پرونده
تعداد بازدید : 136
معلولیت تاوان اعمال بد زندگی نیست
بعد از انتقادها به ویلچرنشین شدن شخصیت منفی سریال «دل» به سراغ بازیگر آن نقش ،«کوروش تهامی» رفتیم و نظر یک معلول 98 درصدی را در اینباره پرسیدیم
«نکیسا» در سریال «دل» برای رسیدن به دختر مورد علاقهاش دست به ناجوانمردانهترین و غیراخلاقیترین کارهای ممکن میزند تا شاید طعم شیرین خوشبختی را بچشد اما در قسمت آخر سریال بعد از خودکشی ویلچرنشین میشود. اتفاقی که انتقادهای جامعه کمتوانان جسمی را برانگیخت چرا که معتقد بودند در فیلم و سریال های ایرانی معلولیت و ویلچرنشین شدن به عنوان عقوبت رفتار شخصیت های منفی به تصویر کشیده می شود. البته این اولین بار نیست که چنین اتفاقی در سریالهای ایرانی میافتد. چندین و چندبار دیگر هم در سریالهای ایرانی شاهد این ماجرا بودیم که یک شخصیت منفی را با فلج کردن یا ابتلا به یک بیماری لاعلاج به سزای اعمالش میرسانند. نقش «زیور» در سریال «آوای باران» که به دلیل رفتارهای بدش در قبال یک دختربچه در قسمت آخر به یک بیماری روانی مبتلا شد و به تکدیگری افتاد، «انیس» در سریال «ستایش» که به دلیل جفاهایش در حق برادرشوهرش معلول شد و تا قسمتهای پایانی این سریال ویلچرنشین شده بود و «فرزانه» در سریال «کیمیا» که او هم شخصیت منفی داشت و ویلچرنشین شد، شاید تداعیکننده این تفکر غلط در ذهن برخی باشد که معلولیت تاوان اعمال بد در زندگی است! شاید به تصویر کشیدن این اتفاق در هر سریال به خودی خود چندان ناخوشایند نباشد و ادعا شود منظور بدی پشت آن نبوده، اما بروز این موضوع در آثار به دفعات و برایند سریال ها ممکن است خاطربخشی زیادی از جامعه معلولان کشور را مکدر کند. در پرونده امروز زندگیسلام، با کوروش تهامی بازیگر نقش نکیسا درباره این موضوع گفتوگو کردیم؛ تهامی در کنار پاسخ به این موضوع به نکات جالبی درباره دل اشاره و حتی خودش انتقادهایی را هم متوجه سریال کرده است. همچنین نظر «وحید رجبلو» با 98 درصد معلولیت را که کارآفرین موفقی است، در این باره خواهید خواند.
اگر احساس می کردم بی احترامی به معلولان است، آن صحنه را بازی نمی کردم
گفت وگو با «کوروش تهامی» بازیگر نقش نکیسا که ویلچرنشین شدنش در قسمت آخر سریال دل با انتقادهایی همراه شد
مصطفی میرجانیان | روزنامهنگار
سریال «دل» بعد از کلی انتقاد و حاشیه، هفته گذشته به ایستگاه آخر رسید اما قسمت پایانی این سریال هم با انتقادات زیادی همراه شد. نکیسا با بازی کوروش تهامی که متجاوز بود؛ بعد از خودکشی دچار معلولیت شد و روی ویلچر نشست. این عاقبت با انتقاد زیادی از سوی جامعه معلولان و مردم همراه شد. انتقادها، واکنش منوچهر هادی، کارگردان سریال را به دنبال داشت اما در ادامه وحید رجبلو، کارآفرین معلول با انتشار پستی از خجالت عوامل سریال دل درآمد و از نشان دادن عاقبت یک شخصیت منفی روی ویلچر گلایه کرد. به همین بهانه سراغ کوروش تهامی رفتیم. بازیگر نقش نکیسا در سریال دل که قبل از شروع پخش آن در شبکه نمایش خانگی در گفتوگویی گفته بود: «فکر میکنم سریال «دل» کار عجیبی از آب در بیاید زیرا خود من در هنگام خواندن فیلم نامه از موضوعش حیرت کرده بودم.» او حالا به انتقادهای مردم به این سریال در گفتوگو با ما پاسخ میدهد.
هر سریالی بسازیم، صدای یک عدهای درمیآید
تهامی در پاسخ به این سوال که آیا انتقادها به این سریال را شنیدهاید یا نه و آنها را چقدر وارد میدانید، میگوید: «این روزها به دلیل شرایط و مشکلات، آستانه تحمل مردم پایین آمده است. آدمها در این شرایط هر چیزی را به هر چیز دیگری نسبت میدهند. وقتی یک اثر دراماتیک ساخته میشود، نویسنده برای باورپذیری سریال ممکن است اتفاقات مختلفی را درآن رقم بزند اما در جامعه ما اصولا اقشار و صنوف، طاقت و تحمل این را ندارند که اشکالاتشان نشان داده شود. مثلا ما اگر فیلمی درباره اشکالات جامعه پزشکی یا آدمهای سیاسی یا .... بسازیم هربار صدای یک گروهی در میآید. ولی ما در این حرفه بارها فیلمهایی درباره بازیگرها ساختیم و اشکالات آنها را نشان دادیم اما هیچ فردی اعتراض نکرده است چون در تمام صنوف و اقشار، آدم خوب و بد وجود دارد. نمیتوانیم آدمی را روایت کنیم که نه پزشک، نه هنرمند، نه معلم و ... است و هیچ شغل یا شرایطی ندارد. باید بپذیریم که یک اثر نمایشی یک شخصیتی را روایت میکند. شخصیت نکیسا که چهرهای تلخ و خاکستری است از همان اول معلول نبوده و در آخرین قسمت و بعد از خودکشی معلول شده است. کسی که نمیتواند راه برود، بالاخره باید با یک چیزی جابهجا شود. آن وسیله به جز ویلچر چه چیزی میتواند باشد؟ دلیلی ندارد که ما به جامعه معلولان توهین کنیم. اگر آن وقتی که این نقش را بازی میکردم حتی یک لحظه احساس میکردم که کوچک ترین بیاحترامی به جامعه معلولان میشود، هیچ وقت این صحنه را بازی نمیکردم.»
ویلچر یک وسیله پزشکی است
تهامی به دفاع از عاقبت شخصیت نکیسا در سریال دل میپردازد و میگوید: «آدمی با سرگذشت نکیسا، عاشق شخصی بوده و تلاش کرده عشقش را به آن آدم نشان دهد اما موفق نشده است. او تمام کارهایی که کرده به خاطر این بوده که عشقش را ثابت کند. درس خوانده و در حالی که در گاراژ کار می کرده است، تلاش کرده زندگی قابل قبولی برای دختر مورد علاقه اش بسازد. این تلاشها به ثمر نمینشیندچون نکیسا به خاطر گذشته اش، یاد نداشته عشقش را ابراز کند . در این بین یک آدم دیگری روی ذهن نکیسا تاثیر میگذارد و او را وسوسه میکند تا یک جوری به عشقش برسد. نکیسا در ورطه اشتباه میافتد و یک کارقبیح را انجام میدهد. بعدش هم عقوبت کارش را میبیند. یعنی یک جوان خوب تبدیل می شود به یک موجود دیگر و از این بدتر چه چیزی وجود دارد؟ شاید فکر کنید نکیسا بعد از خودکشی باید میمرد اما اگر عاقبت نکیسا به مرگ ختم می شد شاید برایش بهتر بود چون دیگر زجر نمیکشید. اتفاقی که برای نکیسا افتاد بدترین عقوبتی است که سر یک انسان میآید که بعد از آن همه اتفاقات بنشیند و فقط به اشتباهات گذشتهاش فکر کند. آدمها چطور باید با چنین شخصیتی رفتار میکردند؟ باید او را کنار خیابان میگذاشتند تا بمیرد؟ اگر این کار را میکردند، همه آدمهای اطرافش بد میشدند. نکیسا عقوبت کار خودش را دیده است. اگردر زندگی واقعی یک آدمی دزد یا قاچاقچی باشد و در تعقیب و گریز قطع نخاع شود، بقیه عمرش را باید روی ویلچر بنشیند. آیا به چنین آدمی ویلچر نمیدهند؟ ویلچر یک وسیله پزشکی است و در واقعیت هم همینطور است. به نظر من، هم اکنون یک موج انتقادی از سریال دل راه افتاده و الان هم بعضیها در این موج افتادند و حالا این موضوع را مورد انتقاد قرار دادند.»
در هیچ دیدگاهی عمل نکیسا قابل قبول نیست
تهامی درباره شخصیت نکیسا و بازی کردن در آن نقش هم نظرات جالبی دارد و میگوید: «وقتی فیلمنامه را میخواندم، ابتدا و انتهای هر قسمت خیلی عالی و تاثیرگذار بود. ما بازیگرها در طول این سالها تجربهای پیدا کردیم و وقتی فیلم نامهای را میخوانیم، میفهمیم که چقدر احتمال دارد که پربیننده شود. وقتی هر قسمت از فیلمنامه را میخواندم، بارها از خودم میپرسیدم آن یک هفتهای که طول میکشد تا تماشاگر قسمت بعدی را ببیند، چقدر منتظر سریال خواهد بود؟ در سریال دل بیشتر از هر چیزی خودِ نقش برایم مهم بود. اجرای نقش نکیسا بسیار سخت بود. شخصیت نکیسا باید در یک لحظه با چهار حس مختلف بازی میکرد.
نکیسا همزمان و در یک لحظه باید پشیمان میبود، مغرور و مطیع هم میبود و به دیگران احترام هم میگذاشت. در هیچ دیدگاهی عمل نکیسا قابل قبول نیست ولی این یک نقش است. بعضی جاها درباره این صحبت کردم که شخصیت نکیسا را دوست دارم و بعضیها فکر کردند من خودِ نکیسا یا کاری را که او کرده دوست دارم که مطلقا درست نیست .من درباره نقش صحبت کردم و این که نکیسا با شخصیت من خیلی فاصله دارد. یک بازیگر باید خیلی تلاش کند که بتواند این جور نقشی را درست و بیکم و کاست بازی کند. نمیخواهم از خودم تعریف کنم ولی اجرای نقش نکیسا کار هر کسی نیست. هر چند که نقدهایی به کل سریال وارد است اما این نقدها چیزهایی است که به منِ بازیگر ارتباطی نداشت. من به عنوان بازیگر سعی کردم نقش خودم را درست بازی کنم. این که تهیه کننده یک سریال 28 قسمتی را در 40 قسمت پخش کرد، چیزی است که از دست من خارج است وگرنه خود من هم نقدهایی را به این کار دارم. سریال دل عجلهای ساخته شد. این کار قبلا قرار بود با آدمهای دیگری آغاز شود حتی بازیگر نقش آرش و نکیسا، ظاهرا یکی دو بار تغییر کرده است. روی سریال هم سرمایهگذاری شده بود و باید هرچه زودتر فیلم برداری را شروع میکردیم. اگر این سرعت وجود نداشت، حتما ما هم مینشستیم و درباره فیلم صحبت میکردیم تا محصول بهتری ارائه کنیم.»
اثروضعی یک اثر در ذهن مخاطب را جدی بگیریم
آیا در یک اثر هنری میتوان به راحتی ظاهر کار را دید و از پیامدهای آن غافل شد؟
فیلم نامهنویس، کارگردان، بازیگر و کلاً هنرمندان در مواجهه با هر نقدی ممکن است استدلال کنند صرفاً یک فیلم ساختهاند، یک فیلم که برشی از جامعه و سبک زندگی عده خاصی از مردم است و قرار نیست به همه جامعه تعمیم داده شود. خب شاید نیت ابتداییشان این باشد اما گاهی ممکن است نتیجه با نیت همخوانی نداشته باشد؛ مثل ماجرای به تصویرکشیدن خودکشی دو شخصیت اصلی در سریال دل که میتواند باعث قبح زدایی از این عمل زشت در نظر مخاطبی باشد که برای ارتکاب به ناهنجاری در انتظار یک تکانه ساده است. یا مشابه ماجرای ویلچرنشین شدن شخصیت نکیسا. منوچهر هادی در شروع کارش فیلمهای اثرگذاری را کارگردانی کرد و بعد کم کم در سینما و شبکه نمایش خانگی روبه آثار تجاری آورد. با این همه او فرد باهوشی است و میداند در لایههای مختلف یک اثر ممکن است پیامهایی ناخودآگاه ذهن مخاطب را درگیر کند که مدنظر فیلم ساز نبوده است. ماجرای سرقت به سبک سریال «خواب وبیدار» یا یک رفتار پرخطر به سبک «5 کیلومتر تا بهشت» هم مورد تایید عوامل آن آثار نبود اما اتفاق افتاد. منوچهر هادی تصمیم داشته با زنده
نگه داشتن شخصیت نکیسا بگوید ویلچرنشینی و معلولیت به مراتب سختتر از مُردن بوده و نکیسا با نمردن هم درحال عقوبت است. اینجاست که تلاشهای صورت گرفته برای ایجاد امید و انگیزه در بین کمتوانان ممکن است با پیام سریال رنگ ببازد. طبیعتاً مدنظر منوچهر هادی این بوده که بگوید نکیسا تاوان اشتباهات خودش را میدهد اما ابزار نامناسبی را انتخاب کرده است. بهخصوص این که روند دیگر سریالها هم در تشدید این برداشت از آثار سینمایی بیتاثیر نیست. فقط و فقط سریال دل این کار را نکرده که بگوییم میتوان آن را نادیده گرفت و از پیامدش در روحیه مخاطب بگذریم. برایند سریالهای مختلف حتی آثار خارجی مثل «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» که از تلویزیون ما پخش شد این است که معلولیت برابر است با سختی فراوان و اگر قرار است کسی تاوانی پس بدهد مبتلا به این مشکل میشود. طبیعی است هیچ اثری نمی خواهد بگوید تمام معلولان بهخصوص معلولان مادرزاد درحال تاوان دادن هستند اما وقتی مدام گفته میشود که معلولیت و کم توانی برابر با محدودیت نیست و درمقابل وقتی آدمهای بد سریالها به این شکل مجازات میشوند ممکن است حس بدی در بسیاری از معلولان شکل بگیرد؛ حتی اگر چنین چیزی مدنظر عوامل نباشد.
معلولیت، عقوبت نیست
نظر « وحید رجبلو» کارآفرین دارای معلولیتی که به پایانبندی سریال «دل» اعتراض دارد
«تو سینمای ایران کارگردانا آخر قصه آدم بدا رو مینشونن رو ویلچر تا گناهکار بالاخره به سزای عملش برسه. آقای منوچهر هادی نمیدونم چند میلیارد از فروش سریال آبکی دل سود بردی ولی اگرخلاقیت و هوش کافی برای نمایش تنبیه گناهکار ندارید، حداقل باعث هدررفتن زحمات معلولان برای فرهنگسازی جامعه نباشید». این چند خط، متن توئیت وحید رجبلوست؛ جوانی با 98 درصد معلولیت که کارآفرین موفقی است و پیشتر در زندگیسلام پای حرفهای او نشستهایم. درباره سریال دل با رجبلو تماس گرفتیم و ایشان هم به دلیل مشغله به جای گفت وگو از ما خواست یادداشتش را در اینستاگرام دوباره منتشر کنیم. رجبلو در صفحه اینستاگرامش هم به پایانبندی سریال دل و معلول شدن شخصیت منفی واکنش نشان داد؛ «رستا به آرش میرسد و توطئهگر و آدمربای متجاوز هم به سزای اعمال خود میرسند؛ چطور؟ معلول میشوند! شبیه همه داستانهای سطحی و زرد [...] آدمهای بد حتما در این دنیا بلایی سرشان میآید و با آسیب دیدن بخشهایی از بدنشان تاوان پس میدهند طوری که دل آدمهای خوب خنک شود. [...] بسیاری از فیلمهای نسل اول سینمای [جهان] از معلولیت استفاده میکردند تا اثر کمدی و ملودرام فیلم را تشدید کنند و غالبا هم فرد معلول درقالب کلیشهای تبهکار یا قربانی یا درتلاش برای انتقام بهخاطر معلولیتش به نمایش درمیآمد. برای دهههای متمادی ویلچر میشود عنصری از صحنههایی با مضامین شریرانه، ناتوانی، مافوق بشری و به دور از صفات انسانی تا این که پس از جنگ جهانی دوم کاراکترهای جانباز خلق میشوند و چشمانداز تازهای از معلولیت در سینما ترسیم میشود. [...] در دهه 1960 و همزمان با دوره حقوق مدنی در آمریکا، هویتطلبی افراد دارای معلولیت خود را نشان داده و به نهضت مطالبه حقوق افراد دارای معلولیت تبدیل میشود؛ این جنبش تاثیر خود را در سینما هم نشان داده و منجر به ظهور فیلمهایی میشود که تصویرسازی آنها از افراد دارای معلولیت، تقریبا منطبق با واقعیت است...». او در ادامه تحلیلش درباره نمایش معلولیت در رسانه، با اشاره به سینمای ایران مینویسد: «در ایران، اگرچه روند نسبتا مشابهی را شاهد هستیم [...] اما متاسفانه همچنان تعداد فیلمهایی که از معلولیت بهعنوان کلیشه مکافات عمل یا همان عذاب الهی بهره میبرند، زیاد است». «منوچهر هادی» درمقام دفاع از خودش، جوابیهای منتشر کرد با این مضمون: «ظاهرا عدهای از شما عزیزان انتقاد کردین که چرا عقوبت نکیسا در داستان دل باید روی ویلچر طراحی بشه؟ [...] نکیسا در سریال دل خودش باعث این معلولیت شده در اقدامی که تصمیم به خودکشی داشته. اصلا ارتباطی به کسانی که معلول مادرزاد هستند یا در سانحهای ناخواسته یا بهاشتباه و تصادفی معلول شدند، ندارد». این پاسخ اما به نظر رجبلو قانعکننده نبود، او نوشت: «... دریغ از کمی بیان همدلی و همراهی برای فرهنگسازی». در این بحث، نظر شما چیست؟