دوبیتیهای پایتختی!
بهاران است، برگشته پرستو
شده آزاد از حبسش، «ارسطو»
خداوندا بکن کاری که ما هم
برون آییم زود از توی پستو!
***
بکن شادی، بزن چهچه، بهاره!
دلم چون دست بعضی، بیقراره!
همین روزا، «هما» میگه تو اخبار:
شده اوضاع، «معمولی» دوباره!
***
شبی «بهبود» گفتا توی شالی
«نقی» را جملهای بس نغز و عالی
«به جان تو قسم، بر محتکرها
شرف دارند دزدان سومالی!»
مجید رحمانی صانع
در حاشیه افزایش
حقوق کارمندان و کارگران
خبر آمد حقوق کارمندان
رود بالا به قدر دمب موشی
به هرصورت مگر که فیشگیران
کنند از این درآمد عیش و نوشی
مگر بعد از چنین افزایش توپ
نیاید دیگر از آنان خروشی
بیفتد با خبرهای خوش آخر
به دست و پایشان جُنبی و جوشی
کنند از جیب، لردی خرج و گیرند
به خانه خاویار، استیک و سوشی
به قدر پانزده درصد بگیرند
ز امکانات عالم برگ و توشی
خداوندا خداوندا دمت گرم
چه مسئولین توپ و سخت کوشی
به من گویند هی: شکر خدا کن
از این وضعیت توپی که توشی!
تورم باد کرده جنسها را
زد اما روی برگ فیش جوشی!
عبدا... مقدمی