گفت و گو
تعداد بازدید : 63
رهگذران پارک با تعجب نگاهمان میکردند
گفتوگو با «فرحناز عاقل»، معلمی که پارک را به خاطر دانشآموز افغانستانی اش به کلاس درس تبدیل کرد
نویسنده : صادق جهانی| خبرنگار
معلم با سابقه تهرانی که تصاویر درس دادنش به یک دانشآموز در پارک در شبکههای اجتماعی پربازدید شد، متولد سال1347 است و سیامین سال خدمت خود را هماکنون در منطقه 14 تهران میگذراند. در ادامه با «فرحناز عاقل» درباره ماجرای آن عکس و کلاس دو نفرهای که در پارک برگزار میشد و مورد تحسین بسیاری از افراد قرار گرفت، گفتوگویی داشتیم که خواهید خواند.
معلمی را به خاطر عشقم به بچهها انتخاب کردم
وی در شروع گفتوگو با زندگیسلام از علاقه خود به معلمی می گوید: «راستش من به همه مشاغل فکر میکردم ولی زمان ما اصلا مشاوره تحصیلی نبود تا برای انتخاب مسیر شغلی مشورت کنیم ولی پدر من همیشه توصیه میکرد جایی مشغول کار شوم که خانمها باشند و برای تحصیل به شهرستان نروم. به نظر من توصیه های پدرانه قشنگی داشت که خیلی خوب بود و من را تشویق میکرد جایی کار کنم که خانمها و بچهها باشند. این شد که در رشته آموزش ابتدایی در تربیت معلم قبول شدم و این رشته را به خاطر عشق به بچهها انتخاب کردم. زمانی هم که رسما معلمی را شروع کردم، خدا عشق و علاقه زیادی در دل من نهاد که هیچ تفاوتی بین دانشآموزان با بچههای خودم قائل نبودم و به کارم تعهد زیادی داشتم و دارم.»
شرایط در آموزش آنلاین برای بچهها هم سخت است
با ورود ویروس کرونا، آموزشها در قالب فضایمجازی به دانشآموزان ارائه میشود. از این معلم فداکار درباره آموزش آنلاین و تاثیر این نوع آموزش بر یادگیری دانشآموزان میپرسم: «نرم افزار شاد مشکلاتی دارد همه خانوادهها هم گوشی و تبلت ندارند که در اختیار فرزندانشان قرار دهند، بعضی از خانوادهها هستند که سه یا چهار فرزند دارند و شرایط برای این دانشآموزان خیلی سخت است. مثل همین دانشآموز افغانستانی ام که دو سه سالی است از افغانستان آمدند و دوگانگی لهجه دارد، به گوشی و تلفنهمراه دسترسی ندارد و مادرش هم بیسواد است. الان هم وضع اقتصادی به گونهای است که نمیشود گوشی خرید. اگر قیمت گوشی 400 یا 500 هزار تومان بود، خب همه یک جوری تهیه میکردند ولی با توجه به گرانی تلفنهمراه، تهیه و خرید گوشی برای خانوادهها خیلی سخت شده است.»
با خودم گفتم این بچه نباید مردود شود
«عاقل» در یک اقدام خداپسندانه به یکی از دانشآموزان خود که از تلفنهمراه و اینترنت محروم بوده، خارج از مدرسه و در پارک تدریس کرده است. خودش در این باره میگوید: «همانطور که گفتم یکی از دانشآموزانم که اهل افغانستان بود به گوشی هوشمند و فضایمجازی دسترسی نداشت و مادرش هم از سواد محروم بود. یک روز مدیر مدرسه به من گفت: «میخواهی با آموزش این بچه چه کار کنی؟ این بچه خیلی ضعیف است». من هم با خودم گفتم این بچه چه گناهی کرده که به گوشی دسترسی ندارد و باید به این دلیل از درس عقب بیفتد و مردود شود. جالب است بدانید این دانشآموز، دو برادر پر جنب و جوش کوچک تر از خود دارد، به همین دلیل به مدیر مدرسه گفتم به مادر فاطمه بگویید بچه را به پارک بیاورد و فرزندان دیگرش را با تاب و سرسره و وسایل پارک سرگرم کند تا من هم یک ساعت به فاطمه درس بدهم. در طول تابستان این آموزش ادامه داشت و اینکه رهگذرانی که رد میشدند، خیلی با تعجب به ما نگاه میکردند.»
باید کاری کنیم که خدا از ما راضی باشد
این معلم درباره واکنشهای مردم به انتشار تصویر درس دادنش در شبکههای اجتماعی میگوید: «در فضایمجازی واکنشها به این ماجرا زیاد بود. 90 درصد مردم استقبال مثبتی کردند و 10درصد هم نه. یک عدهای به من پیام دادند که چرا خودت برای دانشآموزت تبلت نخریدی؟ راستش من تا آخر ماه 10هزارتومان در کارتم باقی نمیماند. باز هم اگر قیمت گوشی 300 یا 400 هزار تومان بود، میخریدم ولی موقعی که گوشیها گران است و خودم در مضیقه مالی هستم، چرا دروغ بگویم، نمیتوانم بخرم. عدهای هم گفتند چرا به یک دانشآموز افغانستانی درس میدهی؟ برای من شخص و ملیت مهم نیست. من وظیفه خودم دانستم به این بچه کمک کنم. به قول شهید حججی همه ما باید جوری کار کنیم که خدا از ما راضی باشد. بارها به خانوادههای دانشآموزان میگفتم اگر فرزندتان سر کلاس، درس را یاد نگرفت، من بعد از مدرسه خانه نمیروم و بدون اینکه یک ریال بگیرم در مدرسه میمانم و دوباره به آنها درس میدهم.»
شوهرم هر روز من را به پارک میبرد و برمیگرداند
«همسرم همیشه در کنارم هست و برای آموزش دادن به بچهها، دغدغههای ذهنی من را درک میکند»، «عاقل» با بیان این مقدمه اضافه میکند: «با تعطیل شدن مدارس به مادران دانش آموزانم در پیامرسان سروش پیام دادم و گفتم بچهها تکالیفشان را انجام دهند و عکس آنها را بفرستند تا مشکلی برای تحصیل شان پیش نیاید. خانواده این دانشآموز افغانستانی هم گوشی نداشتند، به مادرش زنگ زدم و گفتم نگران درس فرزندش نباشد و برای دخترش اعلام مردودی نمیکنم و گفتم که بچه به پارک بیاید و تخته سفید و ماژیک میبردم تا این که در شهریور از وی آزمون گرفتم و خدا را شکر قبول شد و الان در مقطع سوم تحصیل میکند. نمره درس هدیه آسمانیاش 17، ریاضی 15و دیکتهاش 12 شد و موفق شدم او را به سطح مطلوب برسانم و از اینکه توانستم رسالتم را انجام دهم، حس خوبی دارم. این را هم بگویم، شوهرم چون دغدغه فکری من برایش خیلی مهم بود، من را هر روز به پارک میبرد و برمیگرداند.»
کار من در مقابل کار مدافعان حرم و سلامت، هیچ ارزشی ندارد
فرحناز عاقل در پایان گفتوگو، صحبت خود را اینطور به پایان میرساند: «یک بار به پدر همین دانشآموزم گفتم از اینکه فرزندت را به پارک میآورم، خجالت نکشی که گفت: «خجالت چیه؟ من تا آخر عمر مدیون شما هستم.» البته این را هم بگویم در مقابل مدافعان حرم و مدافعان سلامت، کار من هیچ ارزشی ندارد و فقط تلاش میکنم که وظیفه معلمی خودم را به خوبی انجام دهم تا قدمی برای ساخته شدن کشوری موفقتر بردارم.