اینطورکی
تعداد بازدید : 47
جنگ جهانی در خانواده به خاطر مهمان گرامی
دانیال دایی داووداینا
طنزپرداز
تو خونه ما همه چی خوب و عادی پیش می ره تا این که تصمیم می گیریم مهمون دعوت کنیم، فرقی هم نداره از کدوم طرف باشن، در هر دو حالت بابام می گه میوه یک مدل بسه، مامانم می گه زشته. بابام می گه چای با قند، مامانم
می گه نبات نی دار هم لازمه. بابام می گه با شام آب بیاریم سر سفره، مامانم می گه نوشابه نباشه زشته. اما سر هیچ کدوم از این ها جنگ راه نیفته ،سر مقدار و نوع غذا قشنگ جنگ جهانی داریم که فقط با وساطت شورای امنیت و دخالت مستقیم نیروهای حافظ صلح سازمان ملل جمع می شه ماجرا. بابام هی می گه: «خانم فلان چیز زیاده»، مامانم می گه: «فوقش اضافه اومد خودمون می خوریم»! اما یکی نیست بگه مادر من، فوقش اضافه اومد خودمون یک روز می خوریم، دو روز می خوریم، هنوز از پارسال که دختر خاله ام رو پاگشا کردیم فسنجون داریم تو فریزر. یک بار جمعه عمه ام اومد قرار شد شام یک سالاد ماکارونی ساده درست کنیم. چهارشنبه بعدش از مامانم پرسیدم: «شام چی داریم»؟ گفت: «سالاد ماکارونی»! گفتم: «ای بابا خسته شدیم». گفت: «چطور جمعه و شنبه و یک شنبه و... خوب بود»؟ بعد بابام هم این طوری که هربار غذای مونده از مهمونی رو می خوریم دوباره و سه باره با هر قاشقی که می خوره می گه: «دیدین گفتم زیاد میاد؟ مامانتون دستش به کم نمی ره». یعنی فقط غذای تکراری رو تحمل نمی کنیم، حرف های تکراری رو هم باید تحمل کنیم.