انتشار یک ویدئو از بلاگری که طی آن  توصیه‌هایی عجیب به بیماران افسرده برای درمان دارد، موجب واکنش‌های گسترده‌ کاربران شبکه‌های اجتماعی شده است. او در این ویدئو می‌گوید: «این قدر بدم می‌آید که بعضی‌ها تسلیم افسردگی می‌شوند. خودت رو جمع کن عزیزم، تا کی همه باید به حال تو دل بسوزونن و بگن بیچاره افسرده است. تا کی همه حال‌شون به‌خاطر تو باید بد بشه، خودت رو جمع کن. باور کن تو از افسرده بودن لذت می‌بری، از اخم کردن لذت می‌بری. تو شاد بودن رو بلد نیستی. افسردگی اصلا چیز خوبی نیست اما پناهگاه خوبیه». به‌بهانه انتشار این ویدئو، لازم دیدیم به این سوال پاسخ بدهیم آیا فردی که مبتلا به افسردگی می‌شود از تسلیم شدن در برابر آن و پنهان‌شدن در پشت حال بد و بی‌حوصلگی‌های خود لذت می‌برد و دوست دارد با چنین رفتارهایی جلب توجه و محبت کند یا نه؟ آیا چون خوب بودن و لذت بردن از زندگی را بلد نیست، افسرده شده؟

    دیدگاهی که درباره افسرده‌ها رایج است
صحبت‌های این خانم بلاگر بسیار شبیه و نزدیک به عقیده بیشتر افرادی است که وقتی با یک فرد افسرده روبه‌رو می‌شوند، معتقدند که او به عمد دارد چنین رفتاری را نمایش می‌دهد تا جلب توجه و از زیر بار وظایفش شانه خالی کند. طبق این دیدگاه، اگر شخص افسرده بخواهد می‌تواند رفتارش را عوض کند اما چقدر از صحبت‌های چنین افرادی صحیح است و رفتارهای فرد افسرده نشانه‌های طبیعی از مشکل‌شان است یا به عمد و خواست خودشان است؟
        بروز افسردگی به دلیل فشار روانی زیاد
یکی از مهم‌ترین دلایل بروز اختلال افسردگی، فشار ناگهانی زیادی است که برای جسم و ذهن فرد قابل هضم و پذیرش نیست و ذهن فرد نمی‌تواند خودش را با موقعیت و شرایط جدید پیش آمده همخوان کند. پس ذهن به دنبال راه فرار و انکار واقعیت می‌رود و افسرده شدن برای او پناهگاه امنی را به وجود می‌آورد که می‌تواند در آن پنهان شود و به آرامش برسد. به همین دلیل فرد به کناره‌گیری و تغییر رفتار روی می آورد، مانند بروز افسردگی در فردی که عزیزی را از دست داده یا مادری که فرزندانش تنهایش می‌گذارند.
    تداوم افسردگی به دلیل واکنش‌های دیگران
اما در ادامه، فرد افسرده با نشان دادن رفتارهای خود، معمولا عکس‌العمل‌های مثبتی از دیگران دریافت می‌کند مانند مادر افسرده‌ای که فرزندانش بیشتر به او سر می‌زنند یا جوانی که با بهانه افسردگی به عمد یا ناخواسته از بسیاری از وظایف روزمره خود کناره می‌گیرد و خود را با این دلیل که من افسرده‌ام و نمی‌توانم، توجیه می‌کند. سپس دیگران هم چنین توجیهی را می‌پذیرند و برایش دل می‌سوزانند که به این مسئله می‌گویند «مزایای پنهان بیماری» که باعث می شود فرد به طور غیرعمد و ناخواسته و حتی در ناخودآگاه ذهنی‌اش این وضعیت را دوست داشته باشد و دوست نداشته باشد که خوب شود و با واقعیت زندگی و مشکلات زندگی‌اش روبه‌رو شود، اما چقدر خواست و تمایل بیمار در تداوم افسردگی تاثیر دارد و به عنوان نزدیکان بیمار چه کاری می‌توانیم انجام دهیم؟
    چرا صحبت‌های این بلاگر اشتباه بود؟
اگر خود فرد یا اطرافیانش حالت‌های جدید شخص افسرده، چه‌ به‌طورخود  خواسته یا در ناخودآگاه ذهنی‌اش را پذیرا باشند یافرد  از آن لذت ببرد، هرقدر هم که تلاش کنید، او به سمت درمان پیش نخواهد رفت. البته این احساس خوشایندی و لذت در ناخودآگاه فرد اتفاق می‌افتد  و او در ظاهر و در رفتار از افسردگی خود رنج می‌برد. بنابراین اولین قدم برای درمان افسردگی، مواجهه فرد با واقعیت‌های زندگی و تلاش برای پذیرش آن‌هاست اما باید دقت کنید که با گفتن جملاتی مانند «تو از قصد و به خاطر جلب توجه این کارها را می‌کنی» نه تنها حال فرد افسرده را بهتر نمی‌کنید بلکه باعث عذاب دادن او می‌شوید و احساس گناه و آزار روحی و گاهی اضطراب را هم به افسردگی او اضافه می‌کنید. همچنین دلایل افسردگی در افراد مختلف متفاوت است و نمی‌توان این انگ را به همه افراد افسرده زد که به خواست خودشان در برابر این بیماری رایج روانی، تسلیم شده‌اند.
    لذت‌بردن از زندگی به‌جای رفتن به پناهگاه‌ امن
در قدم بعدی باید به فرد افسرده کمک کرد تا به جای لذت‌بردن از کناره‌گیری و نکات مثبتی که افسردگی برای او ایجاد کرده، با لذت‌های زندگی در واقعیت و پذیرش مسائل و مشکلات زندگی در کنار سختی‌های آن، پیش برود تا آرام‌آرام از پناهگاه امن خود خارج شود و به زندگی عادی برگردد. در نهایت بد نیست بدانیم زمینه های افسردگی در همه یکسان نیست و همه افسردگی را به عنوان یک پناهگاه انتخاب نکرده اند که بعدا بخواهند از آن لذت ببرند؛ اساسا خیلی ها انتخابی نداشته اند.
 

هنگامی که مردان پدر می‌شوند، تغییرات زیادی در زندگی‌شان ایجاد می‌شود اما یک بررسی جدید نشان می‌دهد که تغییرات مشخصی هم در مغز تازه‌پدرها رخ می‌دهد. پژوهشگران، مغزهای تازه‌پدرها را اسکن کردند تا این تغییرات مغزی را کشف و بررسی کنند. شواهد به‌دست آمده از بررسی‌ها نشان داده بود که دوران تازه پدر شدن یکی از زمان‌هایی است که مغز مرد انعطاف‌پذیری عصبی یا نوروپلاستیسیتی افزایش یافته‌ای را نشان می‌دهد.
     نحوه انجام این پژوهش
«داربی ساکمب»، استاد روان‌شناسی در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و سرپرست این تحقیق می‌گوید: «دوران تازه‌ پدر شدن یک دوران تطابقی است که در آن پدران می‌آموزند چگونه از نوزادانشان مراقبت کنند، نشانه‌های رفتاری آن‌ها را درک و با آن‌ها ارتباط برقرار کنند. همه این کارها نیاز به رشد و تغییر کردن و توسعه یافتن مغز دارند تا انجام این مجموعه رفتارهای جدید امکان‌پذیر شود.» این پژوهشگران برای بررسی این موضوع در آمریکا و اسپانیا، مغزهای ۴۰ پدر در انتظار  را  اسکن کردند. آن‌ها همچنین مغزهای یک گروه مقایسه شامل ۱۷ مرد بدون بچه را هم در اسپانیا اسکن کردند. پژوهشگران اسپانیایی مغزهای ۲۰ پدر را پیش از این که همسرانشان باردار شوند و سپس حدود دو تا سه ماه بعد از زایمان همسران‌شان اسکن کردند. پژوهشگران آمریکایی پدران در انتظار را هنگامی که همسران‌شان در سه‌ماهه سوم بارداری یعنی تقریبا در ۳۰ هفتگی بودند، اسکن کردند. آن‌ها بار دیگر نیز مغزهای این مردان را هنگامی که کودکان‌شان ۷ تا ۸ ماهه شده بودند، اسکن کردند.
    افزایش حافظه، همدلی و...
به گفته «ساکمب»، تغییراتی که در مغزهای مردان نسبت به مادرها رخ داده بود، کمتر بارز بود، ظریف‌تر و به‌طور خاص در لایه فوقانی قشر مغز رخ داده بود، نه در مناطق زیرقشری که بیشتر در عواطف، شناسایی تهدید و چالاکی نقش دارد. اسکن‌های مغزی نشان‌دهنده تغییراتی در بخش‌هایی از قشر مغز بود که اطلاعات بینایی را پردازش می‌کند و بخشی از شبکه پیش‌فرض مغز است که می‌تواند هنگام خیال‌بافی، یادآوری خاطرات یا فکر کردن درباره آینده فعال شود. این مناطق مغز ممکن است در همدلی نیز نقش داشته باشد. یافته‌های این بررسی اخیر در ژورنال Cerebral Cortex منتشر شده است.
برای نوشتن این مطلب از «خبرآنلاین» کمک گرفته شده‌است

1- کارها را اولویت‌بندی و سازمان دهی کنید.
2- مدیریت زمان را تمرین کنید.
3- بین کار و زندگی تان تعادل ایجاد کنید.
۴- ارتباط موثری با مدیرتان برقرار کنید.
5- تکنیک‌های مدیریت استرس را امتحان کنید.
6- انتظارات از خودتان را واقع‌بینانه تنظیم کنید.
7- مهارت‌ حل‌مسئله را برای مقابله مؤثر با چالش‌ها تقویت کنید.
8- خودگویی مثبت را تمرین کنید.
9- از مرخصی گرفتن فرار نکنید.
10- سرگرمی‌ها و علایق خارج از موضوع کاری برای خود بیابید.
11- قاطعیت را تمرین کنید.

خواستگاری روند مهمی در زندگی هر فردی است چراکه ازدواجی را در پی خواهد داشت که درستی یا اشتباه بودن آن بخش جدی از زندگی را تحت‌تاثیر خود قرار خواهد داد. در خواستگاری دختر و پسر ممکن است اشتباهاتی را مرتکب شوند که عواقب تلخی برای‌شان داشته باشد. این اشتباهات عبارت اند از:

   شکل‌گیری علاقه شدید در همان ابتدای آشنایی|     عده‌ای فکر می‌کنند که همان ابتدای آشنایی و در اولین جلسه خواستگاری باید شور و عشق شدیدی به وجود بیاید و اگر این شور آتشین شکل نگیرد، یعنی مناسب هم نیستند.
   قبول ازدواج به دلیل القاهای غلط اطرافیان |   برخی هم هستند که افراد مناسبی برای یکدیگر نیستند اما اطرافیان با دلایل غیرمنطقی خواهان جدی این وصلت هستند.
   ازدواج برای انتقام از عشق قبلی|   فردی چون شکست عشقی خورده با فرد جدید بدون هیچ منطقی ازدواج می‌کند تا به عشق
سابق  اش نشان دهد تو نباشی هم زندگی خوش من ادامه دارد!
  دلسوزی |   عده‌ای ممکن است دل شان به حال طرف مقابل بسوزد و تصمیم برای ازدواج را با دل رحمی یکسان بدانند و با کسی ازدواج کنند که فقط و فقط رحم‌شان به او آمده.
  سخت‌گیری عجیب |   عده‌ای وقتی قرار است ازدواج کنند فهرست بلند بالایی تهیه می کنند که تعداد زیادی از خصوصیات فرد مدنظر در آن قید شده است، گویا یک شرکت عالی رتبه قرار است کارمند استخدام کند!
 طولانی کردن دفعات خواستگاری|  عده‌ای برای این‌که به اصطلاح بعدها زبان‌شان جلوی همسر و خانواده او بلند باشد، آن قدر
 تعداد دفعات خواستگاری را زیاد می‌کنند که برنده بازی شوند.

    نکته :خلاصه
 این که روند خواستگاری اهمیت فراوانی دارد که در خلال آن به خیلی از موارد می‌توان پی برد. پس بهتر این‌که چه دختر و چه پسر و خانواده‌های آنان کاملا دقیق و آگاهانه به آن بنگرند.

 

من و همسرم، یکدیگر را دوست داریم. مشکل اصلی من این است که خانمم خیلی زود و به‌خاطر چیزهای کوچک ناراحت می شود و قهر می‌کند. از آن طرف، من هم آدمی نیستم که هر روز در زندگی مشترک بروم و منتش را بکشم. راهنمایی‌ام کنید.

مخاطب گرامی، اطلاعات زیادی درباره سن شما، شرایط‌تان و... ندارم اما بحث و جدال در هر زندگی طبیعی است.
دو نفر که با همدیگر وارد زندگی‌مشترک می‌شوند، به دلیل تفاوت‌های فردی دچار ناهمخوانی‌هایی می‌شوند، اما نکته‌ای که اهمیت دارد این است که بتوانند این تفاوت‌ها را کنترل کنند. برای این کار فقط لازم است یک سری مهارت‌ها را آموزش ببینند.

    صحبت را به مشاجره نکشانید
ابتدا از همسرتان بخواهید زمانی را مشخص کند و درباره تمام مواردی که با همدیگر بحث می‌کنید و هم‌نظر نیستید، با شما صحبت کند. آن‌ها را مشخص کنید. صحبت کردن هنر می‌خواهد تا کار را به دعوا و مشاجره نکشاند بنابراین بهتر است قبل از این که کلامی را از دهان خارج کنید، کمی با خود فکر کنید و خود را جای طرف مقابل بگذارید که اگر من جای او بودم دوست داشتم چگونه با من سخن گفته شود؛ با حالت تهاجمی یا ملایم؟! آن‌گاه خواسته یا نظرتان را به همسرتان بگویید. در ضمن، کلمات آزار دهنده‌ای را که همسرتان در حین دعوا به شما می گوید، فراموش کنید و در ذهن خود نگه ندارید و بگذارید هرچه همسرتان حین دعوا گفته است، همان جا باقی بماند، اما پس از آرامش خود و همسرتان به او بگویید که کدام یک از کلماتی که او در جر و بحث به زبان می‌آورد، شما را آزار می‌دهد.

    به‌جای منت‌کشی، به دنبال راه‌حل باشید
گفته‌اید، من آدمی نیستم که هر روز در زندگی مشترک بروم و منتش را بکشم. بعد از دعوا بهتر است روی عواملی که دعوا را به وجود آورده‌اند، متمرکز نشوید و برای مسئله‌ای که بر سر آن جروبحث کرده‌اید، راه‌حل پیدا کنید. در صورت باقی ماندن اختلافات حل نشده، به مرور احساس خشم و نارضایتی‌تان در زندگی مشترک بیشتر می‌شود. خشم ِحل نشده و احساس آزردگی ِالتیام پیدا نکرده، رشد می‌کند و کنترل بحث‌های‌تان را دشوارتر و استرس‌تان را بیشتر می‌کند و سلامت رابطه شما را به خطر می‌اندازد. نکته پایانی هم این که اگر همیشه بر سر موضوعات تکراری با همسر خود بحث می‌کنید یا نمی‌توانید مسائل گذشته را فراموش کنید، پیش از بدتر شدن اوضاع پیش مشاور بروید تا راهکار تازه‌ای به شما برای حل مشکل‌تان ارائه دهد.
 

راه ارتباطی با زندگی سلام    
    پیامک 2000999  و تلگرام 09354394576

* ماجرای کشف اسکلت زن 7 هزار ساله در تهران که به‌صورت اتفاقی متوجه شده‌اند، بیشتر از این‌که عجیب باشه، تلخه. اگر این خانم دکتر، اتفاقی نمی‌رفت اون جا، هیچ کسی متوجه نمی‌شد.
* به‌جای این‌که یک چیزی در صفحه سلامت بگین که پدرها کولر رو روشن کنن تا ما در این گرما آب‌پز نشیم، درباره پشت پرده علمی دشمنی‌شون با کولر نوشتین.
* مسابقات قرآنی داشته باشید تو صفحات سرگرمی مثل تدبر در قرآن. هر روز آیه‌ای بگذارید و به برندگان جایزه بدهید. خودش ترویج مطالعه است.
* پپ فقط شانس آورد که تیمش در فینال قهرمان شد. البته منچسترسیتی به تنها تیمی تبدیل شد که بدون باخت در کل مراحل، قهرمان می شه اما در بازی فینال، تیم برتر نبود.
* جوانه ‌‌عزیز؛ اگه ‌به‌جای ‌این‌همه ‌‌ای کاش‌هایی ‌که ‌در طول‌ زندگی ‌گفتم، ‌‌چغندر می‌کاشتم، الان ‌مزرعه‌ای ‌از چغندر داشتم و با کارخانه‌‌های ‌تولید قند و شکر ‌کشور قرارداد می‌بستم!
* چه مسخره‌بازی راه افتاده در فضای مجازی درباره ازدواج گلزار. من که باورم نمی شه استوری‌هایی که زدین، واقعی باشه. ممکنه برنامه باشه تا بیشتر دیده بشه.
* پرونده «ناگفته‌ها از اسکلت ۷ هزارساله تهرانی» خیلی جالب بود. امیدوارم میراث فرهنگی حالا که فهمیده چه آثار با ارزش و تاریخی در اون جاست، زودتر پیگیری کنه تا موزه افتتاح بشه.