دانیال دایی داووداینا
طنزپرداز
واقعاً هوا خیلی سرد شده و دل کندن از رختخواب تو این هوای سرد خیلی سخته. البته خیلی کارها هست که سختتر از دل کندن از رختخواب تو هوای سرده، مثل دل کندن از رختخواب تو هوای گرم و همین طور دل کندن از رختخواب تو هوای معتدل و کلاً دل کندن از رختخواب تو هر شرایطی. شاید یک دلیلش اینه که وقتی خوابی یادت نیست قبض گاز مثل تلفن داره چند برابر می شه و چند روز دیگه چک داری، باید اجاره بدی و از این حرفها. ته تهش تو خواب آدم دغدغهاش اینه که وقتی سوار اژدها شده یک وقت از اون بالا نیفته. البته من خودم یک بار افتادم هیچ کارم نشد. فقط از خواب پریدم و دیدم روی تخت نیستم. تازه بهترین زمان برای خرید تو خوابه، میتونی بری مغازه و هر چقدر میخوای کارت بکشی بدون این که از حسابت کم بشه. اما وقتی بیداری هیچی دلچسب تر از خرید و در عین حال هیچی هولناکتر از خرید نیست. من یک بار با پای خودم و با شعف خاصی رفتم تو مغازه. فروشنده گفت چه کمکی میتونم بهتون بکنم؟ گفتم: «فقط نذار چیزی بخرم». اونم نگاهم کرد و زیر لب یک چیزی گفت، بعدشم اومد جلو، دست گذاشت روی شونهام و گفت: «برو عمو جون بیرون، باریکلا، ما چیزی برای فروش نداریم. اینا الکیه همهاش». اصلا اگه تو خواب بودم همه مغازهاش رو میخریدم. اما تو بیداری فقط ویترینش رو دیدم.