پرونده
تعداد بازدید : 69
کلاسیک سواران
صاحبان چند خودروی کلاسیک مانند شورولت 1974، جیپ 6 سیلندر، مینیماینر کلاب 1976 و ... درباره علاقه به این خودروها، هزینههای نگهداری، هیجان رانندگی با آنها و ... میگویند
نویسنده : مجید حسین زاده | روزنامهنگار
دیدن خودروهای نوستالژی در کوچه و خیابانهای امروزی، ذهن و روان آدم را یکهو به سالها پیش میبرد. از فولکس و ژیان بگیرید تا پیکان جوانان، شورولت، مینیماینر کلاب، جیپ و ... . بسیاری از افراد با این خودروها خاطرات زیادی دارند، از روزهای کودکی که در آرزوی سوار آنها شدن سپری شده تا مشکلات خاص و فراموش نشدنیشان مانند ضعیف بودن در سربالاییها، جوشآوردن در تابستان و موارد مشابه دیگر. قدیمترها، یک خودرو بود و چندین خانواده که بهخصوص آخر هفتهها، چشم امیدشان برای گشتوگذار به آن بود. در پرونده امروز زندگیسلام، بهسراغ صاحبان چند خودروی کلاسیک و نوستالژیک که رفتیم تا از کیفیت آنها، هزینههای نگهداریشان، سختیها و شیرینیهای رانندگی با آنها و ... برایمان بگویند. البته آن چیزی که بیشتر از همه در صحبتهای این افراد دیده می شد، عشق و علاقه زیادی به وسایل آنتیک بود. این عشق و علاقه زیاد باعث شده بود که همه سختیهای نگهداری و استفاده از این خودروها را به جان بخرند.
عشق به خودروهای کلاسیک ژنتیکی است!
صاحب شورولت مدل 1974 میلادی درباره سفارشدادن بعضی قطعات آن از آمریکا، معمولینبودن شیوه رانندگی با این خودروها و قیمت 600 میلیونی آن میگوید
«رامین عبدالحمیدیان»، 32 ساله و دانشجوی پیاچدی است. او صاحب یک شورولت است که تقریبا 50 سال از عمر آن گذشته و درباره علاقهاش به خودروهای کلاسیک میگوید: «تقریبا 6 سال است که این خودرو دست من بوده و از آن استفاده میکنم. من کلا به خودروی کلاسیک علاقه زیادی دارم. پدرم هم همیشه خودروی کلاسیک سوار می شد. من یک بنز 230 مربوط به سال 1979 میلادی دارم که آن یکی صفر است و اصلا استفاده نشده است. ریشه عشق من به این خودروها، علاقه داشتن به کلاسیک و چیزهای آنتیک است. این علاقه معمولا ژنتیکی است البته چنین تمایلاتی ممکن است در افراد ایجاد بشود اما از نظر من، بیشتر از لحاظ ذهنی و ژنتیکی است».
کیفیت فرمان این خودرو در حد سانتافههای امروزی است
از صاحب این شورولت مدال 1974 درباره کیفیت این خودرو در مقایسه با خودروهای مشابه در آن زمان و حتی خودروهای امروزی میپرسم که میگوید: «کیفیت خودروهای کلاسیک بستگی به شرکت تولید کننده و خودروساز آن دارد. شما ببینید، مثلا بین بیامو و بنز با کیفیتی که خودروهای جنرال موتورز آمریکا دارد که شامل بیوک و کادیلاک و شورولت و ... میشود، خیلی تفاوت است. آن زمان حجم موتور همه خودروها بالا بوده است مثلا همین خودروی من، 5733 سیسی است. 8 سیلندر، دیفرانسیل 13 با شتاب بالا و گیربکس آن سه دنده اتومات است، فرمان هیدرولیک و کولر فابریک از همان زمان دارد. بنزهای آن زمان اصلا کولر نداشته است. فرمان هیدرولیک شورولتهای قدیمی در حد سانتافههای امروزی است که الان مردم سوار میشوند و از آن استفاده میکنند. تازه فرمان این خودروهای جدید، برقی هم هست اما از لحاظ کیفیت تفاوت زیادی با شورولتهای قدیمی ندارد. یک نکته جالب دیگر این خودرو، فول سایز بودن آن است، نزدیک پنج و نیم متر طول آن است و 2 متر و 20 سانتیمتر هم عرض آن. از لحاظ بدنه، اینها خیلی قوی هستند و بدنههای محکمی دارند. در کل، کیفیت این خودرو در مقایسه با خودروهای اروپایی و ژاپنی حتی در زمان حال هم بسیار متفاوت است، طبیعتا در گذشته که خیلی بهتر بوده است».
کسی برای استفاده روزمره سراغ این خودروها نمیآید
«عبدالحمیدیان» درباره اینکه آیا هر روز از این خودرو برای رفتوآمد در شهر استفاده میکند یا نه، میگوید: «کسی که این خودروها را میخرد، خودروی دیگری برای رفتوآمد در شهر دارد. کسی برای استفاده روزمره به سراغ این خودروها نمیآید. درست است که مثلا همین شورولت من ، استهلاکش پایین است و هزینه نگهداریاش در حال حاضر تقریبا به اندازه یک پژو 207 است اما چون ارزش خودرو بالاست، کسی نمیآید از آن زیاد استفاده کند که خودرو آسیب ببیند. در حد این که مثلا آخر هفته برود یک دوری با آن بزند، تفریحی برود، مهمانی خاصی برود و ... ، در این حد معمولا از این خودروها استفاده میشود و کسی استفاده مداوم از این خودروها نمیکند».
این خودروها را باید لای زرورق نگه داشت
از او میپرسم که آیا قطعات این خودرو در بازار پیدا میشود؟که اینطور پاسخ میدهد: «قطعات فنی و تقریبا همه چیز آن دربازار ایران گیر میآید و پیدا میشود اما قطعات تزیینی و بدنه مانند آینه و ... سخت در بازار گیر میآید اما اگر پیدا نشود، باید از آمریکا سفارش بدهیم تا برایمان بیاورند. آنها هم هزینههایش خیلی زیاد است و هم خیلی سخت پیدا میشود. به همین دلیل است که میگویند چنین خودروهایی را یک جورهایی انگار باید لای زرورق نگهداری کرد.»
قیمت این خودرو بیش از 600 میلیون تومان است
از صاحب این شورولت درباره ارزش خودرویش هم میپرسم که میگوید: «این خودرو نزدیک 14 یا 15 سال است که فقط سرویس شده و حرکت آنچنانی نداشته و تقریبا نو است. موتور آن هم تقریبا نو است. این خودرو تا الان تقریبا 60 هزارتا کار کرده است. بنابراین تودوزیهایش فابریک است، رنگ موتورش هم هنوز آن قدر کار نکرده که بخواهد بپرد. قیمت این خودرو هم اکنون بیش از 500 یا 600 میلیون تومان است ولی اگر کسی بخواهد بفروشد و زودتر مشتری پیدا کند، تقریبا 400 میلیون تومان است. البته برای همین قیمت هم باید طالب آن پیدا شود.»
اگر دست فرمان خوبی دارید، بهسراغ کلاسیکها بیایید
از او درباره سختتر یا سادهتر بودن رانندگی با خودروهای کلاسیک نسبت به خودروهای امروزی هم میپرسم که میگوید: «هرکسی همین طوری نمیآید سراغ این خودروها و با خودش بگوید که بروم یک خودروی کلاسیک برای خودم بخرم! مثلا داشتن جای پارک برای این خودروها مهم است چون اندازهاش نزدیک بهاندازه یک خاور است یا مثلا دوتا 206 را بگذارید پشت سرهم به اندازه این خودرو میشود. بعد از آن، این خودرو نگهداری و دقت زیادی میخواهد. رانندگی با این خودروها مثل رانندگی با خودروهای نرمال نیست، فرد باید دست فرمانش خوب باشد و راننده کار بلد و با تجربهای باشد. مثلا اگر یک جای این خودرو با یک خودروی دیگر تصادف کند، نصف آن خودرو نابود میشود و بدنه آنها تا وسط جمع میشود. بنابراین خوببودن رانندگی فرد برای نشستن پشت این خودروها خیلی مهم است وگرنه هم به خودش ضرر میزند و هم برای بقیه، دردسر درست میکند.»
رانندگی با خودروی جنگی در شهر!
صاحب جیپ 6 سیلندر مدل 1984 میلادی از حس و حال خاص سفر با این خودرو به شمال میگوید
«رضا جوانمرد هستم، 40 ساله و در کارِ نور و صدا»؛ صاحب این خودروی کلاسیک، خودش را اینگونه معرفی میکند. از او درباره این جیپ میپرسم که میگوید: «این خودرو با این که سال ساخت آن به قبل از 1366 برمیگردد اما بیرنگ است و سالم. راستش من آن را برای طبیعتگردی و سفر خریدم اما وقتی چندبار سوار آن شدم، عشقم به آن چندین برابر شد.»
بنز و بیامو کلاسیک هم داشتم اما جیپ چیز دیگری است
از «رضا» درباره مشخصات این جیپ خوشگل میپرسم که می گوید: «مدل 1984 میلادی است. چند سال پیش، تمام قطعات آن را نو کردم و الان طوری شده که انگار مال یک خانم دکتر بوده که فقط با آن به مطب میرفته است! به خاطر علاقه شخصیام و از روی حوصله، پیچ به پیچ آن را بررسی کردم و اگر لازم بوده، عوض کردم تا در دل طبیعت برایم دردسر درست نکند. فوقالعاده است این خودرو، در حد یک خودروی آمریکایی صفر است. من هرجا میخواهم بروم، دوست دارم با جیپ بروم از بس که سرپاست، رانندگی با آن فاز میدهد و حس خوبی به راننده اش منتقل میکند. من بنز و بیامو کلاسیک هم داشتم اما جیپ چیز دیگری است.»
نمیدانم چرا و کجا معتاد خودروهای کلاسیک شدم
از او میپرسم که چه اتفاقی افتاد که اینقدر عاشق خودروهای کلاسیک شد که میگوید: «عشق به خودروی کلاسیک هم یک نوع اعتیاد است. راستش نمیدانم از کجا و چطور شروع شد اما میدانم که الان خیلی زیاد این خودروها را دوست دارم و معتادشان شدم. همین الان یک بنز هم دارم که تقریبا مال 45 سال پیش است، 8 سیلندر است که از آن شاید در ایران 10 تا هم نباشد. گفتم که بنز کلاسیک، بیامو، کوپه و چندتا خودروی کلاسیک دیگر هم داشتم. خانمم هم علاقه زیادی به این خودروها دارد و باعث شده که بیشتر خودروی کلاسیک سوار شویم. البته هزینه نگهداریاش زیاد است اما عشق و علاقه است دیگر».
رانندگی با جیپ در شهر سخت است
از او درباره رانندگی با جیپ میپرسم و اینکه آیا با این خودرو تا امروز تصادف کرده یا نه؟که میگوید: «تا حالا خدا را شکر با این خودرو تصادف نکردم اما رانندگی با جیپ در شهر، سختتر از خودروهای دیگر است. بالاخره خودروی جنگی است اما خیلی حال میدهد. تا یک بار پشت آن ننشینید، رانندگی نکنید و ...، متوجه منظور من نمیشوید و حس و حالی را که از آن حرف میزنم درک نمیکنید. فروش این خودروها خیلی برای صاحبشان سخت است چون عشق است و واقعا به آنها علاقه دارند. من میتسوبیشی هم داشتم اما جیپ یک چیز دیگر است. خانه من کرج است و زیاد با آن به شمال میروم. جیپ عالی است برای سفر به شمال، خاطرهانگیز و متفاوت.»
مردم به گرفتن 2 یا 3 عکس از این خودرو قانع نمیشوند
از او درباره واکنش مردم در زمانی که خودروهای کلاسیک به خصوص همین جیپ را در خیابان میبینند، سوال می کنم که میگوید: «مردم به محض دیدن این خودرو، گوشیشان را درمیآورند و درخواست میکنند که با آن عکس بگیرند. گاهی وسوسه میشوم که یک کارت خوان کنارش نصب کنم و برای عکس گرفتن از مردم پول بگیرم! حالا این را به شوخی گفتم ولی واکنش مردم خیلی جالب است و انگار همه عاشق این خودروهای کلاسیک هستند و خیلی علاقه به آن نشان میدهند. معمولا مردم به گرفتن یک یا دو یا حتی سه عکس هم اکتفا نمیکنند، میخواهند 20 یا 30 عکس با این خودرو از زوایای گوناگون بگیرند».
پشت فرمان کوچکترین خودروی جهان
این «مینی ماینر کلاب» اصلا استفاده نشده و صاحبش فقط در حیاط خانه از آن نگهداری کرده است
آگهی فروش این مینی ماینر کلاب مدل 1976 را در فضایمجازی میبینم و با شمارهای که برای فروش آن ثبت شده، تماس میگیرم. او میگوید: «این خودرو مال عموی من است و اصلا استفاده نشده است. از همان ابتدا دست عموی من بوده است. هر ازچندگاهی مثلا هر 5 یا 6 ماه، به آن رسیدگی کردیم و همیشه در حیاط خانه بوده است.
من خودم پرشیا دارم اما پشت این خودرو هم برای رانندگی نشستم. سواری این خودرو خیلی متفاوت و هیجان انگیزتر است. از این خودرو کوچکتر فکر نکنم در جهان داشته باشیم بنابراین رانندگی با این خودرو فوقالعاده است. این را هم بگویم که این خودرو و قطعات داخل آن بازسازی نشده و همه چیزش فابریک خودش است. به نظرم این مینی ماینر کلاب، این قابلیت را دارد که هر روز از آن برای رفتوآمد در شهر استفاده شود چون خیلی تمیز و مرتب است. عمویم هم علاقه زیادی به آن داشته که تا امروز آن را نگه داشته است. قیمت آن تقریبا در بازار فعلی 600 میلیون تومان است ولی الان و همانطور که میبینید قیمت خودروها ساعت میزند و هر لحظه بالا میرود.»