با خودتان صادق باشید

شما هرگز نمی توانید زندگی خود را اصلاح کنید تا زمانی که شکست‌هایتان را نپذیرید. وانمود نکنید همه چیز خوب است وقتی خوب نیست. شما باید مسئولیت کامل زندگی خود را تا این مرحله بر عهده بگیرید. اعتراف کنید که در گذشته تصمیمات ضعیفی گرفته‌اید که امروز، نتایجش باب میل‌تان نیست. حقیقت را قبول کنید که شما به اندازه کافی تلاش نکرده‌اید تا باور برای نیاز به تلاش بیشتر در ذهن‌تان متولد شود.

 از شرایط فعلی‌تان بیزار شوید

در زمان‌های کمی از زندگی، شما انرژی انگیزشی را تجربه می‌کنید. به دست آوردن این لحظات و استفاده صحیح از آن‌ها، آینده شما را رقم خواهد زد. بدانید که احساسات منفی شدید می‌توانند به همان اندازه احساسات مثبت قدرتمند باشند. زمانی که از شرایط فعلی‌تان بیزار می‌شوید و تصمیم می‌گیرید که حتی یک روز دیگر هم این‌گونه زندگی نکنید، همه چیز تغییر خواهد کرد.

 سوالات هوشمندانه بکنید

اگر زندگی شما در وضعیتی نیست که شما می‌خواهید، از خودتان بپرسید  چرا زندگی من این‌گونه شده است؟ از خودتان سوال کنید که برای بهتر شدن زندگی‌تان چه کارهایی باید انجام شود؟ اهل جست‌و‌جو و تحقیق باشید. پاسخ‌هایی که در این زمینه به دست خواهید آورد، شما را به سمت آینده بهتر راهنمایی می‌کند.

کتاب بخوانید

خواندن کتاب زندگی شما را به خودی خود تغییر نمی‌دهد اما راه را برای تغییر در زندگی شما می‌گشاید. یک کتاب عالی می‌تواند کل زندگی شما را تغییر دهد. کتاب‌ها می‌توانند الهام‌بخش شما باشند و ذهن شما را باز کنند و نگرش تان را به زندگی و موفقیت تغییر دهند. کتاب‌های عالی، معمولا شامل سال‌ها یا دهه‌ها دانش نویسنده است.

 استعدادتان را بشناسید

وقتی ویژگی یا توانمندی را در خودتان پیدا کردید که در آن خوب هستید و تلاش می‌کنید تا در آن عالی شوید، به خودتان افتخار خواهید کرد. انسان برای رشد و پیشرفت، بیش از هر چیزی نیاز به اعتماد به نفس دارد.

 داستان زندگی آدم‌های موفق را دنبال کنید

شخصی را که می‌خواهید مثل او باشید، پیدا کنید تا الهام‌بخش شما شود. خواندن داستان زندگی آدم‌های موفق به شما قدرت می‌دهد. دیدن این‌که شخصی از کجا شروع کرده، چه سختی‌هایی کشیده و چه تصمیم‌هایی را برای انجام کارهای بزرگ گرفته است، به شما برای انجام همان کارها انگیزه می‌دهد.

 خودتان را بشناسید

در باره کاری که می‌خواهید با زندگی خود انجام دهید، فکر کنید نه به کاری که والدین، دوستان یا جامعه از شما می‌خواهند. دریابید که در چه مواردی خوب هستید و به تقویت نقاط‌قوت خود ادامه دهید. وقتی زندگی پیش نمی‌رود ، مشکل شما هستید. شما راه‌حل نیز هستید. وقتی می‌دانید که چه کسی هستید، چه می‌خواهید و به کجا می‌خواهید بروید، هیچ فردی نمی‌تواند جلوی شما را برای رسیدن به موفقیت بگیرد.

 مهارت تفکرتان را توسعه دهید

اگر این روزها آدم موفقی نیستید، شاید به این دلیل است که شما نمی‌دانید چگونه فکر کنید. شما فکر می‌کنید که درست فکر کرده‌اید اما این‌طور نیست. توسعه مهارت تفکر بدان معنی است که شما باید افکار واقعی، آشکار و مفید را جایگزین پرگویی‌های ذهنی کنید. نشستن به تنهایی در یک اتاق و تفکر واقعی شروع خوبی است. انجام اقداماتی برای تغییر زندگی و تجزیه و تحلیل چگونگی عملکرد آن مراحل، فعالیت مفید دیگری است.

 مغزتان را شست‌و‌شو دهید

فکر کردن به تنهایی برای رسیدن به موفقیت کافی نیست بلکه باید کاری انجام دهید. شما فقط باید راهی پیدا کنید تا ذهن‌تان را درگیر عملی کردن تصمیم‌هایتان کنید. بعد از تصمیم‌گیری، مدام به خودتان بگویید من این کار را انجام می‌دهم. این همان عملی است که شست‌وشوی مغز محسوب می شود و کمک زیادی به خود  بهسازی شما خواهد کرد.

 دنیا را خیلی جدی نگیرید

مشکلات غیر قابل حل نیستند. درک این حقیقت می‌تواند شما را از فشارهایی که زندگی به شما تحمیل می‌کند، آزاد کند. در مقایسه با اندازه جهان، مشکلات شما چقدر بزرگ است؟ زندگی شما نقطه‌ای روی رادار زمان است، چرا آن را صرف زندگی کردن در رویای خود نمی‌کنید؟ چرا زندگی را با نگرانی سپری می‌کنید، وقتی که آن قدرها مهم نیست؟

 کمتر شکایت کنید

همه ما وانمود می‌کنیم که شکایتی نداریم اما همه ما عاشق شکایت هستیم. شکایت انرژی شما را تخلیه می کند و احساسات منفی به شما می‌دهد حتی شکایت از چیزهای کوچک مانند آب و هوا تأثیر نامحسوس در رفتار شما دارد. شکایت نکردن بسیار دشوار است اما تلاش کنید این کار را انجام ندهید.

 خود را دوباره نوآوری کنید

تلاش‌ها و شخصیت شما به نحوی که شما می‌خواستید موثر نبوده است پس چرا آن‌ها را تغییر نمی‌دهید؟ گذشته شما لازم نیست که آینده شما را دیکته کند. هر زمان که بخواهید، می‌توانید خود را دوباره نوآوری کنید یعنی نحوه تلاش، نگرش تان به موفقیت و ... را تغییر دهید.

 

در علم روان شناسی تفاوت‌های زیادی بین زن و مرد در نظر گرفته‌اند. یکی از مهم‌ترین آن‌ها، این است که مردان چشمی‌اند اما این بدان معنی نیست که مردان چشم‌چران هستند و تنوع طلب؛ بلکه بدان معنی است که اطلاعات بیشتر از طریق چشم به مغز می‌رسد و مغز اطلاعات را از طریق چشم دریافت می‌کند در صورتی که خانم‌ها   ساختارشان به گونه‌ای است که مغز اطلاعات را از طریق گوش دریافت و پردازش می‌کند. به اصطلاح چشمی بودن مرد باعث می‌شود که بیشتر به افراد و اشیای محیط نگاه کند و این به معنی آن نیست که مردان جذب افرادی غیر از همسر می شوند. با توجه به نکات مطرح شده در پیامک‌تان،  بایدچند نکته را خدمت‌تان عرض کنم.

  به شوهرتان برچسب نزنید

همان‌گونه که بیان شد، مردان چشمی‌اند ولی به این معنی نیست که چشم‌چران هستند. از برچسب زدن بپرهیزید و سعی کنید این ویژگی را به عنوان یک خصلت روان شناسی در مرد بپذیرید و از کنترل نگاه‌های وی و بازخورد دادن درباره آن پرهیز کنید و همچنین مقابله به مثل نکنید.

  به سایر ویژگی‌های مردان هم توجه داشته باشید

اگر دچار این ترس هستید که همسرم ممکن است به زنان جذاب و جذاب‌تر نزدیک شود و خود را در یک بلاتکلیفی تصور می‌کنید، به خاطر این است که شما به یک ویژگی در مرد اشاره کردید. رعایت چند توصیه به شما کمک می‌کند که هیچ وقت برای شوهرتان، عادی نشوید. اول این‌که مردها به دنبال اقتدار هستند چون ظرف روان شناختی‌شان اقتدار است. به عبارتی دادن اقتدار به مرد و داشتن حس قدردانی   از سوی زن به پایداری رابطه کمک فراوان می‌کند. دوم این‌که مردها به دنبال ظرافت بیشتر هستند و بیشتر به دنبال جنبه ظریف و زنانگی در همسرشان هستند. سوم این‌که مردها به دنبال استقلال هستند پس حواس‌مان باشد که استقلال مرد را از بین نبریم و چهارم این‌که مردها تکیه‌گاه هستند و دوست دارند همسرشان به آن‌ها تکیه کند و این تکیه گاه بودن حس خوبی به آن ها می‌دهد. بنابراین اگر شما این توصیه‌ها را رعایت کنید، نگرانی‌تان درباره این‌که برای همسرتان تکراری شوید تا حد زیادی رفع خواهد شد.

  نگاه منفی به آراسته شدن نداشته باشید

برای ایجاد احساس بهتر سعی کنید در منزل برای همسرتان تنوع در پوشش و ایجاد ظرافت و رسیدگی به خود را در برنامه‌تان داشته باشد ولی یادتان باشد این فقط یکی از ویژگی‌های مردان است که می‌تواند با شما متفاوت باشد. بنابراین نگاه منفی به انجام این کار نداشته باشید. با این حال و اگر این موضوع خیلی احساس ناامنی به شما می‌دهد، شاید مسئله جای دیگری باشد و شما دچار مسائلی باشید که منجر به احساس ناامنی در رابطه شده است بنابراین توصیه می‌کنم به روان شناس بالینی مراجعه کنید.