- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دنیای خواب و رویا، خیلی وسیع و کنجکاویبرانگیز است. اگر تا حالا سرکی در این عالم کشیده باشید حتما به چیزهای جالبی برخوردهاید درباره آنکه چرا و چطور خواب میبینیم و مغز و بدنمان موقع رویا دیدن چه چیزهایی را تجربه میکند. در اطلاعات عمومی این هفته دانستنیهای کمتر شنیدهشدهای درباره خواب دیدن و نقاط پنهان «رویا» میخوانید.
وقتی میدانیم که خوابیم!
تا حالا برایتان پیش آمده است که در خواب، وقتی درحال رویا دیدن هستید، به آن لحظه آگاه باشید؟ یعنی بدانید چیزی که درحال تجربهکردنش هستید، رویاست؟ به این وضعیت، «رویای شفاف/ lucid dream» گفته میشود که خواب بیننده طی آن میتواند نحوه رفتارش در رویا را تاحدودی کنترل کند. البته این موقعیت بسیار نادر است و همه آن را تجربه نمیکنند.
وقتی اشتباهی فکر میکنیم بیداریم!
یک موقعیت عجیب دیگر در رویا که البته از قبلی رایجتر است، «رویای بیداری کاذب/ False awakening dream» نامیده میشود؛ موقعیتی که فرد فکر میکند بیدار شده ولی درواقع هنوز خواب است و رویای بیدار شدن میبیند. فرد در بیداری کاذب، کارهایی مانند دوش گرفتن، مسواک زدن و صبحانه خوردن انجام میدهد درحالیکه هنوز خواب است و وقتی بیدار میشود، میفهمد که همه آن کارها را در رویا انجام داده است. رویاهای بیداری کاذب میتواند بهطور مکرر اتفاق بیفتد، حتی گاهی تا 10بار که خواب بیننده نمیتواند تشخیص دهد که آیا قبلا بیدار شده است یا نه.
وقتی در خواب سقوط میکنیم
این رویا اگرچه موقعیت عجیبی است ولی رواج زیادی دارد و خیلیها تجربهاش کردهاند؛ سقوط کردن در خواب. رویای افتادن بین همه افراد در همه گروههای سنی مشترک است؛ بعضی از کارشناسان خواب میگویند این رویا میتواند نماد چیزهایی باشد که فرد در زندگی نمیتواند آنها را کنترل کند.
وقتی در خواب تحت تعقیب قرار میگیریم
رویای «تحت تعقیب قرار گرفتن» یکی از خوابهای معمولی و تکراری است که در طول زندگی بارها و بارها تجربهاش میکنیم. گفته میشود دلیل دیدن این رویا احتمالا آن است که شخص خواببیننده در عالم واقعیت مایل است از چیزی یا کسی اجتناب کند؛ بعضی از کارشناسان خواب هم میگویند این رویا احتمالا از خطری قریبالوقوع خبر میدهد.
وقتی به خواب رکب میزنیم
گاهی گلایه میکنیم که چرا رویاهایمان را فراموش میکنیم، کارشناسان میگویند با رکب زدن به فرایند خواب میشود رویاها را بهخاطر آورد. اگر یک الگوی خواب مناسب برای خودتان تعیین کنید، بعد از بیدار شدن بهاحتمال بیشتری رویایتان را به یاد خواهید آورد. علاوه بر این، خواب خوب و کافی در شب، یادآوری رویاها را تقویت میکند. بیشتر مردم در طول 4 تا 6 ساعت خوابشان رویا میبینند. با بهبود خواب، دوره REM (مرحله خواب همراه با حرکات سریع چشم که رویادیدن در آن اتفاق میافتد) طولانیتر میشود و رویاهای جالب و واضحتری میبینیم. ازطرف دیگر بیدار شدن با زنگ هشدار، یادآوری رویا را سخت و حتی غیرممکن میکند.
منبع: facts.net
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
من کیام؟
امیر ملایی هستم، 29ساله، اهل بیرجند و آسیبشناس گفتار و زبان (speech and language pathologist)؛ شما شغل من را با عنوان «گفتار درمانگر» میشناسید که اسم کوتاهتر و آسانتری است اما واژه دقیقی نیست چون همه کارهایی را که در تخصص من هست، توضیح نمیدهد.
یک گفتار درمانگر دقیقا چه کار میکند؟
کار من توانبخشی است و خلاف آنچه از کلمه «گفتاردرمانی» برمیآید، خبری از درمان و پیشگیری در آن نیست؛ بهعلاوه فقط به «گفتار» هم محدود نمیشود. شاید ندانید که گفتاردرمانی تنها مرتبط با بچهها نیست و ما از هر سنوسالی مراجع داریم. حیطه کاریمان هم خیلی وسیع است؛ عقبماندگی ذهنی، کمشنوایی یا ناشنوایی، سندرومداون، اوتیسم، بیشفعالی، لکنت، اختلالات یادگیری (اختلال خواندن، نوشتن، ریاضیات)، اختلالات تولید زبان مثل اختلال تلفظی، اختلالات بلع (در نوزادها و در بزرگ سالانی که بهدلایلی مثل سکته عملکرد دهانی-حلقیشان دچار مشکل شده است) و مشکلات صوت و حنجره که این مورد آخر از حوزههای مورد علاقه من است؛ یعنی کار با کسانی که کاربر حرفهای صوت هستند مثل خوانندهها، معلمها، گویندگان رادیو، مداحها و... که به هر دلیلی حنجرهشان دچار مشکل میشود و من به آنها کمک میکنم به شرایط عادی برگردند. روال کار ما معمولا اینطور است که ابتدا یک پزشک متخصص، بیمار را معاینه میکند؛ بعد او را به ما ارجاع میدهد و ما با یکسری تمرین و توصیه غذایی، کار توانبخشی را انجام میدهیم.
شما چطور میتوانید همکار من شوید؟
خب شما در دبیرستان، رشته تجربی میخوانید و در کنکور، گفتاردرمانی را انتخاب میکنید که در رده دوم رشتههای پرطرفدار قرار دارد. رده اول متعلق به گروه پزشکی،
دندان پزشکی و داروسازی است که بالاترین رتبه را برای قبولی میخواهند و بیشترین طرفدار را دارند. بعد از آن دام پزشکی و رشتههای گروه توانبخشی مثل فیزیوتراپی، کاردرمانی، بیناییسنجی و گفتاردرمانی قرار دارد که با رتبههای چهاررقمی خوب میشود در این رشتهها وارد دانشگاه دولتی شد. در رشته گفتاردرمانی، بعد از دوره کارشناسی میتوانید مستقیما وارد بازار کار شوید و پروانه کلینیک و شماره نظامپزشکی بگیرید و اگر دوست داشته باشید میتوانید تحصیلاتتان را تا مقطع دکتری ادامه بدهید. بعد از
دانش آموختگی میتوانید در بهزیستی، ادارات مرتبط با وزارت بهداشتودرمان و هلالاحمر مشغول کار شوید و همچنین کلینیک خصوصی خودتان را داشته باشید. بعضی از درمانگرها در قالب هومویزیت (ویزیت خانگی) هم کار میکنند و به کسانی که نمیتوانند یا نمیخواهند از خانه بیرون بیایند، خدمات میدهند.
این رشته برای چه کسانی مناسبتر است؟
اگر از کمک کردن به دیگران لذت میبرید و نسبت به معلولیت، حساسیت و رقت قلب زیادی ندارید، کار در رشته گفتاردرمانی میتواند برایتان جالب باشد.زمان کاری در شغل ما خلاف رشتههایی مثل پرستاری، هوشبری، علومآزمایشگاهی و... ثابت و منظم است. خب از خون و صحنههای ناراحتکننده هم که خبری نیست. شما باید مدتزمان مشخصی در ماه کار کنید اما روز و ساعتش دست خودتان است. در تعطیلات رسمی هم تعطیل هستید اما خب وقتی کار نکنید، حقوقی هم در کار نخواهد بود مگر آنکه در استخدام جایی باشید که احتمالش کم است. درواقع گفتاردرمانی بهنوعی کار آزاد محسوب میشود یعنی شما باید به بازار کار مسلط باشید و بتوانید با دیگران وارد رقابت شوید.
سختیها و شیرینیهای شغل من چیست؟
تعداد دانشجویان دانش آموخته گفتاردرمانی از تعداد جایگاههای شغلی این رشته در کشور ما بیشتر است و میشود گفت سختترین بخش کار ما، وجه اقتصادی است اما تجربه خوشایند کمک کردن به دیگران، شیرینی دلچسبی است که زحمت و سختی را از یادمان میبرد.
از آنجاییکه ما با دارو سروکار نداریم، بهنتیجه رسیدن تلاشهایمان، زمان زیادی میبرد اما وقتی بهثمر میرسد، بسیار لذتبخش است. مدتی پیش والدین کودک پنج سالهای به من مراجعه کردند که تأخیر در رشد گفتار داشت و نمیتوانست صحبت کند. آن کودک حالا کامل صحبت میکند و این تجربه برای من با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
این جا با هم زبان تمرین می کنیم . به ما بگوییدیاد گرفتن چه چیزهایی در زبان انگلیسی برای تان سخت است تا راه آسان تر کردنش را با هم پیدا کنیم .
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
باز شدن مدرسهها بعد از خانهنشینی طولانیمدت، پای چالشهای تازهای را به زندگی ما باز کرده است. ما که به بودن در خلوت خودمان عادت کرده بودیم، حالا دوباره در «جمع» هستیم. شما با حرف زدن در جمع راحت هستید؟ حرف زدن دربرابر دیگران، میتواند برای همه اضطرابآور باشد. در ادامه چند نکته ساده را با هم تمرین میکنیم تا برای حرف زدن در موقعیتهای عمومی، اعتمادبهنفس بیشتری داشتهباشیم.
نبود راحتی را بپذیرید اما تسلیم نشوید
اشکالی ندارد که در بعضی از موقعیتها احساس اضطراب، ترس و خجالت کنید. وقتی با چالشهایی مثل بیرون رفتن از منطقه امن خود مواجه میشوید، بیشترین رشد را خواهید داشت. به همه موقعیتهایی فکر کنید که برای دستیابی به چیزی تلاش کردهاید؛ دویدن یک مسافت طولانی در مسابقه دو، یادگرفتن یک دستور غذای جدید، بهدست آوردن مهارت در نوازندگی و... . بعد از تجربه کردن این تلاشهای پرزحمت و سخت، چه احساسی داشتهاید؟ رسیدن به هدف، نهتنها اعتمادبهنفس ما را افزایش میدهد بلکه احساس خوشایندی هم درپی دارد. بنابراین وقتی در موقعیتهای دشواری قرار میگیرید که در آنها احساس راحتی ندارید، بهجای اجتناب
آنها را بهعنوان چالش شخصی درنظر بگیرید.
به صداهای آزاردهنده گوش ندهید
وقتی با چالشی روبهرو میشوید، ممکن است صدای آزاردهندهای بشنوید که مدام زمزمه میکند «تو بهاندازه کافی خوب/باهوش نیستی». گاهی این صداها از باورهای عمیق شما ناشی میشود که معتقدید از دیگران پایینتر هستید. گاهی ممکن است صدای والدین، معلمها یا سایر بزرگسالهای بیشازحد انتقادگر باشد که قبلا از شما ایراد گرفتهاند. صرفنظر از منشأ این صداها، دو چیز مسلم است: اول، واقعیت را به شما نمیگویند و دوم، مجبور نیستید به آنها گوش بدهید. میتوانید با صداهای آزاردهنده مقابله کنید: «من بهاندازه کافی توانمند هستم و میتوانم برای توانمندتر شدن تلاش کنم».
خودتان را قوی کنید
منظور از قوی کردن آن است که توانایی انجام دادنِ بهترین خودتان را بهدست بیاورید. در موقعیتهایی که اعتمادبهنفستان را متزلزل میکند، از آموزه نقاش معروف «ونسان ونگوگ» استفاده کنید: «اگر صدایی از درون خودتان میشنوید که میگوید "تو نمیتوانی نقاشی کنی"، شروع به نقاشی کنید تا آن صدا خاموش شود، نتیجه مهم نیست». خب صدای درونتان میگوید: «در حضور دیگران، سوال نکن یا اظهارنظر نکن»؟ سعی کنید آنچه را که در ذهن دارید بیان کنید تا آن صدا بهمرور خاموش شود.
خودتان را آرام کنید
شما خودتان را در موقعیتهای اجتماعی قرار میدهید، سعی میکنید با صداهای آزاردهنده مقابله کنید، به احساس خوشایند ناشی از موفقیت فکر میکنید ولی ممکن است همچنان با حرف زدن در جمع، راحت نباشید. قدری استرس برای آماده کردن شما برای چنین موقعیتهایی لازم است اما اگر میزان این استرس آنقدری است که کارتان را مختل میکند، تکنیک تمرینات تنفسی را یاد بگیرید. تمرینات تنفسی برای آرام کردن ذهن و بدن بهکار میرود. بهمدت 4 ثانیه از بینی نفس بکشید، 4 ثانیه نفستان را نگه دارید و 6 ثانیه از طریق دهان نفستان را بیرون بدهید. این تمرین را آنقدر تکرار کنید که احساس شل شدن در بدنتان ایجاد شود.
منابع: psychologytoday، forbes
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
خب خب، سال نو مبارک. در این قسمت هم قصد داریم به روال سال گذشته به معرفی برخی از ژانرهای مهم سینما بپردازیم. همانطور که گفتیم ژانر، واژهای است فرانسوی «Genre» بهمعنای گونه و نوع، کلیت فیلم و چارچوبی که داستان فیلم براساس و حول محور آن میچرخد و با سبک فرق میکند. در این قسمت به معرفی دو ژانر معروف و تأثیرگذار سینما، یعنی کمدی و ترسناک و زیرشاخههای آنها میپردازیم.
کمدی( Comedy)
کمدی همانگونه که از اسمش مشخص میشود، برای سرگرمی و خنده ساخته شده است. در این ژانر که از قدیمیترین گونههای سینماست، فیلمساز با مبالغه در موقعیت، زبان و شخصیتها سعی میکند کمبودها، اشتباهات و سرخوردگیهای زندگی را بهگونهای خندهدار نشان دهد. در کمدی اغلب پایان خوش است. کمدیها معمولا در دو قالب کلی ارائه میشوند: کمدی کلامی و کمدیهای موقعیتی. گاهی هم این دو سبک با هم ترکیب میشوند. در ادامه چند سبک کمدی را بررسی میکنیم.
کمدی اسلپاستیک| اسلپاستیک که به کمدی بزنوبکوب هم ترجمه میشود، گونهای کمدی است که در آن تحرک بدنی نقش اصلی را بازی میکند و فیلم پر از صحنههای حرکت و جنجال و زدوخورد و سروصدا و مسخرهبازی است. استاد مسلم این سبک «چارلی چاپلین» بزرگ است.
کمدی اسکروبال| این کمدی محصول دهه 30 قرن بیستم میلادی در آمریکای غرق در رکود اقتصادی است که به انتقاد علیه طبقه ثروتمند و بیخیال میپرداخت و در پایان هم معمولا با ازدواج دختر ثروتمند و پسر فقیر تمام میشد. شاید بد نباشد برای درک بهتر این سبک، سری به فیلم «مدرسه راک» بزنید.
کمدی درام| شاید ابتدا بهنظر برسد که خنده و گریه دو احساس متضاد و دو قطب مخالف هستند اما برخی از آثار سینمایی قادرند توجه مخاطب را به یک آمیزه بزرگ از داستانسرایی مهیج و هیستریک با چاشنی درام معطوف کنند. باور ندارید؟ فیلم «احمق و احمق تر» را ببینید.
کمدی سیاه| در زمان جنگجهانی دوم و دوران جنگ سرد مردم میل و رغبتی به تماشای فیلمهای کمدی نداشتند؛ این مسئله باعث بهوجود آمدن شکل دیگری از فیلمهای کمدی شد که بیشتر تلخ بود تا خندهدار. شاید فیلم به «بالا نگاه نکن» مثال بدی نباشد.
ترسناک( Horror)
وحشت یا ترسناک ژانری است که از راههای مختلف، ترس را بههمراه هیجان حاکی از درد و زجر به ما نشان میدهد. در این فیلمها ترس اغلب با استفاده از وحشت از ناشناختهها و کابوسها به بیننده القا میشود. استفاده از نورهای پرکنتراست، فضاهای مرموز و مهآلود و همچنین نورپردازی با مایههای تیره از ویژگیهای این گونه است. در ادامه چند سبک از این ژانر پرطرفدار را بررسی میکنیم.
ترسناک ماوراء الطبیعه| این ژانر بر شخصیتهایی تمرکز دارد که موجودات زنده نیستند. در این فیلمها معمولا ارواح بینندگان را میترسانند و بدون نیاز به حضور فیزیکی، ترس ایجاد میکنند. مثل جابهجایی ناگهانی مبلها در سری فیلمهای «احضار».
ترسناک سلاخی| سلاخی یا «اسلشر» گونهای از فیلمهای ترسناک است که در آنها قاتل معمولا دچار مشکلات روانی است و یک یا چند قربانی را با وسیلهای نوکتیز مانند چاقو به قتل میرساند.
ترسناک خونآشام| این ژانر معروف که از ادبیات انگلستان وارد سینما شده است، به گونهای از انسانها اشاره دارد که دارای قدرت ماورایی هستند و از خون انسان تغذیه میکنند. میگویید نه. فیلم «سفر به ماوراء »
را ببینید.
ترسناک کمدی| احتمالا سرگرمکنندهترین گونه در بین تمام فیلمهای ترسناک این ژانر باشد چون همانقدر که بیننده را به سمت وحشت میبرد، او را هم میخنداند. برای تجربه این دوگانه جذاب به تماشای فیلم «شاون مردگان» بنشینید.
منبع: lafilm.edu
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پاس داد. بازی شروع شد. توپ و بازیکنان به تکاپو افتادند. توپ سرگردان بود، مثل کفشها. آسفالت داغ و ناهموار بود. کفشها ساییده میشدند. کفشها داغ میکردند. از شورشان چیزی کم نمیشد. بازی از دروازه شروع شد. پاس اول. بعد از آن سانتر به میان زمین. مهاجم صاحب موقعیت شد. همه اینها در زمین 25متری! مهاجم جلو رفت. آخرین دفاع را رد کرد. تکبهتک شد. شوت زد. توپ اوت بود اما کفش نگذاشت. توپ به زائده گوشه کفش گیر کرد. رفت. رفت. از خط رد شد. گل! کفش، گل زدهبود. کفش داشت بال درمیآورد. شادیاش ادامهدار نبود. بازی مجدد آغاز شد. کفش انرژی گرفتهبود. ذوق داشت. کفش تشخیص نمیداد. بوی زمین چمن بود؟ یا نه. بوی آسفالت داغ؟ تشخیص نمیداد. صدای تشویق طرفداران بود؟ یا نه. صدای همهمه ترافیک؟ کفش مست شده بود. دیگر وظیفهاش دویدن نبود. وظیفهاش پرواز بود. جهش بود. دوباره توپ به مهاجم رسید. اینبار مهاجم نقشی نداشت. کفش، پا به توپ شد. استارت زد. رو به جلو. هر قدم برایش پلهای به آینده روشن بود. گل دوم! بازی تمام شد. کفش، مصدوم شده بود. حسابی خسته بود. مهاجم به سمت خانه رفت. با کفش. هر دو خسته بودند. به خانه رسیدند. مهاجم کفش را به گوشهای پرت کرد. روی تخت ولو شد. 10 دقیقه گذشت. مهاجم برگشت. کفشها را برداشت. هر لنگه را از یکجا. پشت پنجره رفت. پنجره را باز کرد. دو لنگه را به هم گره زد. آنها را سمت ماشین حمل زباله پرتاب کرد. جایی در عمق تاریکی. کفش، زائده نداشت. کفش پاره بود. آن زائده، انگشت پای مهاجم بود. کفش، خودش زائد بود. کفش از اول هیچکاره بود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یه سوال داشتم از دانشمندان عزیز، چرا مامانم خاطرات بچگی منو بهخصوص وقتهایی که پلشتبازی درآوردم فراموش نمیکنه و جلوی فامیل میگه؟
البته شما از دانشمندان پرسیدی و ما هم که دانشمند نیستیم، فقط میتونیم همدردی کنیم. راستش بابای من 70سالشه، مامانبزرگم 90سال. یهبار مهمونی بودیم، بچه یکی از فامیلها هر چی شیر خورده بود، بالا آورد. مامانبزرگم اشاره کرد به بابای من و گفت: «بچه من هم دو قلپ بیشتر شیر میخورد از دماغش هم میزد بیرون». این خاطره رو گفتم حساب کار بیاد دستت.
چرا زبون آلمانی یهجوریه که انگار همهاش دارن درباره میخ و سیخ صحبت میکنن؟
من حتی نمیدونم چرا زبان فارسی یهجوریه انگار همهاش داریم درباره گوجهسبز و آشرشته صحبت میکنیم؟ بفرما. همینالانم اسمشون اومد.
نمیدونم چرا دوست ندارم بخوابم اما وقتی میخوابم دوست ندارم بیدار بشم. دوست ندارم برم بیرون اما وقتی میرم دوست ندارم برگردم. غذا نمیخورم اما وقتی میخورم دوست ندارم تموم بشه.
ماشاءا... سوال هم میکنی، دیگه دوست نداری تموم بشه.
چطور میشه همزمان هم خجالتی بود هم پررو؟
خود من 10دقیقه اول آشنایی با کسی معذبم و خجالت میکشم. بعد از 10دقیقه اون معذب میشه اونقدر که من پرروام. بعد خودم خجالت میکشم اینقدر پررو شدم.
بگو چی شد؟ تو جیب سویشرت بهارهام یک 10تومنی پیدا کردم.
10 تومن بذاری روش باز 5 تومن کم داری ماست بخری اما میشه باهاش پاستیل بخری. منتهی تاریخ مصرف اون پاستیل هم باید رد شده باشه. چون قیمت محصولات جدید خیلی بیشتر از این حرفهاست.
چرا مدارس باز شد؟ من تازه یاد گرفتهبودم تو حالت نیمههوشیار خواب صبح چطوری «حاضر» بگم که صدام بیدار باشه اما چشمام بسته. بعدش هم تو کلاس آنلاین لازم نبود برای رفتن به دستشویی اجازه بگیریم.
ای بابا مشکلات شما نوجوونا یکی، دوتا نیست. حق داری. وقتی دستشویی از ما برای اومدنش اجازه نمیگیره، چرا ما برای رفتن به دستشویی باید اجازه بگیریم؟
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.