گپی دوستانه درباره رفاقت و الزاماتش
تعداد بازدید : 31
رفیق روزهای خوب، رفیق خوب روزها
دورهمی
نویسنده : مرجان ساعدی
«جاده رفاقت، دوطرفه است»؛ این جمله کلیشهای که خوراک درودیوار مغازههای قدیمی و شیشه جلوی تاکسیها و داشبورد کامیونهاست، از قضا خیلی حرف درستی است. اصلا همین رفتوبرگشتی بودن همهچیز در رفاقت است که باعث میشود حل کردن چالشها و بگومگوها به زحمت اش بیارزد وگرنه که قهر میکردیم تا قیامت!
تا چندسال پیش که کمسنوسالتر بودیم، دوستهایمان را خودمان انتخاب نمی کردیم و رابطهمان هر لحظه با نقل مکان همسایه و عوض شدن مدرسه، ممکن بود از بین برود. حالا اما داستان فرق کرده، رفاقت هایمان جدی و ریشه دار شدهاست و میدانیم برای حفظ آن باید کارهایی بکنیم. چه کاری؟ دوست خوب، چه کسی است؟ این سوالها را در دورهمی این هفته از «زهرا طوسی» 13ساله و «مهدیه هاتفی» 14ساله کردیم.
شما هم اگر دوست دارید، در جلسات جوانه شرکت کنید، با شمارههای بالای صفحه درارتباط باشید.
دوست خوبی باش تا دوست خوب داشتهباشی
زهرا معتقد است: «یک رابطه خوب به نظر من رابطهای است که دوستت توقع نداشتهباشد همه توجه تو مال او باشد. همینطور بهتر است در خیلی از مسائل همنظر باشیم. با اینهمه اختلاف هم پیش میآید و یکبار من باید کوتاه بیایم، یکبار دوستم. البته الان که دارم بهش فکر میکنم شاید بشود بدون اینکه روی خواستههای خودمان پا بگذاریم، اختلافاتمان را حل کنیم. برای من خیلی مهم است که دوستانم بیجا قضاوتم نکنند. آدم که همیشه خوشحال نیست. گاهی حوصله نداری ولی دیگران فکر میکنند رفتارت عمدی است و داری بیمحلی میکنی. یک رفتار رواعصاب دیگر، لاف زدن و خالی بستن است. آدم باید با دوستش روراست باشد. من هم البته توی رابطه دوستانهام، اخلاق بد دارم. مثلا همه دارند خیلی جدی بحث میکنند و من میزنم زیر خنده یا وقتی عصبانی میشوم، خیلی سرد برخورد میکنم. یک چیز را ولی نمیفهمم. دوستت با کسی دعوا میکند، بعد توقع دارد تو هم با آن فرد، قهر کنی. من هیچوقت چنین کاری برای دوستهایم نمیکنم و بهنظر توقع بیجایی است. غیر از صداقت و یکرو بودن، رازداری هم برایم خیلی مهم است و میدانم وقتی دوست خوبی هستم که خودم هم این ویژگیها را داشتهباشم. رازداری البته یک استثنا هم دارد. اگر دوستم رازی را به من بگوید و بدانم که درمعرض خطر است، بهنظرم اجازه دارم رازش را با خانوادهاش درمیان بگذارم».
رازداری هم حدی داره!
مهدیه اما می گوید: «من هم مثل زهرا، از قپی آمدن خیلی حرصم میگیرد. بعضیها برای اینکه خودشان را بهتر از چیزی که هستند، نشان دهند دروغ های شاخدار می گویند. دست گذاشتن روی نقطهضعف هم بهنظرم خیلی رفتار بدی است. بعضیها توی بحث و دعوا، یکهو نقطهضعفهایت را به رویت میآورند یا رازهایت را با صدای بلند و جلوی همه میگویند. من از این کارها نمیکنم ولی رفتار رومخی دارم که همهاش از سروکول بچهها بالا میروم و شیطنت میکنم. بعضیوقتها هم نصیحتشان میکنم که اصلا خوششان نمیآید. درباره شباهت دوستها با زهرا مخالفم. رفیق آدم، لازم نیست و اصلا ممکن هم نیست که کاملا در اخلاق و رفتار و تیپ ظاهر، شبیه خودش باشد. درعین اختلافنظر با دیگران، میتوانیم دوستهای خوبی برای هم باشیم. خیلی اشتباه است که از دوستت توقع داشتهباشی رفتارش مطابق میل تو باشد یا در رابطهاش با دیگران دخالت کنی. درباره رازداری، من هم معتقدم رازی را که باعث خطر بشود، باید فاش کنیم. یکبار دوستم بهم گفتهبود قصد خودکشی دارد و از من خواست بین خودمان باشد. من زنگ زدم و به مادرش گفتم. دوستم اول از دستم ناراحت شد. حتی قهر کرد ولی بعد که فهمید بهخاطر خودش این کار را کردهام، ازم تشکر کرد». شما چطور فکر میکنید؟
*حالا که بخشی از ترانه محسن چاوشی را قرض گرفتیم، به یاد قدیمترها آهنگ «رفیق خوب» را بشنویم: