- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شما جزو آنهایی هستید که همه رنگها را با یک پسوند «پررنگ» و «کمرنگ» صدا میزنند و کار خودشان را آسان میکنند؟ یا جزو آنهایی که در رنگشناسی خبرهاند و بهجای دستهبندی تنبلانه آبی پررنگ و آبی کمرنگ، از «آبی فیروزهای»، «آبی زنگاری»، «آبی درباری» و «آبی نفتی» حرف میزنند؟ جزو هر گروهی که باشید، احتمالا چیزی درباره رنگهای نادر و ناشناس نشنیدهاید. ما آن ها را به شما معرفی میکنیم.
تاجخروس
رنگ تاجخروس، اسمش را از گیاهی به همین نام گرفتهاست. درباره اینکه تاجخروس دقیقا چه رنگی است، اتفاق نظر وجود ندارد. یک منبع میگوید این رنگ به گونه ای از صورتی اشاره دارد که رنگ کلیشهای آدامس است. منبع دیگری میگوید تاجخروس، سایهای از قرمز است و فقط در همین گیاه یافت میشود. بههرحال هرچه هست، اسم و ظاهر این رنگ، بسیار خاص و نادر است.
استرالیایی
رنگ استرالیایی آنقدر ناشناخته است که اگر عبارت «Australien» را جستوجو کنید، چیزهایی درباره استرالیا پیدا خواهیدکرد. خب این کلمه درواقع نام آلمانی استرالیاست و الهامبخش آن، منطقهای وسیع بهنام «Outback» است که بیشتر قلمرو استرالیا را تشکیل داده است. Outback مثل بسیاری از بیابانها رنگی قهوهای دارد منتها تاحدودی مایل به قرمز است. این رنگ در انگلستان ویکتوریایی بسیار محبوب بود و بسیاری از لباسهای زنانه، رنگ استرالیایی داشتند.
برلیوود
برلیوود یکی از آن رنگهای کمیاب است که منشأ عجیبی دارد. این رنگ که سایهای از قهوهای است، نام خود را از درخت بومی هند گرفته است. بهطور خاص، برلیوود به سایه قهوهای رنگی که در چوب تهیهشده از این درخت دیده میشود، اشاره دارد. درخت موردبحث، «Butea frondosa» نام دارد که در جنوب و جنوبشرق آسیا هم یافت میشود.
فالو
خاستگاه رنگ فالو، شهر معدنی «فالون» در سوئد است. فالون با معادن مس شناخته میشود. معادنی که البته حدودا 30سال پیش بسته شدند اما در اوج زمان فعالیتشان، بیش از نیمی از مس جهان را تولید میکردند. رنگ فالو، به قرمز مسی اشاره دارد که در سوئد و کشورهای همسایه برای رنگآمیزی انبارها بهکار میرود.
زافره
زافره، یک سایه آبی است که نام خود را از کلمه ایتالیایی «zaffira» بهمعنای یاقوت کبود گرفتهاست. با اینحال، زافره درواقع از «کبالت» تولید میشود. فرایندهای شیمیایی خاصی شامل ترکیبات کبالت میتواند رنگهای آبی خاصی ایجاد کند. یاقوت کبود علاوهبر اینکه به رنگ موردبحث ما شناخته میشود، بهرنگهای سبز، زرد و صورتی هم وجود دارد.
میکادو
«میکادو» به چندین رنگ اشاره دارد؛ سایه زرد و سایههای قهوهای و نارنجی. واژه میکادو بهمعنای «دروازه شریف» است که شاید به دروازههای کاخهای امپراتوری اشاره داشتهباشد. کشورهای آسیای شرقی، زرد را رنگ سلطنتی
می دانستند و ژاپن هم از این قاعده مستثنا نبود. میکادو هم شبیه به رنگ گل داوودی، گل امپراتوری ژاپن است.
منبع: facts.net
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شهر دورافتاده «نوریلسک» در روسیه با رودی بهرنگ خون، هوای آلوده و ۴۵ روز تاریکی به افسردهترین شهر روی زمین مشهور است. امید به زندگی مردم در این شهر با 170هزار نفر جمعیت، 10سال کمتر از میانگین کشور روسیه است. دسترسی به نوریلسک ازطریق جاده بسیار سخت است و تنها یک خط راهآهن باری فعال دارد که مسیری را برای رسیدن به شهر ازطریق دریا فراهم میکند که آن هم در زمستان یخزده است. تنها مسیر ممکن در تمام طول سال به این شهر دورافتاده، پروازی پنجساعته از مسکو است که بهدلیل بدی آبوهوا گاهی با چند هفته تأخیر انجام میشود. در اوایل قرن بیستم یک زمینشناس، ذخایر غنی نیکل، مس و کبالت را در دامنه کوههای پیرامون «نوریلسک» کشف کرد. درواقع این شهر روی بزرگترین ذخایر نیکل، مس و پالادیوم زمین قرار دارد. نوریلسک امروز آلودهترین شهر روسیه و یکی از 10 شهر آلوده جهان است. هرسال کارخانه نیکل بیش از 2میلیون تن گاز سمی تولید میکند و حدود یک درصد از کل انتشار دیاکسید گوگرد جهانی از همین شهر است. آلودگی هوای این شهر گاهی بهحدی است که منجر به بارش باران اسیدی و برفی بهرنگ سیاه و زرد میشود. بهدلیل خاک آلوده و نامناسب، پوشش گیاهی در این منطقه رشد کم و ضعیفی دارد و تنها مزیت خاک نوریلسک، وجود مواد معدنی در آن است. در سپتامبر ۲۰۱۶ رودخانه «دالدیکان» نزدیک شهر به شکل ترسناکی بهرنگ خون درآمد. برای این پدیده نادر هیچ توضیح رسمی ارائه نشد اما احتمال دارد دلیل آن، کارخانه ذوب مجاورش بودهباشد. نوریلسک با داشتن عنوان شمالیترین شهر جهان، دو ماه از سال در تاریکی مطلق و در یخبندان دایمی قطب است. دوسوم سال، شهر و پیرامونش پوشیده از برف با میانگین دمای ۳۰- درجه سانتیگراد است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
من کیام؟
حمیدرضا نعیمی هستم، متولد 1353 در سرپلذهاب. جنگ که شروع شد، آواره شدیم و هرکداممان به شهری پناه بردیم. ما به اسلامآباد غرب رفتیم و آنجا بود که با دنیای نمایش آشنا شدم. یک فیلم از آقای «ایرج قادری» دیدم و دو نمایش –یکی کمدی و یکی تعزیه- و عاشق هنرهای نمایشی شدم. در دبیرستان وقتی میخواستم در بخش نقاشی انجمنهای اسلامی مدرسه ثبتنام کنم، دوستی پیشنهاد کرد با هم در قسمت تئاتر شرکت کنیم و اینطوری بود که سرنوشت من عوض شد.
چطور خودمان را برای ورود به دنیای هنر آماده کنیم؟
اول از همه باید گرایش موردعلاقهتان را تعیین کنید، دقیقا به کدام بخش هنرهای نمایشی علاقه دارید؟ بازیگری، نمایشنامهنویسی، فیلمنامهنویسی، کارگردانی تئاتر، کارگردانی سینما، طراحی صحنه و لباس؟ بعضی از شما اهل شعر گفتن و داستان نوشتن هستید و احتمالا با دنیای نویسندگی مأنوستر خواهیدبود. بعضیهایتان در جمعها اهل نمایش دادن هستید و بازیگری، بیشتر بهکارتان میآید. حوزه موردعلاقهتان هرچه که هست، ژیمناستیک کار کنید. آواز و موسیقی تمرین کنید تا با ریتم آشنا شوید، شنا بلد باشید و زیرنظر مربیهای مجرب، بیان و بدنتان را آماده کنید. تا میتوانید رمان و شعر و داستان بخوانید. یک کارگردان باید بتواند خوب نقاشی بکشد، معماری را بشناسد و از تاریخ سردربیاورد. یک هنرپیشه باید بتواند خوب تقلید کند، تقلید از رفتار یک معتاد، یک جاهل، یک ورزشکار، یک پادشاه، یک گدا. ادای دیگران را درآوردن، غیراخلاقی نیست چون هنرمند قصد تمسخر ندارد بلکه میخواهد بعدا آنها را روی صحنه نشان بدهد یعنی تبدیل به هنر کند.
در کلاسهای آزاد شرکت کنیم یا نه؟
اگر آموزشگاه مدنظرتان معتبر است، بله ولی یادتان باشد آموزش رشتههای هنری در تمام دنیا بسیار گران است. نکته مهم دیگر این است که بدانید آموزشگاه خوب، آموزشگاهی است که استادهای بنام در آن تدریس میکنند البته استثنا هم وجود دارد و ممکن است زیرنظر یک معلم گمنام، خوب آموزش ببینید و رشد کنید اما از آنجاییکه امروزه موسسات هنری بیقاعده زیادی وجود دارند، بهتر است به نامهای بزرگ، اعتماد و البته دربارهشان تحقیق کنید. یکی از حسنهای شرکت در کلاسهای آزاد این است که کمک میکند عدهای متوجه شوند نباید وارد این حرفه شوند. شادروان «محمد نوری» ابتدا میخواست بازیگر شود اما چندماه بعد از ورودش به مدرسه هنرپیشگی، استادی به ایشان میگوید: «همین الان از اینجا برو و در مدرسه موسیقی ثبتنام کن.» و این تشخیص درست، باعث شد که استاد نوری و آوازهای زیبایش در قلب ما ماندگار شود.
مخالفت خانواده با رشتههای هنری را چه کنیم؟
من معلمها، مهندسها، پزشکها و وکیلهای زیادی را میشناسم که آدمهای موفقی نیستند. در هر حرفهای، موفقیت معطوف به تمرکز و تلاش فرد است. من همه زندگیام را از تئاتر دارم اما چطور؟ 20ساعت در شبانهروز کار میکنم. کتاب میخوانم، مینویسم، بازی میکنم، تمرین میکنم، اتودهای نمایشی را انجام میدهم، فیلم میبینم، میروم بیرون و مردم را تماشا میکنم و با آنها حرف میزنم. مگر ممکن است بیشتر زمانم را صرف حرفهای کنم که عاشقانه دوستش دارم و موفق نشوم؟ شاید بگویید شانس هم دخیل است، بله ولی شانس سراغ آدمهای بیاستعداد و غیرکوشا نمیرود. پس خانوادههایتان را متقاعد کنید که ما فقط یکبار به این جهان پا میگذاریم و حق داریم چیزی را تجربه کنیم که دوست داریم. فراموش نکنید افراد موفق در حوزه هنر، عمرشان را به بطالت نگذراندهاند و بهجای پرداختن به کارهای بیثمر روی خواستهشان متمرکز شدهاند.
در دنیای کارگردانی چه چیزی منتظر ماست؟
خیلیها میتوانند بازیگر و نویسنده شوند اما آدمهای کمی میتوانند به این موهبت الهی دست پیدا کنند که خودشان آفریننده باشند. کارگردانی کردن یعنی آفرینندگی و کار بسیار دشواری است. همه اعضای تیم از بازیگر و طراح صحنه و گریم تا فیلمبردار و صدابردار در مسیری حرکت میکنند که شما میخواهید. شما باید روانشناس خوبی باشید تا بدانید با تکتک اعضای تیمتان چطور برخورد کنید. باید از همین الان یادبگیرید که همهچیز را متفاوت ببینید و صاحب تنهایی شوید. یعنی حتی وقتی در جمع هستید، بتوانید احساس کنید که فقط خودتان هستید و خودتان و به تخیلتان پروبال بدهید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سالهای نوجوانی با انواع تغییرات همراه است که ما را با فرازونشیبهای احساسی زیادی مواجه میکند. گاهی موضوعی مثل اضافهوزن میتواند به این تلاطمها دامن بزند. البته معنیاش این نیست که همه افراد دارای اضافهوزن، نگران و ناراحتاند یا همه لاغرها احساس خوبی دارند اما از آنجاییکه جامعه ما را برای داشتن ظاهری خاص تحتفشار میگذارد، داشتن اضافهوزن ممکن است در بعضیها باعث احساس ناراحتی شود. آگاهی از احساسات منفی، اولین گام برای تغییر دادن اوضاع است.
روی «شخص» تمرکز کنید نه وزن!
ما در دوره نوجوانی اغلب درخصوص آن چه دیگران دربارهمان فکر میکنند، حساسیت زیادی داریم. حتی ممکن است پیشنهادهای دوستانه والدین، خواهر و برادر یا دوستانمان درباره ورزش و رژیم غذایی، در نظرمان انتقاد تلقی شود و اوضاع را بدتر کند. ترس از قضاوت و طرد شدن، ممکن است ما را از دیگران دور کند. چطور میتوانیم از خودمان دربرابر این شرایط مراقبت کنیم؟ بهترین کار این است که تمرکز خودمان و دیگران را از وزن دور کنیم و بهسمت «خود» بهعنوان یک شخص برگردانیم. اما چطور؟
اعتمادبهنفستان را بازسازی کنید
به گروههایی بپیوندید که با شما علاقه و هدف مشترکی دارند. در فعالیتهایی که دوست دارید، داوطلب شوید و کارهای فوقبرنامه مدرسه را ازدست ندهید. در کتابخانه، گروه تئاتر و... چه خبر است؟ انجام دادن این کارها ممکن است آسان نباشد، مگر اینکه بدانید همه افراد هنگام ورود به موقعیتهای جدید و آشنایی با افراد تازه، احساس خجالت میکنند حتی آنهایی که خیلی بااعتمادبهنفس بهنظر میرسند. اگر هدف آزار و اذیت قرار میگیرید، با دوستانی که از شما حمایت میکنند، حرف بزنید. احساساتی را که از شنیدن نظرات منفی دیگران در شما ایجاد میشود، بنویسید. سپس چیزهای مثبتی را که درباره خودتان میدانید، یادداشت کنید تا از احساس منفی عبور کنید. اگر کسی شما را با عنوان ناراحتکنندهای خطاب میکند، به خودتان یادآوری کنید که آدمها بدنهایی در شکلها و اندازههای متفاوت دارند. اگر رفتار قلدری ادامهدار است، با یکی از مسئولان مدرسه یا بزرگ سال مورداعتمادی دربارهاش حرف بزنید. اگر میخواهید دربرابر فرد قلدر واکنش نشان بدهید، از گریه کردن و عصبانی شدن خودداری کنید. آرام ولی با قاطعیت به او بگویید که رفتارش باعث ناراحتی شما میشود و نباید ادامهاش بدهد. افکار و احساسات منفی درباره بدن ممکن است به سایر بخشهای زندگی هم سرایت کند، اعتمادبهنفستان را تحتتأثیر قرار دهد و رسیدن به اهداف را سخت کند. اگر دنبال کاهش وزن هستید به خاطر سلامتی باشد نه نظر دیگران البته حین عملی کردن این تصمیم ، اوضاع ممکن است سختتر هم بشود چون فرایند کاهش وزن، دشواریهای خودش را دارد که میتواند به انتقاد از خود و عصبانیت منجر شود. برای مقابله با این شرایط، روی تواناییها و ویژگیهای مثبتتان تمرکز کنید. اهداف کوچک و واقعبینانه مانند یادگیری یک مهارت تازه برای خود تعیین و میزان پیشرفتتان را بهطور مرتب بررسی کنید تا انگیزهتان ازدست نرود.
منبع: kidshealth.org
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شخصیتها
شخصیتها مهمترین بخش فیلمنامه کمدی هستند، شخصیتهای جالب، معیوب و خندهدار؛ اما چه چیزهایی آنها را به این صفتها مجهز میکند؟ چیزی که شخصیتها را جذاب میکند، همانی است که برای آنها مشکل ایجاد میکند. شخصیتها باید عامل سقوط خودشان باشند؛ آنها تصمیماتی میگیرند که در نظر خودشان کاملا منطقی است اما برای بیننده اصلا معنی ندارد. شخصیتهای کمدی از اشتباهات خود درس نمیگیرند و آنها را بارها و بارها تکرار میکنند. قبل از شروع به نوشتن مطمئن شوید که شخصیتهایتان را بهخوبی میشناسید. وارد ذهن آنها شوید؛ اگر در یک موقعیت پرتنش قرار بگیرند، چطور رفتار میکنند؟ در رستوران چه چیزی سفارش میدهند؟ تا جایی که میتوانید درباره هر شخصیت از خودتان سوال کنید تا زمانی که احساس کنید آنها را کاملا میشناسید. شخصیت کمدی یک یا چند ویژگی اغراقآمیز دارد، از عیبهای خود آگاه نیست و بین چیزی که میخواهد و چیزی که نیاز دارد، تفاوت بسیاری وجود دارد. مثلا شخصیت شما ممکن است بخواهد همه او را دوست داشتهباشند و تحسین کنند اما چیزی که درواقع نیاز دارد این است که بپذیرد او چیزی نیست که خودش فکر میکند.
موقعیت و دیالوگ
قانون نوشتن فیلمنامه کمدی، خلق موقعیت گیرافتادگی است. همه کمدیهای خوب حول شخصیتهایی میچرخند که در محیطی پر از تناقض افتادهاند. به همین دلیل است که سریالهای کمدی خانوادگی اغلب بسیار خوب عمل میکنند چون چه بخواهید و چه نخواهید، در کنار خانوادهتان گیر کردهاید و شوخی میتواند در این موقعیتها بهخوبی شکل بگیرد. پس به وضعیتی فکر کنید که شخصیتها نمیتوانند از آن خارج شوند و درگیری از آن شروع میشود. شخصیتها در این موقعیتها چطور با هم گفت و گو میکنند؟ حواستان باشد که آنها داستان فیلم را برای یکدیگر توضیح ندهند. داستان باید از خلال اتفاقها و حرفهای شخصیتها نمایش داده شود نه اینکه شخصیتها آن را برای بیننده بیان کنند. نکته مهم بعدی این است که هر دیالوگی که گفته میشود، باید هدفی داشتهباشد و هدفش هم پیشبرد داستان است. بیان کردن یکسری جمله ها صرفا بهخاطر خندهدار بودن، از کار شما فیلمنامه کمدی نمیسازد.
جوکها
خیلیها فکر میکنند فیلمنامه کمدی یعنی تعریف کردن جوکهایی که مخاطب را رودهبر کند. خب آیا چنین جوکهایی وجود دارند؟ «ریچارد وایزمن»، محقق بریتانیایی درباره این موضوع تحقیق کردهاست. او خندهدارترین جوکها را جمعآوری کرد و از هزاران نفر خواست به جوکهای موردعلاقهشان امتیاز دهند. این مطالعه چیزهای زیادی درباره ذائقه طنز در میان فرهنگهای مختلف نشان داد و وایزمن را از یک نکته ضروری و مهم مطمئن کرد؛ جوکها همیشه بهنظر عدهای، بامزهاند و ازنظر عدهای دیگر، لوس و حتی آزاردهنده! پس چه باید کرد؟ راز کمدی خوب در غافلگیری است که در خنداندن همه موفق عمل میکند.
screencraft.org:منابع freelancevideocollective.com
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
برای تو/ سخت میشود
برای من چقدر سختتر/ که شالِ تو رویِ گردنِ من است
و برف/ شانه تو را سپید کردهاست
شعر زیبایی که خواندید از کتاب «نام این پرنده چیست؟»، سروده خانم «اکرمسادات هاشمی» انتخاب شدهاست. انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان زمانی به این نتیجه رسید که کتابهای شعر نوجوان در بازار کمتعدادند و با قیمت مناسب در دسترس نوجوانان نیستند برای همین اقدام به چاپ 10 مجموعه شعر از شاعران جوان کودک و نوجوان کرد. «نام این پرنده چیست»، یکی از این مجموعههاست که شامل 18 شعر نیمایی با موضوعات عاشقانه و آزاد است. عاشقانههایی نوجوانانه و عاشقانههایی که به طبیعت مربوط میشود و نوجوانان را به تأمل و دقت در دنیای اطراف وا می دارد. اگر به خواندن اشعار نیمایی علاقهمند هستید، خواندن این مجموعه شعر را به شما پیشنهاد میکنم. با هم یکی دیگر از شعرهای این مجموعه را میخوانیم؛
نام این پرنده چیست؟
این پرنده سار نیست
قمری و عقاب و یاکریم
-نه
-نه، کلاغ روی قله چنار نیست
این پرنده که از مداد من
بدون بال
میپرد به سمت دشتهایِ روشنِ خیال
شعر نیست؟
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اینروزها لیگ ملتها در اروپا و بازیهای دوستانه در دیگر نقاط دنیا، شور فوتبالی ایجاد کرده. لابهلای تحلیلهای فوتبالی، اسم ترکیبهایی را میشنویم که گویای شیوه چینش بازیکنان یک تیم در زمین است. حالا که تنور فوتبال داغ است و کمتر از دو ماه هم تا جامجهانی مانده، بدنیست ویژگیهای چند ترکیب روز فوتبال را با هم مرور کنیم:
4-2-3-1 شناور و خاص
در این ترکیب، کنترل تمام نقاط زمین با حضور دو هافبک دفاعی و دو وینگر و یک هافبک طراح ممکن است. در این سیستم یک مهاجم هدف حضور دارد و دو وینگر چپ و راست. (وینگر بازیکنی است که جلوتر از هافبک و عقبتر از مهاجم در کنارههای زمین بازی میکند)
4-4-2 کلاسیک و بدون عمق
این سیستم که دو نوع خطی و لوزی (الماسی) دارد، با دو مهاجم کلاسیک و دو مدافع چپ و راست پرنفس و خوشتکنیک تعریف میشود. هافبکهای کناری در این سیستم باید توانایی سانتر و تغذیه دو مهاجم را داشتهباشند. منچستر در دوران اوجش با این سیستم بازی میکرد. اگر یکی از هافبکهای وسط پشت دو مهاجم بازی کند، سیستم خطی به لوزی تبدیل میشود.
3-5-2 خاطرهانگیز برای ایرانیها
فوتبال ایران تا مدتها مرهون این سیستم بود. تیمها و مربیهای ایتالیایی استاد پیاده کردن این روش هستند. در این سیستم دو بازیکن کناری بهجای هافبک، نوعی پیستون و بال هستند که باید درگیرانه و فیزیکی باشند.
4-3-3 تهاجمی و جذاب
در این سیستم دو مهاجم پابهتوپ، طراح و تکنیکی داریم و یک مهاجم هدف. رئال طی سالهای اخیر با مثلث «کاسمیرو»، «مودریچ» و «تونی کروز» در خط هافبک این سبک را به بهترین شکل نمایش داد. تیم ملی برزیل هم در مقاطع زیادی با این سیستم بازی میکرد.
4-1-4-1 با مهاجم کاذب
در این روش چهار هافبک داریم و مهاجم اصلی با هدف ایجاد فضا، ریباند و کاتبک برای هافبکها در محوطه جریمه حریف با مهاجم درگیر میشود. تیم ملی ایران در نیمه اول بازی با اروگوئه تقریبا با این سیستم بازی کرد.
شماتیک
ترکیب ۲-۵-۳
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.