ها به کمک یک جرثقیل صفحه سنگی ۷۰۰ کیلوگرمی روی تابوت را برداشتند و بررسی آن را آغاز کردند. کارشناسان برای کاوشگری روی این تابوت به دلیل ورود اکسیژن به درون تابوت و تغییر محتوای آن، با محدودیت زمانی روبهرو هستند. این قبر در اواخر سال گذشته بهطور اتفاقی در حالی کشف شد که کارگران ساختمانی در حال کار و نصب شوفاژ در کلیسای «یوهانس» در این شهر بودند.
رونمایی از یک بستنی عجیب
یورونیوز- این روزها در جشنواره بستنی روسیه، افراد زیادی علاقه به خوردن بستنی با طعم ماهی دارند، به همین دلیل شاهماهی قیمه شده به بستنی اضافه و با لذت خورده میشود! مردم میگویند هم خوشمزه است و هم البته عجیب و غریب. آنهایی که این بستنی را امتحان کرده اند، پیشنهاد میکنند که باید برای یک بار در طول زندگی حتما این بستنی را خورد. شاهماهی از غذاهای محبوب بیشتر کشورهای جهان است.
راه رفتن روی لبه شهر
بیتوته- برج CN در تورنتوی کانادا، یکی از معروفترین جاذبههای این شهر به شمار میرود که تفریحی هیجانانگیز برای بازدیدکنندگان فراهم میکند. این برج یکی از جذابترین مکانهای دنیا برای راه رفتن در ارتفاع 362 متری است. حاضر شدن و پوشیدن انواع وسایل ایمنی برای حضور در این مکان دیدنی دنیا یک ساعت زمان میبرد و پس از آن میتوانید حدود 30 دقیقه در این مسیر پیادهروی کنید. هزینه این تفریح حدود 175 دلار آمریکاست.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
با خانمان
تعداد بازدید : 13
پنجمین فصل سال
نویسنده : زهرا فرنیا | طنزپرداز
برای دانشجو جماعت سال چهار فصل نداره. چیزی که قشر ما از سال میبینه، پنجتاست. بهار، تابستون، پاییز، زمستون، فصل امتحانات. فصلش یه چیزی تو مایههای ماههای قمریه. هر ترم ممکنه توی یه آب و هوا بیفته. مثلا ترم پیش که امتحان میدادیم هوا سرد بود، این ترم هوا گرمه. شاید بپرسین چه ربطی به دانشجو داره؟ خب چون که وقتی ترم پیش داشتیم امتحان میدادیم، کاپشن و دستکش تنمون بود، الان نیست. بازم دارین همون سوال رو میپرسین؟ یعنی باید بیشتر توضیح بدم؟ بابا منظور اینه که کلی موقعیت استراتژیک برای جاساز تقلب توی کاپشن و دستکش وجود داشت ترم قبل. الان چی؟ نهایتش بشه سر جلسه از پیسپیس کمک گرفت. اصلا کار خودشونه. کیا؟ انجمن سری استادان انتقامجو. از قصد ترم ها رو این جوری تقسیم کردن که ما نتونیم حقمون رو بدون درس خوندن ازشون بگیریم. اما دانشجو اگه بادی بود که با این بادها فوت بشه، الان سال آخری نبود. دانشجویی که ترم آخره یعنی تمام این غول ها رو شکست داده. حالا چه با تقلب و چه با درس خوندن (چشمک نزدم، آره)!
البته ما برای نمره گرفتن فقط به تقلب اکتفا نمیکنیم. روی بیحوصلگی استادای گرامی هم حساب ویژه باز کردیم. میدونیم که وقتی ساعت هشت صبح امتحان دادیم تا ساعت ده و استاد دوازده ظهر نمرهها رو وارد سایت کرده، یا یه ابرقهرمان و ابراستاده، یا یه ابربیحوصله است که همین جوری به برگهها یه نگاه انداخته و به روش سن پرسیدن نمره داده. روش سن پرسیدن چیه؟ این جوری که هرکی ازتون میپرسه چندسالتونه، میگین: «بهم چند میخوره؟» و طرف یه چیزی میپرونه. اون استادها هم از همین روش استفاده میکنن. برگه رو میدی بهشون یه نگاه میکنن، نمیگن نمرهش چنده؟ میبینن چند بهش میخوره و یه نمرهای میدن. سایر روشهای وجبی نمره دادن و کیلویی با استفاده از ترازوی طلافروشی هم خیلی موردعلاقه بعضی استادانه که بهش نمیپردازیم، وگرنه منطقی نیست امتحان تستی با بیست سوال رو کسی 17.75 بشه. خلاصه درسته دست ما توی تقلب برای استادها رو شده، اما دست استادها هم توی تصحیح برای دانشجو رو شده!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 13
فتو شعر انتظار
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 26
تاپخند
چند روز پیش من و دوستم یه مهمونی دعوت بودیم با تم خز پارتی، ولی به ما نگفته بودن. ما همین جوری رفتیم هیچکی شک نکرد، حتی چند نفر گفتن عالیه!
برای دوستم تاکسی گرفتم، بهش گفتم ماشین نوک مدادیه. رفته به راننده گفته آقای نوک مدادی؟ یارو از شدت خنده نمیتونسته دنده عوض کنه!
از دیروز تا حالا سی بار ازم پرسیده «اسم اون سریال نیروگاه اتمیه چی بود؟» واقعا متاسفم مطالعه ندارین، مگه میشه کسی فاجعه چرچیل رو نشناسه؟!
خدایا کی این استرس پول درشت دادن اول صبح به راننده تاکسیها تموم میشه؟ انگار داری بمب خنثی میکنی!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 6
تفأل
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب
جمله میداند خدای حال گردان غم مخور
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کله چغوکی
تعداد بازدید : 9
آق کمال و عیال به دکتر می روند
نویسنده : آق کمال | همه کاره و هیچ کاره
تِمام زمستون ره جون سالم به در بردم، درست اول تابستون شامسمان زد و عیال سرما خورد! حالا مو که مریض مرُم فقط خودم مریضُم، ولی عیال که سرما مخوره انگار چرخ کل خانه لنگ مِزنه. روزهای اول که قبول نمکرد ببرمش دکتر، مگفت باید دورهاش بگذره، ولی بهزور آقاش و التماسهای مو راضی رفت که بره دکتر. ما یَگ دکتر خانوادگی درم که دوست بچگی بابای کاملیاخانمه، از سرماخوردگی گیریفته تا ریزش مو و گرفتگی کمر و حتی دندون درد مرم پیش همو. سیستمش هم ایجوریه که نیم ساعتی حال همه فک و فامیل ره مپرسه و گریز مزنه به دل تاریخ و خاطرههایی که از کودکی با بابای عیال دشته ره برای بار هزارم تعریف مکنه و بعد از زنش مناله که بهش نِمرسه و همش نگران بچههاشه و بعد از بچههاش شکایت مکنه که همه رفتن خارج و دلش لک زده بری دیدن نواسههاش و بعد گیر مده که شما دو تا چرا بچهدار نمشن و داغ نوه ره به دل رفیق مو نذارن و دگه بهزور حرفشه قطع مکنِم تا بالاخره معاینهمان کنه.
مرحله بعدی معاینهیه، ایجوری که اول از خودمان مپرسه چته؟ مگم ایجور و اوجور. نیم ساعتی هم خوب به حرفمان گوش مِده که دگه خسته مرم از بس باید دقیق براش توضیح بدم. مثلا با ای که همه حتی برارم جمال هم مِدنست کاملیاخانم چشه، ولی آقای دکتر ول نمکرد از بس مشخصات و علایم پرسید که دهنمان کف کرد. بعد که دگه رضایت مده واقعا مریض چشه، نوبت تجویز دارو مرسه. این جاش خیلی جالبه، آنچنان دارویی منویسه که خود ویروسا و میکروبا میان بیرون و التماس مکنن که جان ما ولمان کن، گناه درم، قول مِدم خودمان از بدنت خارج برم، کوتاه بیا! بری یَگ سرماخوردگی ساده ده تا قرص و کفسول و آمپور و بخور و پماد و اسپیری و سرم مِنویسه! قبلش هم خوب با خودمان مشورت مکنه که ای ره دوست دری؟ به ای حساسیت ندری؟ از اینا بنویسم؟ از اینا درن تو خانه؟ و...خلاصه که عیال دو روزه خوب رفت ولی خدا هیچ خانهای ره بی خانم خانه نکنه. هم خودش از کار میفته، هم شوهرش پنچل مره و هم باید نصف روز پیش دکتر باشن!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.