پرونده
تعداد بازدید : 67
وقتی اشیا صورت انسانی دارند
«پاریدولیا» پدیدهای ذهنی است که طی آن تصاویر اتفاقی و بیمعنی، شکل واقعی و گاهی ترسناک بهخود میگیرند اتفاقی که زمینههای عجیبی دارد و میتواند به ترویج خرافه و... هم دامن بزند
بچه که بودیم شبها سایه درخت داخل حیاط را شبیه یک موجود زشت میدیدیم. گاهی ابرها را شبیه خوراکی میدیدیم. از دوران کودکی تا امروز با خیلی از تصاویر گنگ و نامفهوم طرف بودیم که انگار معنادار و واقعی هستند. مثل یک سیبزمینی که انگار میخندد، چمدانی که عصبانی است و .... این پدیده روانشناختی «پاریدولیا» نام دارد، فرایندی که طی آن ذهن ما تصاویر بیمعنی، صداهای تصادفی و ... را شبیه یک اتفاق معنیدار پردازش میکند که البته بیدلیل هم نیست. فکر کنید صدای آرامی شنیدهاید که مربوط به برهم خوردن پنجره همسایه است اما این صوت در ذهن شما طوری تحلیل میشود که انگار کسی میگوید «بیا این جا!» بعد هم میترسید.
چون با علت این اتفاق آشنا نیستید. البته «پاریدولیا» همیشه وحشتناک نیست، خیلی وقتها سرگرم کننده است. یعنی یک محرک مبهم با برداشتی نادرست یک داده معنادار را برای ما پردازش میکند اما خب قرار نیست از دیدن یک گوجهفرنگی که ترسیده ما هم بترسیم، بلکه میخندیم. در این پرونده به این موضوع، مصادیق جالب و دلایلش میپردازیم. با ما باشید.
در پشتی اسرارآمیز
این عکس را «میثم دهقانی» عکاس روزنامه خراسان گرفته است. آدم ناخودآگاه یاد فیلمهای تخیلی میافتد که بچه فضولی در یک باغ قدیمی قدم میزند و زیر شاخ و برگ درختان دریچهای به یک مکان و زمان دیگر پیدا میکند. حتی تصورش هم لذت بخش است.
خنده با پاریدولیا
گفتیم پاریدولیا شامل تفسیر معنادار از صداها یا تصاویر بی معنی و اتفاقی است؛ اما وقتی بخواهیم در یک رسانه مکتوب به سراغ مصادیق این پدیده برویم، باید مواردی را که مرتبط با صدا هستند، کنار بگذاریم. اما عکس ها به خودی خود جذاب هستند. ببینید.
کمربند ناایمنی
کار کمربند ایمنی خودرو، محافظت از جان و سلامت سرنشینان است. حالا یکی باید بیاید از این کمربند داغان محافظت کند. بعید نیست شرکتهای خودروساز وطنی همین قیافه بانمک را کپی کنند و به عنوان یک آپشن روی محصولاتشان بگذارند و چند میلیون روی قیمتش بکشند.
رژیم بگیر
یکی از وسایلی که زودتر از خود شخص، از چاق شدنش صدمه میبیند، کمربندها هستند. از قیافه این کمربند غمگین هم مشخص است که صاحبش آنقدر چاق شده که دیگر سگکش به هیچ سوراخ کمربندی نمیرسد.
وقتی هری پاتر غیبت دارد
اگر در دنیای هری پاتر زندگی میکردیم، حتما به یک در جادویی برای هاگوارتز (مدرسه آموزش جادو) نیاز داشتیم که وقتی شاگردی دیر میآید، یواشکی برایش باز بشود و بگوید «بیا از اینجا برو سر کلاس، به کسی هم نگو»!
کمد مشنگ
این عکس را فاطمه خانم، یکی دیگر از همکاران بهطور اتفاقی از کمد خانهاش گرفته است. انگار یک اردک مشنگ، از دست شکارچی فرار کرده و در حال کواک کواک کردن به سمت اوست!
شیر خشک
وقتی میگوییم شرایط آب بحرانی است، برای این میگوییم. ببینید شیرها هم دیگر صدایشان درآمده و بیکار و غصهدار نشستهاند، ازبس که آب نیست.
پیاز تیز و موذی
پیاز به خودی خود، سوزشآور است، چه برسد به آن که اینقدر بدجنس هم باشد. خدا به خورندهاش رحم کند!
موسیقی طبیعت
کلید سل در نتنویسی موسیقی به کار میرود. حالا یک کشاورز این کلید را به طور طبیعی در مزرعهاش پیدا کرده است. الکی نیست که میگویند محیط زیست هم موسیقی خودش را دارد.
جرئت داری بیدار نشو
ساعت زنگدار، نشانه عذاب از خواب بیدارشدن است. بعضیها به زنگش توجهی نمیکنند و بعد از قطع کردنش دوباره به خواب میروند. این ساعت برای آنهاست که حتی با ضرب کتک هم بیدارشان کند!
بلندگوی ساکت
قرار نیست اسپیکرهای رایانه همیشه داد و قال کنند. یک بلندگو هم مثل ایشان پیدا میشود که آرام و ساکت، روی میز کنار مانیتور مینشیند و حرف نمیزند.
دستا بالا
دوربینهای ثبت تخلف برای رانندگان متخلف ترسناک است. قضیه وقتی ترسناکتر میشود که همین دوربین بخواهد خودش اعمال قانون کند و به حساب راننده خلافکار همبرسد!
من میدونستم
شخصیت «گلام» در سریال گالیور را به یاد دارید؟ همان که همیشه ساز مخالف میزد و آیه یأس میخواند و در برابر هر اتفاق بدی میگفت «من میدونستم». معرفی میکنم: دوقلوهای بداخلاق گلام که کلا با همه چی مخالف هستند!
آدم فضاییهای خشن
این تصویر هم تقدیم به کسانی که میگویند آدم فضایی وجود ندارد. اگر وجود ندارد پس چه کسی این پففیلهای خشمگین را پخته است؟!
بوفالوی مکانیزه
این وسیله قبلا یک بوفالو بوده که به دلیل شرایط سخت زندگی گاوی، تبدیل به دسته یک دستگاه شده است. از قیافهاش مشخص است که از زندگی فعلیاش خیلی هم راضی است.
خانواده بیاعصابها
یکی از بیشترین تصاویر پاریدولیا مربوط به فلفل دلمهایهاست. انگار آنها آدم بودهاند و بعدا فلفل دلمهای شدهاند. این هم یک خانواده فلفلی که متاسفانه هیچ کدامشان اعصاب درست و حسابی ندارند.
پاسخ به چند سوال درباره پاریدولیا
چرا درگیر چنین پدیده ای می شویم؟
ذهن ما در طول تکامل برای بقای ما طراحی شده است یعنی بخشی از مغز برای تشخیص ظاهر عوامل خطرآفرین مثل ببر و خرس یا صدای آن ها تقویت شده و زمان کمی دارد تا چیزی را که می بیند تحلیل کند. نیاکان ما از این بخش برای شناخت تصاویر مبهم یا صداهای مخدوش درندگان و ... در تاریکی، بین درختان و بیشه و... استفاده می کردند. مغز ما برای حفظ بقا همیشه در حالت هشدار است. برای همین در دنیایی با بی نهایت تصویر و صدای تازه نمی تواند تحلیل درستی داشته باشد و پیغام خطا می دهد.
بیشتر چه وقت هایی دچار پاریدولیا می شویم؟
گفتیم مغز ما در حالت هشدار است؛ اما هر قدر شرایط سخت تر، تازه تر و مبهم تر باشد، مغز حالت هشدار را قوی تر می کند. مثل وقتی که در حال عبور از خیابان هستیم و ممکن است هر جنبنده ای را مثل ماشین تصور کنیم یا اگر عابر نیستیم و رانندگی می کنیم درخت را با انسان اشتباه بگیریم.
پاریدولیا برای همه اتفاق می افتد؟
هرکسی متناسب با فرهنگ، نگرشی که به زندگی دارد، زمینه های روحی و دغدغههایی که در ذهن دارد، ممکن است با چنین پدیده هایی مواجهه متفاوتی داشته باشد. گاهی برخی از در معرض این پدیده بودن غافل گیر می شوند یعنی با دیدن قیافه عصبانی یک درخت شوکه می شوند، بعضی ها خودآگاه دنبال چنین پدیده ای می روند تا سرگرم شوند. بعضی ها کتمانش می کنند، بعضی ها هم نه تنها دریافت اولیه را پس نمی زنند بلکه فراتر می روند و به باورهایی می رسند که خرافی است.
چرا پاریدولیا موضوع مهمی است؟
پاریدولیا می تواند برای فرد زمینه نگرانی، استرس و شوکه شدن های مداوم را ایجاد کند. به خصوص خیلی از ما ممکن است صداهای بی معنی را طوری تفسیر کنیم که باعث سلب آسایش و ترسمان بشود. اما در مقیاس اجتماعی این پدیده می تواند زمینه خرافی داشته باشد و روی خیلی مسائل تاثیر بگذارد. به طور مثال اسکناس های کشور کانادا در سال 1952 میلادی به این دلیل که در تصاویر آن چیزهای عجیبی دیده می شد، خبرساز شد. خیلی ها روی نان تُست که بر اثر برشته شدن نامتقارنش عجیب شده بود، چهره قدیسه های مسیحی را دیدند. خیلی ها روی مریخ علایم و نشانه هایی دیدند که طوری تفسیر شد انگار حیات هوشمند دراین دو وجود دارد. درحالی که با اطلاع از فرایند این پدیده، می شود جلوی خیلی از این اغراق ها، نگرانی ها و خرافات را گرفت.
چه افرادی بیشتر در معرض این پدیده هستند؟
این که ما در معرض چنین اتفاقی باشیم به خودی خود بد نیست، تفسیر آن تجربه و مدیریت کردنش می تواند روی ما اثر بگذارد. به طور کلی افراد براساس فرهنگ، زیست اجتماعی، شرایط اکتسابی، نگاهی که به زندگی دارند و حجم نگرانی، فانتزی بودن و... می توانند تجربه های مختلفی داشته باشند به طوری که دو نفر آدم از کنار یک صدا یا تصویر با دو واکنش کاملاً متفاوت بگذرند. اما در کل افرادی که روحیه هنری دارند، کسانی که مدام در موقعیت های جذاب، تازه و پرخطر و هیجان هستند و بچه ها که قدرت تخیل بیشتری نسبت به بزرگ ترها دارند، زمینه بیشتری برای درگیر شدن با پاریدولیا دارند.