پرونده
تعداد بازدید : 81
زندگی به سبک علامه
دکتر «تقی زاده» که از 19 سالگی شاگرد علامه بوده از ویژگی های جالب سبکزندگی این عالم بزرگ میگوید
نویسنده : نسیم سهیلی | خبرنگار
علامه محمدتقی جعفری یکی از شخصیتهای بزرگ جهان اسلام است که بیش از 80 اثر ایشان به چاپ رسیده است. از آثار برجسته ایشان، شرح و تفسیر بر نهجالبلاغه است که 27 جلد آن به زبان فارسی چاپ و منتشر شده است. دیگر اثر نفیس استاد جعفری در زمینه بررسی و مقایسه افکار مولانا با فلسفهها و جهان بینیهای شرق و غرب است که با عنوان مولوی و جهان بینیها چاپ شده است. در زمینه حقوق بشر و مقایسه آن با حقوق بشر در اسلام نیز کتاب مفصل و مشروحی به قلم ایشان منتشر شده که نظریات آن در کنفرانس اسلامی طرح و مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین دهها نویسنده، استاد، محقق و متفکر از سراسر جهان با ایشان مذاکرات علمی داشته اند که بیش از 50 فقره از این مذاکرات در دو جلد کتاب با عنوان «تکاپوی اندیشهها» منتشر شده و مورد استقبال علاقه مندان به حوزه نشر قرار گرفته است. برای آشنایی بیشتر با این علامه و دانشمند بزرگ در سالروز درگذشت ایشان به سراغ یکی از شاگردان قدیمیشان رفتهایم و گفتوگویی با وی انجام دادهایم تا ناگفتههایی را از ابعاد شخصیتی این استاد بزرگ جهاناسلام برایمان بگویند. دکتر شهرام تقیزاده انصاری از 19 سالگی یعنی دوران دانشجویی که فیزیک می خوانده با علامه و جلسات درس و بحث ایشان آشنا شده و تا سال های پایان عمر، در معیت استاد روزگار گذرانده است.
تغذیه کم کوهنوردی و شنا
دکتر تقی زاده درباره برنامه روزانه علامه می گوید: «علامه جعفری پس از نماز صبح دیگر نمیخوابیدند. سماور را روشن میکردند و پیش از اینکه همسرشان بیدار شوند، چایی را دم میکردند. صبحانه اندکی میخوردند و مشغول راز و نیاز با خدا میشدند. پس از آن ساعت 7 صبح به طلبهها درس میدادند و ساعت 8 صبح کار اصلیشان شروع می شد. به عنوان مثال روی کارهای کتبی مهم مثل شرح و تفسیر بر نهجالبلاغه کار میکردند و در میان کارشان مهمان نمیپذیرفتند. کار جدیشان تا ظهر و پیش از اذان ادامه داشت. موقع ناهار باز هم کتاب دستشان بود و بلافاصله بعد از صرف ناهار به مطالعه مشغول میشدند. بعدازظهرها کمی استراحت میکردند و ساعت 4 عصر، مجدد کارشان شروع می شد و هفتهای یک روز تدریس برای گروههای تخصصی اهل علم، استادان و دانشجویان را قبول میکردند. تقریبا از سال 65 به بعد، روال تدریس ایشان روی مباحث انقلابی و دینی متمرکز شد. مطالبی که به درد جامعه میخورد مثلا چندین سال حقوق بشر در اسلام و تطبیق آن با حقوق بشر درغرب و اصول حکمت سیاسی اسلام را تدریس کردند چون تشخیص دادند که این مسائل برای جامعه لازم است و مردم باید درباره آن بدانند. بعد از قرائت نمازشب، ایشان برنامههای متعددی از جمله ملاقات با افراد یا تحقیق و مطالعه داشتند و پس از صرف شام، راس ساعت 9 میخوابیدند. تغذیه استاد اندازه بود و کم خوراک بودند. ایشان اهل ورزش هم بودند و بیشتر صبحهای جمعه، کوه میرفتند و شنا و پیادهروی نیز از برنامههای ورزشی دیگرشان بود.»
تسلط علامه به روان شناسی و تاریخ تمدن غرب
از دکتر درباره برجستهترین ویژگی اخلاقی و رفتاری علامه جعفری می پرسیم که می گوید: «استاد بسیار متواضع بود که به نظر من، این بارزترین خصلت ایشان بود. در ضمن، هر کاری که میکردند برای رضای خدا و پس از آن به خاطر کمک به خلق خدا بود. اهل خودنمایی و تظاهر نبودند و میگفتند تا حدی که در توانمان است، باید در خدمت بشر باشیم. اخلاق نیکوی ایشان خصیصه بارز دیگری بود که زبانزد خاص و عام است. هیچوقت باعث ناراحتی کسی نمیشدند. نظم و ترتیب نیز دیگر ویژگی بارز ایشان است، به خصوص به قولهایی که میدادند بسیار وفادار و وقتشناس بودند. در ضمن، استاد علامهجعفری تشنه علم و دانش بودند. ایشان به روان شناسی، تاریخ و تمدن فلسفه غرب تسلط کامل داشتند و این تشنگی عجیب به فراگیری علوم مختلف تا اواخر عمر با ایشان بود.»
فیزیک همسایه دیوار به دیوار فلسفه است
دکتر تقی زاده به واسطه کتابخانه معروف علامه با ایشان مرتبط میشود، وی در این باره می گوید: «آشنایی من با مرحوم علامه مربوط میشود به سال 1345 که سال اول دانشگاه بودم. من اهل مطالعه بودم، وقتی کتاب «ارتباط انسان و جهان» علامه جعفری به دستم رسید به واسطه یکی از دوستانم با استاد آشنا شدم، یادم هست که ما به منزل علامه در محله پاچنار که یک خانه قدیمی و کوچک بود رفتیم. کتابخانه ایشان شاید حدود 20 متر مربع بود که در دو طرف آن، قفسههای آهنی تا سقف حدود سه تا چهار هزار کتاب داشت، البته احتمالاً کتابهای دیگری هم داشتند که شاید در قسمت دیگری از خانه نگهداری میشد. چون من اشتیاق شدید به کتاب و کتابخوانی داشتم، ابتدا، به کتابها نگاهی کلی کردم تا این که علامه جعفری وارد کتابخانه شدند. ابتدا سلام کردیم و در کنار ایشان نشستیم. تعدادی دانشجو هم در اتاق نشسته بودند. علامه درباره علت و معلول صحبت میکردند. بحث که تمام شد، رفتیم جلو و دوستم مرا به ایشان معرفی کرد. من گفتم استاد! من این کتاب شما را خریدهام، البته سنگین است ولی عاشق اینگونه مطالب هستم و دلم میخواهد به جلسات شما بیایم. علامه جعفری گفتند بیایید. رشته شما چیست؟ گفتم فیزیک، خندیدند و دستی پشت گردن من زدند و گفتند خوب رشتهای است. فیزیک همسایه دیوار به دیوار فلسفه است. به این ترتیب پای من به جلسات استاد باز شد و ارتباط با ایشان در همه سالهای تحصیل در دانشگاه بهصورت عمومی و خصوصی ادامه داشت.»
علامه به نکات کاربردی برای نسل جوان نگاه ویژه ای داشت
یک سوال قابلتامل درباره کتابخانه علامه جعفری این است که آیا ایشان از لحاظ مالی برای خرید این همه کتاب، مشکلی نداشتند، دکتر تقی زاده معتقد است: «تهیه کتابها برای علامه جعفری بهخصوص در دوران طلبگی که برای تأمین معیشت با سختیهایی همراه بوده، دشوار بود اما عشق به مطالعه و دانستن او را از کتاب جدا نکرد. علامهجعفری 12 سال در نجف تحصیل کرد. چند سال اول را که در دوران طلبگی بود، فقط درس میخواند. خودش نقل میکرد که شبها چند ساعت بیشتر نمیخوابید. بعد از چند سال که در فلسفه و علوم دینی به جایگاه استادی رسید، اجازه تدریس گرفت و از این راه کمکخرجی برای اداره زندگی بهدست آورد ولی تا قبل از آن به لحاظ معیشتی دچار مشکلاتی بود. گویا مبلغی که حوزه به او میداد، روز یازدهم ماه تمام میشد و برای تأمین مخارجش مجبور بود کار کند؛ بهخصوص اینکه ازدواج هم کرده بود. لذا به دلیل مشکلات اقتصادی بعضاً توانایی خرید برخی کتابها را نداشت و از سویی برخی کتابها اصلاً در دسترس نبودند. علامه جعفری در حاشیه برخی کتابهایش نکاتی را یادداشت کرده، مثلاً من این کتاب را 10 سال پیش خواندهام ولی حالا آنرا خریدهام، بعد کنار آن تاریخ هم زده است.»
از ایشان می خواهم بگوید تالیفات استاد را تا چه حد برای نسل آینده راهگشا و کاربردی میداند؟ که می گوید: «علامه جعفری تالیفات زیادی دارند که ثقیل، عمیق و ماندگار است. مثلا تفسیر کتاب مثنوی که قبل از انقلاب ایشان بر آن شرح نوشتند. خودشان اذعان می کردند که درست است اکنون توجه خاصی به این کتاب نمیشود اما میدانم آیندگان پی به ارزشش خواهند برد و مطالعه آن را برای جوانان مهم میدانستند. استاد با تلاش و سختی نیز این کار را انجام دادند چون آن زمان پولی برای چاپ نداشتند و کسی نیز این کتاب را چاپ نمیکرد. یادم هست که آن را به چاپخانهای آشنا سپردند و جلد، جلد به چاپ رساندند. همچنین در نگارش تفسیر نهجالبلاغه چون کتاب ماندگاری است به موضوعات مرتبط و کاربردی برای آیندگان و نسل جوان در آن نگاه ویژهای داشتند و آن را نیز یکی از کتابهای مهم برای نسلهای بعد میدانستند. علامه جعفری برخی کتابهای تک جلدی مهم نیز دارند که پس از انقلاب آنها را به نگارش درآوردند. مثل کتابهایی در بحث سکولاریسم که امروزه نیز بحث آن در جامعه داغ و جدی است و میتواند کمکی برای جوانان جویای علم باشد و دریچههای جدیدی را در ذهن آنها باز کند.»
علامه تبحر خاصی در خواندن رمان داشت
از ایشان می خواهم درباره کتابخانه علامه که این روزها حدود 13 هزار جلد کتاب دارد، برای مان بگوید؟ «کتابخانه شخصی علامهجعفری ثمره تلاش پنجاه ساله اوست که به نوبه خود، یکی از تخصصیترین کتابخانههای اسلامی است. موضوعات این کتابها شامل این عناوین هستند: فقه و اصول و اخبار، الهیات و اخلاق و عرفان، تاریخ و جغرافی و آثار، ملل و نحل، منطق و علوم ادبیات، منابع، فلسفه، اقتصاد و اخلاق و سیاست، نهجالبلاغه و کتابهای مربوط به مثنوی و آثار دیگر. در ضمن، کتابخانه شخصی علامه تنها بخشی از خانه ایشان است که در طول سالهای بعد از درگذشتشان هیچ تغییری در بافت و چیدمان وسایل نداشته. دورتادور، قفسههای کتاب است با عناوین مختلف و در گوشهای میز تحریری نسبتا بزرگ با ماشین تایپ قرار گرفته است که گاهی استاد مطالبشان را با آن تایپ میکرده اند. در کنار آن عکسی هم از او و همسرشان گذاشتهاند. همان طور که گفتید، کتابخانه فعلی علامه جعفری بیش از 12 هزار و 400 جلد کتاب در موضوعات مختلف دارد، کتابهایی که در همه سالهای عمر مرحوم علامه با سختی و زحمت جمعآوری شدهاند. البته گاهی اوقات بعضیها را هم دوستان یا مؤسسات به او هدیه میدادند. گفتن این نکته هم خالی از لطف نیست که علامه جعفری تبحر خاصی در رمان خواندن داشت. این نکته را کمتر کسی میداند که استاد قطعاتی از متنهای رمانها را از حفظ میخواند. ما معمولاً شعر را از حفظ میخوانیم ولی ایشان بعضی از متنهای نثر کتاب را با ادبیات خاص خودش از حفظ میخواند و شماره صفحه نقل قولهایش را میگفت.»استاد علاوه بر کتابهای فلسفی و رمان، به مطالعه کتب علمی هم علاقهمند بود، شاگردشان در این باره می گوید: «تاریخ علم و علوم و فنون جدید نیز از موضوعاتی بود که استاد زیاد روی آنها کار کرده بود: مانند فیزیک نظری، فیزیک ذرات و فیزیک هستهای به زبان ساده. از استادان این رشته وقتی کسی خدمتش میرسید و کتابهایی در این زمینه به او میداد، ایشان آنها را مطالعه میکرد.»
صفای باطن علامه
بزرگان درباره شخصیت علامه جعفری چه گفتهاند؟
علامه جعفری در جایی گفته بودند که «کردار عملی مربیان بشری، بیشتر اثر دارد تا گفتارشان» و به اذعان اعضای خانواده و دوستان ایشان، رفتارهای عملی علامه جعفری در خانواده و جامعه، درسهای زیادی برای همگان داشته است. در ادامه، نظر شهید مطهری، علامه امینی و ... را درباره جایگاه علامه جعفری خواهید خواند و چند خاطره به یادماندنی از رفتارهای استاد از زبان فرزند و شاگردانشان.
توجه ویژه شهید مطهری به کلام علامه
شهید مطهری درباره نفوذ کلام علامه جعفری در مردم گفته است: «ما به مردم حرف تحویل میدهیم و علامه جعفری روح تحویل می دهد.» همچنین همسر شهید مطهری به علامه جعفری گفته بوده: «هرگاه سخنرانی شما از تلویزیون پخش می شد، آقای مطهری خیلی دقیق می شد و به دقت به آن گوش میداد. میرفت و نزدیک تلویزیون مینشست، همه را ساکت میکرد تا خوب گوش دهد».
صفای درونی علامه از نظر علامه امینی
مرحوم علامه امینی که علامه جعفری در نجف ارتباط نزدیک و صمیمی با ایشان داشتند، درباره صفای درونی و نشاط روحی علامه جعفری در صحبتی کوتاه گفتهاند: «می دانید چرا من علامه جعفری را بسیار دوست دارم؟ برای اینکه با این وضع علمی، از نظر صفای باطن، گویی تازه به دنیا آمده است».
صحبتهای رئیس دانشکده الهیات آتن درباره شخصیت علامه
پروفسور ولقاریس، رئیس دانشکده الهیات آتن در کنگره بزرگداشت علامه جعفری که در 10 مهر 1376 از سوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد، درباره شخصیت استاد جعفری این گونه بیان کرد: «پروفسور جعفری راهنمایی است که نه تنها مایه افتخار ایران، بلکه مایه فخر و مباهات جهان است. من دوبار فرصت یافتم با پروفسور جعفری دیدار کنم. در طول این دیدارها با اندیشههای ژرف و مبسوط ایشان بیشتر آشنا شدم که روی من تأثیر زیادی گذاشت. در دیدار با پروفسور جعفری احساس میکردم در مقابل یک مرد خدا قرار گرفتهام، مردی که از طریق عمل و روش زندگیاش به خدا بیشتر نزدیک شده است و از او الهام میگیرد... برای من جای بسی افتخار است که ایشان را میشناسم».
درخواست پروفسور حسابی از علامه جعفری
علاقه به دانستن شاخههای مختلف علوم باعث شده بود تا علامه جعفری در جلسات هفتگی پروفسور حسابی، شرکت کند. جلساتی که زمینه آشنایی آنها را فراهم کرد و 24 سال تا پایان عمر دکتر حسابی ادامه یافت. یکی از شاگردان علامه نقل میکند که در یکی از جلسات دکتر حسابی نظریه جدیدی درباره «ذرات بنیادی» مطرح میکرد و توضیحاتی درباره آن و ملاقاتش با اینشتین میداد و میگفت: «هر ذرهای که در نظر گرفته شود؛ مثل الکترونها یا پروتونها، دامنه موجودیت اش تا کهکشانها نیز کشانده شده است و برای شناسایی دقیق آن باید اجزای دیگر عالم را نیز درنظر گرفت.» در همان لحظه استاد جعفری گفت: «شیخ محمود شبستری مطلبی گفته است که شبیه به نظریه شماست: جهان چون خط و خال و چشم و ابروست / که هر جزئی به جای خویش نیکوست / اگر یک ذره را برگیری از جای / خلل یابد همه عالم سراپای». استاد حسابی که بسیار کم با دانشجویان حرف میزد، با وجد و هیجان بلند شد و فریاد زد: «شبستر کجاست؟ شبستری کیست؟!» استاد جعفری با احترام پاسخ داد: «شبستر یکی از شهرهای نزدیک تبریز و شیخ محمود شبستری از عرفای بزرگ قرن هشتم است.» حسابی که شور و نشاط بیشتری یافته بود، خودکاری آورد و از علامه خواست دوباره اشعار شبستری را بگوید تا یادداشت کند و در اولین فرصت آن را در کتاب گلشن راز بیابد.
برخورد جالب علامه با دانشجوی عصبانی
علی جعفری، فرزند علامه جعفری میگوید: «پدرم اوایل انقلاب یک سخنرانی در دانشکده فنی دانشگاه تهران داشت. آن زمان در دانشگاهها وضعیت نامناسبی بود، برای همین من و دوستانم همراه ایشان به دانشگاه رفته بودیم تا برای علامه اتفاقی نیفتد. آن روز پدرم
4 ساعت سخنرانی کردند و بسیار خسته شدند. موقع رفتن بسیاری از دانشجویان اطراف ایشان را گرفتند و شروع کردند به سوال کردن. در پایان همه رفتند و تنها من ماندم و دوستم، علامه و یک جوان دیگر که میخواست از پدر سوال کند اما لحنش تند و تحکمآمیز بود به طوری که پدر را تو خطاب میکرد و میگفت فلان حرفت غلط است. وقتی آن جوان سوال کرد، علامه به شدت خسته شده بود در سالن را هم بسته بودند و جایی نبود که پدر بر روی آن بنشیند و استراحت کند. به همین دلیل عبایش را بر روی زمین پهن کرد تا بتواند بنشیند و نشسته پاسخ آن جوان را بدهد. علامه جعفری بر روی عبا نشست و به آن جوان عصبانی گفت بیا بنشین جوان تا جوابت را بدهم، چند بار گفت و آن جوان جوابی نداد. بعد با حالتی خجالت زده به پدر نگاه کرد و گفت، من جواب همه سوالاتم را گرفتم! بعدها این جوان که برای تحصیل به خارج از کشور رفته بود با پدر تماس گرفت و گفت آن تازیانهای که آن روز با اخلاقتان به من زدید، همچنان دارد مرا در زندگی با خود می برد.»
خوش قولی و سر وقت بودن علامه
یکی از فرزندان علامه میگوید: «خواهر جوان من در 38 سالگی درگذشت و این برای مادر و پدر من بسیار دردناک بود. به یاد دارم برای جمع شدن دوستان و بستگان مراسم تشییع جنازه یک روز عقب افتاد، بعد از آن دیدیم علامه جعفری دارند آماده میشوند که به دانشگاه امام صادق(ع) بروند. همه از این برخورد پدر بسیار ناراحت شدند و گفتند شما دخترتان فوت کرده و میخواهید به مراسم بروید. پدر گفتند الان که مراسم عقب افتاده اما اگر مراسم عقب هم نیفتاده بود باز هم چون من قول دادهام، باید رأس ساعت حاضر شوم. بالاخره با تمام ناراحتیها پدر به دانشگاه امام صادق(ع) رفتند اما سخنرانیشان را کم کرده و گفته بودند که باید زودتر برگردند.
منابع این بخش از پرونده : خبرآنلاین، تبیان، پایگاه اطلاعرسانی حوزه، مشرق