دیروز صبح وقتی من و داداش پویا صبحانه می‌خوردیم، توی سفره یک نان تازه بود و یک نصفه نان که از دیشب مانده بود. ما با نان تازه صبحانه‌مان را خوردیم.
ظهر برای ناهار مامان عدس پلو پخته بود و ته دیگ خیلی خوشمزه‌ای داشت. من و داداش پویا داشتیم سر ته دیگ دعوا می‌کردیم که مامان و بابا از سهم خودشان به ما دادند. بعد هم مامان گفت: «این همون نونیه که صبح نخوردین! حالا سرش دعوا می‌کنین». من گفتم: «آخه مامانا خوب بلدن همه چیز رو خوشمزه کنن».
بعد هم همه خندیدیم.

 

بچه‌های خوبم حتما همه‌ شما برای خودتان کلی دوست دارید که دلتان نمی‌خواهد هیچ وقت آن‌ها را از دست بدهید. «اِلا» و «هِنری» دو دوست جدانشدنی هستند که بیشتر وقت شان را با هم می‌گذرانند تا این که «جانی» به محله‌ آن‌ها می‌آید. جانی تنهاست و دلش می‌خواهد با هِنری دوست باشد. این مسئله اِلا را نگران می‌کند تا جایی که برای حفظ دوستی خودش و هنری...
شما می‌توانید ماجرای اِلا را در پویانمایی سینمایی «اِلا بلا بینگو» و در تلویزیون‌های اینترنتی مثل فیلیمو و نماوا با دوبله فارسی تماشا کنید.
 

ماهیِ کوچولو
خسته و دلتنگ است
دور خود می‌چرخد
باز گیج و منگ است
پیش خود می‌بیند
مادرش را انگار
باز هم می‌بوسد
مادرش را صد بار

من دلم می‌سوزد
چون که ماهی تنهاست
او درون تنگ است
مادرش در دریاست

عفت زینلی

تصویر سازی ها :سعید مرادی

خانجون سال‌هاست تنها زندگی می‌کند. اما طی این سال‌ها هر روز یکی از بچه‌ها همراه نوه‌ها به او سرمی‌زدند تا احساس تنهایی نکند. در منزل خانجون همیشه بساط چای تازه دم و پولکی به‌راه بود. خانجون یک قوری قدیمی داشت که چای را در آن دم می‌کرد. قوری از این‌که خانجون همیشه به او توجه داشت خوشحال بود.
 تا این‌که یک سال وقتی روز مادر شد و هر کدام از بچه‌ها هدیه‌ای برای خانجون آوردند، ثریا دختر کوچک تر خانجون یک قوری زیبا به مادرش داد و گفت: «قوری قدیمی‌تون ترک داره، بهتره از این به بعد توی این چای دم کنین».
خانجون خوشحال شد و چند روزی توی قوری جدید چای دم کرد تا این‌که متوجه شد قوری قدیمی ناراحت است؛ برای همین با مرتضی پسر بزرگ ترش تماس گرفت و گفت: «لطفاً فردا برام یک مقدار خاک مرغوب بیار، می خوام از شمعدونی‌ها قلمه بزنم». بعد هم داخل قوری قدیمی یک گل زیبا کاشت. حالا قوری تبدیل شده بود به یک گلدان خوشگل که آشپزخانه خانجون را زیبا کرده بود. این روزها که دیگر خانجون تنهاست و تلفنی با بچه‌ها صحبت و احوال پرسی می‌کند، قوری جدید با حسرت به گلدان خانجون نگاه می‌کند. گلدانی که هر روز خانجون به آن می‌رسد و با گل‌های قشنگش صحبت می‌کند.
 نویسنده:  دایی مصطفی 
 

چی لازم داریم؟
بطری خالی، خرده‌های کاغذ و چسب چوب 
چطوری درست کنیم؟
خرده‌های کاغذ را با دست ریز کنید تا اندازه آن ها شبیه هم شود.
چسب چوب را کمی با آب رقیق کنید. سپس روی بطری را چسب بزنید و خرده‌های کاغذ را روی آن با سلیقه خود بچسبانید.به همین ترتیب ادامه دهید.در آخر برای زیباتر شدن کار می‌توانید دور دهانه بطری را نوار قرمزی بچسبانید.چند شاخه گل در گلدان بگذارید و آن را به مامان یا بابا هدیه دهید.
طاهره عرفانی

 دوستان گلم، نام پرندگانی را که در تصویر می‌بینید، در جدول پیدا کنید و بعد حروفی که در جدول باقی مانده‌اند به ترتیب کنار هم قرار بدهید تا رمز جدول را پیدا کنید.