بدانیم
تعداد بازدید : 33
آدرس تو کجاست؟
سوالهایی که در راه پرپیچوخم هویتیابی به کمکمان میآیند
نویسنده : مرجان دهقان| روزنامهنگار
میخواهم یک سوال سخت مطرح کنم؛ «آدرس شما کجاست؟». نه، منظورم نشانی موقعیت مکانیتان نیست. میخواهم بدانم «خود»تان را کجا میتوانم پیدا کنم؟ جایی که هستیم، لزوما با چیزی که درونمان میگذرد، همخوانی ندارد. مثل روزهایی که معلم تاریخ از فتوحات چنگیزخان مغول میگوید ولی شما یواشکی گوشه کتابتان نقاشی میکشید یا در این فکر هستید که چرا والدینتان مدام از دوستانتان ایراد میگیرند. همه ما ویژگیهایی داریم که از دیگری متمایزمان میکند. مثلا من ترجیح میدهم روزهای تعطیلم را تنها بگذرانم ولی خواهرم از بودن در جمع بیشتر خوشش میآید. او از من اجتماعیتر است ولی ویژگی هیچکداممان به دیگری برتری ندارد. فقط ترجیحاتمان از هم متمایز است. آگاهی از فردیت، باعث میشود تا دنبال تعریف کردن «خود» باشیم. برای سردرآوردن از این «خود»، باید نسبت به چیزی که درونمان میگذرد، شناخت پیدا کنیم.
«خود» چیست؟
هر چیزی که در پاسخ به سوال «من کیستم؟» بیان میکنیم، در ذهن داریم یا حتی به ذهنمان خطور هم نمیکند اما در ناخودآگاه ما روی تصمیمها و رفتارهایمان تاثیر میگذارد، «خود» ما را تشکیل میدهد. مجموع این برداشتها، محرک انجام بعضی کارهایمان است و انگیزهمان را برای بعضی کارهای دیگر میکُشد. بازخوردهای محیط در شکلگیری خود، نقش مهمی بازی میکند. ما واکنشهای دیگران را به رفتارهایمان میبینیم و از تعامل این دو، خودمان را میسازیم. در این تعامل ممکن است بیشازحد به تایید و تکذیب دیگران بها بدهیم یا با بالابردن مهارتمان در دروننگری، دریابیم کجا در حال صدمه زدن به خود هستیم و کجا به رشدش کمک میکنیم. «خود» مفهومی نیست که یکشبه بهوجود بیاید و تمام شود بلکه فرایندی است که در طول عمر تکامل مییابد. نوجوانی، شروع دورانی است که بیشتر از گذشته درباره احساسات، افکار، نیازها و خواستههایمان فکر میکنیم. درواقع میخواهیم با جستوجوی خود، جایگاهمان را در دنیای بیرون پیدا کنیم. به همین دلیل هم باید از خواب و خیال کودکی بیرون آییم و با واقعیتمان آشنا شویم. این موضوع ما را آماده دنیای بزرگ سالی و مسئولیتهایش میکند.
کجا دنبالت بگردم؟
«عنصرالمعالی» چندین قرن پیش در کتاب قابوسنامه، پسرش را اینطور نصیحت کردهاست: «و به خویشتن در غلط مشو؛ خود را جایی نِه که اگرت بجویند، همانجا یابند». ظاهرا اشتباه کردن درباره خود، مسئله همیشه آدمیزاد بوده است. حتی آنقدر رایج که از چندین قرن قبل، اهل فضل دربارهاش هشدار دادهاند. «خود» مانند جسم، صورت و دست و پا ندارد تا به رسمیت شناخته شود. این ما هستیم که با رفتارها و انتخابهایمان، برایش تمثال بیرونی خلق میکنیم. موقعیت ما نسبت به دنیای اطراف، آدمها و اشیا، آدرسمان است. مثلا اگر یک موسیقیدان گم شود، خودش را میان نتهای موسیقی می یابد. اطرافیانش هم میدانند وقت خوشی و ناخوشی، باید در دنیای موسیقی دنبالش بگردند اما اگر همین موسیقیدان، میل به موسیقی را در خود پیدا نکند یا برای علاقهاش کاری انجام ندهد، نه ماوایی دارد و نه «خود» را سر جای واقعیاش نشاندهاست تا دیگران آن را پیدا کنند.
حالا میخواهم به سوال اولم برگردم؛ «آدرس شما کجاست؟». اگر خودتان را گم کنید، کجا دنبالش میگردید؟ اینجا، همانجایی است که دیگران هم دنبالتان میگردند؟
دوستان جوانه! شما میتوانید شعر، داستان و یادداشتهایتان را از طریق شمارههای بالای صفحه برایمان بفرستید تا با اسم و عکس خودتان منتشرکنیم.