اینطورکی
تعداد بازدید : 21
گزارش عینی از حضور کریس در تهران
دانیال دایی داووداینا
طنزپرداز
صبح خروسخون دوشنبه با صدای جارو برقی مامان بیدار شدم، اولش خیلی متعجب بودم چون امروز جمعه نیست و طبیعتاً نباید برنامهای برای بدخواب کردن ما داشته باشه، اما واقعاً داشت جارو برقی میکشید. رفتم گفتم مهمون داره میاد؟ گفت نه کریس رونالدو قراره بیاد. گفتم خونه ما؟ گفت نه، تو فرودگاه و بعدشم هتل. گفتم پس چرا شما جارو برقی میکشی؟ گفت: «شاید اتوبوسشون وسط راه خراب شد و اومد خونه ما، زشته خونه به هم ریخته باشه. تو هم برو یک گوشه رو گردگیری کن». دیدم راست می گه، هیچی بعید نیست. برای همین بهجای گردگیری، زودی رفتم عکس مسی رو از تو اتاقم برداشتم و آماده شدم که با بروبچ بریم استقبال کریس و اگه شد برای ناهار دعوتش کنم خونهمون. بین راه به خانم کریس هم تو اینستا پیام دادم در جریان باشه ممکنه آقاشون ناهار بیاد خونه ما نگران نشه. البته وقتی هم رسیدیم فرودگاه کریس رفته بود و فقط تونستم مقدارکی از اکسیژنهای توی هوا رو بریزم توی پلاستیک و با عنوان «مولکولهای اکسیژنی که کریس توش نفس کشیده» بذارم توی «دیوار» برای فروش. بعدش رفتیم سمت هتل که بازم کریس رو ندیدیم اما خوش گذشت، کوهنوردی کردیم، مثل دیوید کاپرفیلد که از دیوار چین رد شد، از در بسته هتل رد شدیم و اون قدر به کریس ابراز علاقه کردیم که عصر برای تمرین از هتل خارج نشد.