پرونده
تعداد بازدید : 53
خشت و آجرهایی که هویت شهرند
پاسخ به سوال «چرا و چطور باید بناهای تاریخی را حفظ و بازآفرینی کرد؟» را در گفتوگوی زندگیسلام با یک معمار میخوانید
نویسنده : الهه توانا | روزنامهنگار
شده توی کوچهپسکوچههای شهر قدم بزنید و ناگهان چشمتان بیفتد به بنای قدیمی سرحالی و از دیدنش حظ ببرید، انگار آشنای سنوسالدار و عزیزی را سالم دیدهاید؟ شده در سفری تصمیم گرفتهباشید بهجای هتل، شب را در اقامتگاه بومگردی بمانید و کیف نفس کشیدن زیر طاق خانهای تاریخی، برای همیشه گوشه ذهنتان ماندهباشد؟ اگر اهل گشتوگذار باشید، بسته به سلیقه و ترجیحتان لابد به هتلی، موزهای، فرهنگ سرا یا نمایشگاهی برخوردهاید که ساختمانش همسن اجدادتان باشد اما همچنان سالم، زیبا و خیرهکننده. این هنر معماری است که با «بازآفرینی» بناهای قدیمی، از هویت و فرهنگ یک جامعه در طول سالها مراقبت میکند؛ به فراموشی دچار شدن حافظه جمعی را به تعویق میاندازد و با زنده نگهداشتن عناصر تاریخی، پیوند بین نسلها را محکم نگه میدارد. خوشبختانه امروز معماران دغدغهمند و باسواد کم نیستند که با هدف انجام مسئولیتاجتماعی و تقریبا بدون چشمداشت مالی، میراث جمعی ما را بازآفرینی و حفظ میکنند. من از میان تیمهای معماری گوناگون، بهسراغ گروه مهندسین مشاور «آکَران» رفتم. آکران(بهمعنی بیکران) از 10 سال پیش به همت جمعی از دانشآموختههای مدرسه معماری «بارتلت» در دانشگاه UCL لندن، آغاز بهکار کردهاست. پروژه شاخص این گروه یعنی بازآفرینی «خانهباغ اتحادیه تهران» که بنای ارزشمندی متعلق به دوره قاجار است، من را مجاب کرد که آکران، گزینه خوبی است تا به کمکش از چندوچون بازآفرینی بناهای قدیمی سردربیاورم. در ادامه گفتوگوی من با «معین افضلخانی»، مدیر آکران را میخوانید.
بنا را صرفا یک کالبد نمیدانیم
اگر بهکار بردن واژه «بازآفرینی» درباره بنا برایتان نامأنوس است، احتمالا دلیلش این است که «بازسازی» بیشتر به گوشتان خوردهاست. معین درباره تفاوت این دو واژه توضیح میدهد: «وقتی شما در خانه شخصی یا دفتر محل کارتان با ایجاد تغییراتی در متریال، سیمای جدیدی ایجاد میکنید، اسمش میشود بازسازی که تصمیمی شخصی است و تابع سلیقه شما اما وقتی درباره بنایی پای بعد پنجم به میان میآید یعنی نما، بام و حجم ساختمان تحتتأثیر قرار میگیرد، آنوقت مسئله فقط یک شخص یا یک خانواده نیست چون جامعه بزرگ تری شامل محله، شهر و کشور با آن درارتباط است. به بیان سادهتر شما وقتی کاشیهای داخل سرویسبهداشتی، کابینتهای آشپزخانه یا کف خانهتان را عوض میکنید، دست به بازسازی میزنید و اگر بنای مدنظر، جنبه میراثی داشتهباشد، هر تغییری در داخل و خارج آن با کلمه بازآفرینی تعریف میشود که دامنه تأثیرش، روح و هویت جمعی جامعه را دربرمیگیرد». اما این بازآفرینی چطور میتواند بین سالها پیش، گذشته و زندگی امروز ما پیوند برقرار کند تا به ادعایش یعنی حفظ هویت جمعی پایبند بماند؟ معین میگوید: «این کار در قالب پروژههای داستانمحور انجام میشود. داستانمحور بودن پروژه یعنی ما میدانیم که معماری یک بنا فقط شامل کالبدش نیست؛ بلکه باید روح بنا را بشناسیم و برایش داستان بنویسیم. این داستان وقتی نوشته میشود که بفهمیم بنای مدنظر ما چه سرگذشتی داشته، درطول سالها چه خدشهای به آن وارد شده، چه چیزهایی از آن باقی ماندهاست و چطور میشود آنچه را که باقی مانده، بازآفرینی کرد».
کودکی به قدمت تاریخ را میپرورانیم
همه ما میتوانیم تصور کنیم که جان دادن دوباره به بخشی از تاریخ و سرپا نگهداشتنش، چقدر میتواند جذاب باشد اما کار معمارهایی که دست به بازآفرینی میزنند، جذابیت پنهانی هم دارد که فقط در چهاردیواری بناهای قدیمی چهرهاش را نشان میدهد. معین، ما را در این لذت شریک میکند: «گاهی شما در ظاهر با یک فضای داخلی یکسان مواجه هستید اما وقتی تیم پیمانکاری فضاهای الحاقی را برمیدارد، زیباییهای نهفته بنا خودشان را نشان میدهند؛ یک گچبری بسیار ارزشمند، یک کارگاه چوبی با گرهچینیهای منحصربهفرد یا یک پنجره رنگی که چون برای کاربران قبلی بنا کاربرد و ارزشی نداشتهاست، آن را حذف میکردهاند و پیداکردنش برای ما خیلی لذتبخش است. البته ما حالا طبق اصلی در معماری میدانیم که اگر تغییری در بنا میدهیم، مثلا اگر دیواری اجرا میکنیم، باید بهنحوی انجامش بدهیم که چنان چه نسل بعدی خواستند آن را حذف کنند، به اصل اثر آسیبی وارد نشود و همانطور که قبلا گفتم این تغییرات را ثبت میکنیم تا به دست آیندگان برسد». از توضیحات اخیر معین و کاربرد کلمه «درمان» درباره بنا در گفتههای قبلیاش اینطور استنباط میکنم که معمارها با ساختمان مثل یک موجود زنده رفتار میکنند. میگوید: «معمار دغدغهمند وقتی ترک عظیمی در ساختمان میبیند، انگار بدنش آسیب دیدهباشد، احساس درد میکند. تمام فکر و ذکرش این میشود که چطور راهحلی برای این آسیب پیدا کند. وقتی چیزی پنهانی از سابقه بنا پیدا میکند، همه وجودش شور و شعف میشود. ما با فضا ارتباط عاطفی برقرار میکنیم و برایمان صرفا یک پروژه حرفهای نیست. پروژههای موردعلاقهمان وقتی به سرانجام میرسند، در ما حسی شبیه به بزرگ کردن یک بچه ایجاد میکنند». اما همه جنبههای کار، دوستداشتنی نیست.
به مانع میخوریم و ادامه میدهیم
پیچیدهترین بخش کار بازآفرینی بناهای قدیمی، ارتباط با کارفرماست که عموما سازمانهای دولتی مثل شهرداریها و وزارتخانهها هستند و بهگفته معین، چندان تمایلی ندارند که با سلیقه معمارانه جلو بروند و صندلیشان برایشان اهمیت بیشتری دارد: «ارتباط با کارفرمای دولتی چندین مرحله سخت دارد؛ اول از همه باید قانعش کنیم که ملک مدنظر، ارزشمند است و باید کارهایی برایش انجام شود؛ بعد باید توضیح بدهیم که این کارها زمانبر است و درنهایت باید مجابش کنیم که خب این کارها هزینهبر هستند. مدیران دولتی معمولا بهطور متوسط دو سال سمت دارند و در این مدت نمیشود پروژههای بزرگ را اجرایی کرد اما آنها اصرار دارند کلنگی که در دوره خودشان زده میشود، در دوره خودشان هم به بهرهبرداری برسد. من بارها این جمله را شنیدهام که «اگه فلان پروژه تو دوره من افتتاح نمیشه، اصلا شروعش نکنین». پروژهها عموما بهصورت مزایده و مناقصه واگذار میشوند اما یک مرحله قبل از مناقصه، ما با همراهی دوستانمان در رسانهها و سازمانهای مردمنهادی که دغدغه شهر و آثار تاریخی دارند، ابتدا حساسیت و فشار ایجاد میکنیم تا اصلا موضوع خرید یا بازآفرینی فلان بنای قدیمی، مطرح شود. وقتی موفق به این کار شدیم، با معضل نحوه برگزاری مناقصه روبهرو میشویم که قیمت خدمات تمامشده، ملاک انتخاب است نه کیفیت کار. برای همین همیشه مجبور میشویم کارهایی را که دوست داریم، با پایینترین قیمت قبول کنیم. معمارهای دغدغهمند، پروژههای دولتی را از روی عشق و علاقه انجام میدهند؛ نه صرفا به این دلیل که باید کار را با هزینه پایین قبول کنند، بلکه چون سازمانهای دولتی با تغییر مدیران، مطالبات مالی قبلی را پرداخت نمیکنند. برای مثال یک پروژهای که ما پنج سال پیش تحویل دادیم و مبلغش آن موقع 200میلیون تومان بود، هنوز تسویه نشدهاست. اما این موانع متوقفمان نمیکند. ما درآمدمان را از پروژههای خصوصی کسب میکنیم و با قبول کارهای دولتی، به مسئولیت اجتماعیمان عمل میکنیم و براساس همین مسئولیت است که پروژه را بعد از تحویل، تمامشده فرض نمیکنیم چون باید مراقب باشیم بعدها به بنا آسیبی نرسانند یا کاربری اشتباه به آن ندهند».
در بازآفرینی دست به درمان میزنیم
خب حالا میتوانیم کار بازآفرینی را شروع کنیم؛ البته خیلی فوری و فشرده. پروژههای بازآفرینی، بسته به میزان وسعت کار از حداقل شش ماه تا چندسال زمان میبرند و ما مجبوریم فیلم را بگذاریم روی دور تند تا بفهمیم چه مراحلی انجام میشود که یک بنای درحال ویرانی به چشم و چراغ شهر تبدیل میشود. معین توضیح میدهد: «اولین مرحله کار استقرار یک تیم مرمتی در محل پروژه است که شروع میکند به شناخت پروژه. شناخت، دو مرحله دارد. گروه در مرحله شناخت «کالبدی»، ابعاد، مساحت، شکل ظاهری و اتفاقاتی را که برای بنا رخ دادهاست، بررسی و نگارش میکند و در مرحله شناخت «ماهوی»، عواملی مثل کاربری بنا، هویت و دوره تاریخیاش را ثبت میکند. خروجی این دو مرحله میشود گزارشی از بنا که آن را هم از لحاظ ساختاری به ما معرفی میکند، هم اطلاعاتی درباره حوادث و جریانهای تاریخیاش به ما میدهد. تیم مرمتی در مرحله بعدی میرود سراغ آسیبشناسی و آسیبنگاری. یعنی مثلا بررسی میکند که کدام دیوارها ترک خورده، بنا در کدام قسمت نشست کرده و بهطور کلی چه آسیبهایی دیدهاست. در مرحله سوم، سنگینترین بخش کار، براساس گزارشها طرح درمان ارائه میکنیم که درنهایت به خروجی مرمت و احیا منجر میشود. در مرحله درمان باید بررسی کنیم که سطح دخالتمان تا چه حد میتواند باشد و این دخالتها و تغییرات را باید ثبت کنیم. مثلا در بنایی متعلق به دوره پهلوی دوم، ممکن است به دیوارههایی الحاقی بربخوریم که فاقد ارزش و قابل حذف باشند. این دیوارهها را حذف و این حذف را ثبت میکنیم تا آیندگان بدانند در چه تاریخی، چه تغییری در بنا ایجاد شدهاست». تازه بعد از این است که کار اجرایی آغاز میشود، شامل؛ تأسیسات مکانیکی، لولهکشی، سیستم سرمایش و گرمایش، مقاومسازی و تأسیسات الکتریکی. معین میگوید هرکدام از این کارها را یک تیم تخصصی با هدایت یک سرتیم برعهده میگیرد که ابتدا براساس بررسیها، جزوات و نقشههای فاز یک را آماده میکنند و بعد نقشههای اجرایی مهیا میشود. «در این فرایند علاوهبر متخصصان معماری و تیمهای پیشگفته، از کارشناسان مرمت آثار و هنرمندان رشتههای مختلف مثل کاشی و آجر هم کمک میگیریم. آن چه گفته شد، کلیتی از کار بازآفرینی است که حاشیهها، جزئیات و البته خطرات زیادی دارد. برای مثال، تخریب هر بخش از فضا نیازمند دریافت تأییدیه مستقل از تیم معماری است که مطمئن باشیم آسیبی به بنا وارد نمیشود».