هواداران نباید این‌قدر عجول باشند

قبل از هرچیز باید دانست روند بازی‌های هر تیمی پستی و بلندی‌هایی دارد و  قرار نیست اگر مربی و بازیکنانش نتیجه دلخواهی را در یک دیدار کسب نکردند،  به آن ها زخم زبان زده شود.  شاید این شکست‌ها انگیزه‌ای برای پیروزی‌های پی‌در‌پی شود. این روزها بیشتر ما بدون این که متوجه باشیم، مدام  عجله داریم و آن‌قدر به این وضعیت پرشتاب عادت کرده‌ایم که تقریبا بدون عجله نمی‌توانیم زندگی کنیم. اما بی‌صبری و کم‌حوصلگی ضعف بزرگی به‌حساب می‌آید. بی‌صبری ممکن است شما را مضطرب و عصبی کند، باعث شود در دستیابی به اهداف طولانی‌مدت‌تان ناکام بمانید و حتی با عزیزان و اطرافیان‌تان هم، رفتاری پرخاشگرانه داشته باشید. اصولا افراد عجول شخصیت نرمالی ندارند و زود تصمیم می‌گیرند. به طور مثال با یک پیروزی تیم مورد علاقه‌شان، دست‌های مربی را به نشانه حمایت می‌فشارند و با یک شکست دست‌های خود را به نشانه اعتراض مشت می‌کنند. این رفتار بعضی طرفداران استقلال که بعد از پایان بازی به صفحه اینستاگرامی مربی  رفتند و به او توهین کردند  نشئت گرفته از همین عجول بودن است.

  عصبانیت «فکری» به دلیل  نداشتن انتظارات واقع بینانه بود

در اواخر بازی، سرمربی استقلال توان مدیریت رفتارهایش را از دست داد و نتوانست عصبانی بودنش را پنهان کند. همین مشکل به ظاهر ساده، تاثیر زیادی روی کیفیت زندگی همه ما دارد. مطمئنا شما هم در زندگی‌تان برنامه‌هایی دارید اما کارها همیشه طبق برنامه پیش نمی‌رود مثل «فکری» که هدفش بردن بود اما باخت. در این مواقع، پیچ‌و‌خم‌های زندگی را با متانت بپذیرید و انتظارات‌تان را واقع‌بینانه نگه‌دارید. این موضوع نه‌تنها درباره شرایط، بلکه در خصوص رفتار اطرافیان‌تان هم  صدق می‌کند. اگر متوجه شدید به‌خاطر ریختن سهوی غذا دارید سر همسر یا فرزندتان فریاد می‌کشید، یعنی این حقیقت را نادیده گرفته‌اید که مردم کامل نیستند. حتی اگر این مورد حادثه نباشد و فقط به‌ دلیل  بی‌دقتی و اهمال مکرر آن‌ها اتفاق بیفتد، از دست‌دادن صبر و کنترل‌تان وضعیت را بهتر نخواهد کرد. این چیزی است که باید با خودکنترلی و در صورت امکان با گفت‌وگو، حل‌وفصلش کنید.

  ضرباتی که از ناشکیبایی می خوریم

سرمربی استقلال در اشتباهی عجیب، فراموش کرد که به جای بازیکن مصدوم تیمش، بازیکن دیگری را راهی میدان کند. بعضی افراد به دلیل کم‌حوصلگی، بی‌صبری و ناشکیبایی، هر عملی را به سرعت شروع می‌کنند و به دنبال پایان دادن به آن عمل هستند و در این بین، توجه کردن به جزئیات را فراموش می‌کنند. چنین افرادی در تمام مراحل زندگی خود به دلیل ناشکیبایی ضرباتی را متحمل می‌شوند و رنج‌هایی را تحمل می‌کنند که همان رنج‌ها را افراد صبور می‌توانند با بینش و آگاهی و علم به شکیبایی با آرامش بیشتری از سر خود بگذرانند. صبور بودن اقدام مهمی برای آسیب‌های کمتر و آرامش خیال بیشتر است. اولین قدم برای دستیابی به چنین هدفی این است که چشم‌انداز مثبتی در زندگی داشته باشید. داشتن محیط ذهنی مثبت، در افزایش توانایی شما برای تمرین صبر و شکیبایی، نقش مهمی ایفا می‌کند. دومین قدم این است که انتظار اتفاقات غیرمنتظره را داشته باشید. چیزی که  به ظاهر محمود فکری، اصلا آن را ندارد.

  نباید کامنت‌ها را می‌بستی آقای فکری

درباره این‌که چرا سرمربی استقلال کامنت‌های خودش را مسدود کرد و آیا تصمیم درستی بود یا نه؟ باید گفت که یک فرد موفق همیشه باید انتقادپذیر و مسئولیت‌پذیر باشد. وقتی مسئولیت یک تیم را به عهده می‌گیرید، درقبال عملکرد آن تیم مسئول هستید. اگر در زندگی هدف‌هایی را دارید نباید این کامنت‌ها مانعی برای رسیدن به موفقیت باشد بلکه باید شما را در راه رسیدن به خواسته‌هایتان قوی‌تر کند. انسان در تمام مراحل زندگی باید انتقادپذیر باشد چراکه انتقاد باعث رشد و پیشرفت می‌شود. قدم اول در برابر انتقادها حفظ خونسردی است تا با آرامش بتوانید، گوش کنید. عصبانی شدن مانع درک سخنان طرف مقابل می‌شود. حساسیت زیاد و واکنش سریع نشانه عزت‌نفس و اعتماد‌به‌نفس پایین است. در ضمن لازم است به این باور برسید که انتقاد به معنای توهین نیست بلکه انتقادهای سازنده، باعث رشد می‌شود. حتی ممکن است انتقاد درست نباشد یا غیر منصفانه یا به روش غیرصحیح بیان شده باشد، در این موارد فقط گوش کنید و حق اظهار نظر را از طرف مقابل نگیرید. با این که انتقاد تلخ است، به خصوص اگر به روش غیرصحیح انجام شود، با این‌حال واکنش تند و دفاعی و مقابله و سرکوب اشتباه است.موضوع مهم دیگر بزرگ‌نمایی انتقاد است. درست است که انتقاد می‌تواند سازنده باشد، ولی به این معنی نیست که آن را آن قدر بزرگ کنید که از خود و عملکردتان  نا امید و سرخورده شوید. بنابراین سعی کنید خوب گوش دهید و منظور و انگیزه انتقاد کننده را مد نظر قرار دهید و گاهی از وی راه‌حل هم بخواهید. هرچه که هست، بستن کامنت‌های صفحه شخصی در هفته دوم لیگ، کار درستی نیست و پیام خوبی به هوادار نمی‌دهد.

 

سوال اول این‌که چرا شما به گفته خودتان وارد رابطه عقد موقت با خانم مذکور شدید که دلیل آن را وام بانکی مطرح کردید؟! به نظر روش حل مسئله شما باید تغییر جدی کند. شما برای حل مشکل مالی خود ساختار خانواده خود را به شدت به خطر انداختید و به خصوص با وجود بیماری فرزند دوم و بی‌شک نگرانی‌های مادرانه همسرتان دست به این کار زده‌اید یعنی شرایط را اصلا درست درک نکرده‌اید و متاسفانه باز با فرزندآوری از همسر موقت خود به بحرانی‌تر شدن اوضاع خود دامن زدید. شواهد طرح شده نشان می‌دهد که شما در تصمیم‌گیری و مدیریت اوضاع مهارت کافی ندارید و ابتدا  نیاز به پذیرش بی‌مهارتی خود  دارید و سپس ترمیم و درمان آن. همسر گرامی شما در این سال‌ها به این موضوع پی برده و به احتمال زیاد به شدت به شما بی‌اعتماد شده است و همین مسئله ایشان را بی‌تحمل، زود رنج و عصبی کرده که متاسفانه ایشان هم در تخلیه خشم خود کودک بی‌گناه و معصوم را نشانه گرفته‌ است. دو راه حل برای این شرایط پیشنهاد می‌شود:

 همسرتان باید مسائل را از هم جدا کند

از روان شناس خانواده کمک بگیرید تا تلاش کند همسر شما را آرام‌تر کند و او رفتار مادرانه‌تری با این دختر داشته باشد. البته این موضوع کاملا بستگی به میزان پذیرش ایشان دارد. روان شناس به همسر شما می‌آموزد تا مسائل را از هم جدا کند و پذیرش بیشتری در خصوص شرایط دختر معصوم شما داشته باشد و در نهایت زندگی آرام‌تری را تجربه کند. همچنین از خود گویی‌های افراطی خود بکاهد و ذهن خود را بر زمان حال و اکنون متمرکز کند. اگر این روش افاقه نکرد، راه دوم پیشنهاد می‌شود.

 از همسرتان جدا زندگی نکنید

با ارزیابی یک روان شناس کودک و نوجوان، اگر این دختر از بودن در خانه شما و زندگی با نامادری نمره خوبی نمی‌گیرد، باید پیش مادربزرگ خود برگردد. اگرچه این کار هم تنش‌هایی را در بچه ایجاد خواهد کرد ولی به نظر آسیب‌های بودن در کنار نامادری بیشتر است. ممکن است شما به عنوان پدر با این پیشنهاد مخالف باشید و نخواهید دختر نازنین‌تان را از خود جدا کنید ولی چاره‌ای ندارید بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنید. چراکه به احتمال قوی با عملی کردن شرط همسر گرامی‌تان مخالف هستید و نمی‌خواهید که جدا زندگی کنید و حتی اگر موافق باشید، این کار اصلا درست نیست.

 راه حل نهایی

البته راه سومی هم می‌ماند که بسته به شرایط مادر این دختر است، آزادی وی از بند و پیوستن مادر و دختر به هم که بی تردید ممکن است زمان بر باشد بنابراین به نظر اگر دختر پیش مادربزرگ خود بزرگ شود، به مادر اصلی خود راحت‌تر خواهد پیوست چراکه خانه مادربزرگ خودش هست و در کنار مادری از جنس مادر خودش که بی‌شک بهترین گزینه برای سرپرستی و نگهداری این دختر است به شرطی که توانایی و پذیرش این کودک معصوم را داشته باشد. در نهایت اولویت شما حفظ آرامش دختر گرامی‌تان باشد و نه انتظارات پدرانه خودتان، که با این کار از آشفتگی بیشتر خانواده اصلی خود، همسر و پسرتان نیز جلوگیری می کنید.

 

 افزایش مهارت حرکتی و ارتباطی| هنر و کاردستی معمولا نیاز به استفاده از دست‌ها به طور هماهنگ دارد همزمان با این که باید ذهن نیز به کار گرفته شود. انجام این دو در کنار یکدیگر باعث می شود که فرزند شما بتواند در ذهن و دست خود هماهنگی ایجاد کند.

 ثابت کردن خودشان به دیگران| وقتی که کودکان از مهارت طبیعی خود استفاده می‌کنند، یعنی این که توانسته‌اند خودی نشان دهند و به دیگران ثابت کنند که توانمند هستند و در نتیجه اعتماد به نفس آن‌ها در نشان دادن افکار، نظرات و تمایلات در آینده نیز افزایش می یابد.

افزایش خلاقیت| ابزار، رنگ‌ها، مواد، شکل‌ها و فعالیت‌های مختلفی برای انجام کاردستی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این موضوع به کودک اجازه می‌دهد که دنیای اطراف خود را کشف و آن را لذت بخش تر کند.

 ابراز عقاید و احساسات| هنر و کاردستی در کل زمینه‌ای برای ابراز عقاید و احساسات است.همانند ما بزرگ سالان، کودکان هم  نیاز به ابراز احساسات و علایق خود دارند در نتیجه با کمک کاردستی و هنر می‌توانند به صورت بصری و به صورت سالم آن را بیان کنند.

 مهارت اجتماعی شدن| هنر و کاردستی زمینه‌ای عالی را برای کودکان به وجود می‌آورد تا بتوانند هیجانات مختلفی را تجربه کنند که تا به حال درکی از آن‌ها نداشته اند. زمانی که خلاقیت کودکان افزایش یابد ، کم کم  برای حضور در جامعه اعتماد به نفس پیدا می کنند و در نتیجه می‌توانند   به یک فرد اجتماعی تبدیل شوند.

 افزایش اعتمادبه‌نفس| یکی از فواید مهم کاردستی برای کودکان افزایش اعتماد به نفس در آن‌هاست. با آموزش دادن دوختن، کشیدن نقاشی و خلق کردن یک چیز جدید در حقیقت به کودکان خود یاد می‌دهید که آن‌ها تحت کنترل محیط خود هستند. آن ها با در دست گرفتن یک ابزار در دستان کوچک شان در حقیقت پایه‌های اعتماد به نفس  در خود را محکم می کنند.

 افزایش مهارت تصمیم‌گیری| حل کردن چالش‌های هنری به کودک کمک می‌کند تا  بتواند تصمیمات تاثیرگذار و صحیحی بگیرد.این کار  توانایی تصمیم گیری کودک را افزایش می‌دهد و باعث می‌شود که راحت‌تر از پس حل مشکلات در زندگی بر بیاید.

 افزایش بهره‌وری حافظه| کودکان با ساخت کاردستی جدا از یادگیری شکل‌ها و رنگ‌های جدید، می‌توانند الگوها و مفاهیمی جدید را بیاموزند. بعضی از کاردستی‌ها نیاز به طراحی‌های پیچیده بصری دارد و عادت خوب نگاه کردن را در کودکان افزایش می‌دهد.

 افزایش انعطاف پذیری| برخلاف ریاضیات، کاردستی به کودکان انعطاف پذیری را آموزش می‌دهد به این معنی که برای استفاده از خلاقیت خود راه‌ها و جواب‌های بی شماری وجود داردهمانند مواجهه با مشکلات در زندگی. فرزند شما با درست کردن کاردستی در حقیقت روش حل مشکلات را تمرین می‌کند همچنین مهارت روش صحیح فکر کردن در شرایط بحرانی را نیز پیدا خواهد کرد.