۲۵ فروردین
بزرگداشت عطار نیشابوری
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما نشستیم در ته کوچه به صف!
تا بگیریم یک عدد مرغ یخی
عمر بیهوده ز خالو شد تلف!
***
عطار کجایی که بیایی به قرار
گشتی بزنی و قدمی در بازار
با لطف خوش دولت تدبیر و امید
شلغم به نیشابور خریدم به دلار!
خدنگی
شوخی شاعرانگی
«چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست»
سری تکان ده و بگذر که این چنین رواست!
«دل خرابی میکند دلدار را آگه کنید»
یا که نه! تعمیرکار زبده را پیش آورید!
«در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند»
اما ز کوی بدها راحت عبور کردیم!
«ای که انگشت نمایی به کرم در همه شهر»
لطف بنما و کمی محض کمک دستی ده!
«مرا در خانه سروی هست کاندر سایه قدش»
دو زیرانداز و یک سینی چای تازه دم دارم!
«گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد»
گفتا به مرکز شهر این حرف همچو جوک است!
«هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی»
چاره دگر نباشد خوش باش تا که هستی!
شیما اثنی عشری