منتظر بودیم که برنامه مورد علاقه‎مان را از تلویزیون تماشا کنیم که برق رفت. اول خیلی ناراحت شدیم. مامان گفت: «حالا که همه جا تاریک شده بیاین با هم سایه بازی کنیم» بعد دست هایش را با فاصله کمی از چراغ قوه گرفت و طوری آن‌ها را حرکت داد که سایه‌شان روی دیوار شبیه فیل و گرگ و خرگوش بشود. من و پویا خیلی از این بازی خوشمان آمد. مامان به ما هم یاد داد چطور با دست‎هایمان این شکل‎ها را درست کنیم و سایه‎اش را روی دیوار بیندازیم. آن شب تا وقتی برق آمد، با هم بازی کردیم و خندیدیم.