اینطورکی
تعداد بازدید : 20
چرا بیاعتمادی در جامعه ما موج مکزیکی میزند؟
دانیال دایی داووداینا
طنزپرداز
سلام و خداقوت، چند روز اونقدر در یخچال رو باز کردم و چیز جدیدی پیدا نکردم که افسرده شدم و با خودم گفتم بهتره این بازی کثیف رو تموم کنم و دنبال یک کار خوب و جدید باشم، برای همین محض تنوع در فریزر رو باز کردم که در کمال تعجب با صحنه عجیبی مواجه شدم. یک ظرف بستنی توت فرنگی بزرگ و خوشگل از پشت بستههای هویج نگینی و گوشتچرخکردهها در حال چشمک زدن به من بود. واقعاً چرا؟ چرا یک خانواده باید اینقدر با بچه خودش احساس بیگانگی داشته باشه که بستنی بخره، بخوره و باقیماندهاش رو پشت هویجها مخفی کنه؟ اونجا بود که قلبم شکست و تصمیم گرفتم با خوردن تتمه ظرف بستنی انتقام بگیرم، بستنی رو درآوردم و با عشق درش رو باز کردم و تازه دلم بیشتر شکست. اصلاً فراتر از شکست، ریزریز، ریش ریش و نفله شد چون بهجای بستنی تو اون ظرف پیازداغ بود. آخه پیاز داغ؟ تو ظرف بستنی توت فرنگی ؟ یخچال اگه خالیه حداقل با ما صادقانه رفتار میکنه، دلمون رو یه ذره میشکنه، اما امیدوارمون نمیکنه که ضربه روحی بخوریم. آقای فریزر، واقعاً برات متاسفم، حالا فهمیدین چرا تو جامعه ما بیاعتمادی موج مکزیکی میزنه؟