
اینطورکی
تعداد بازدید : 27
گفتوگوی لورفته یک پدر و پسر ایرانی
نویسنده : دانیال دایی داووداینا طنزپرداز
پسر: سلام بابا، اینو باز کن ببین هودی جدیدم چطوره؟
پدر: نادید گرون خریدی.
پسر: نمیخوای اول ببینی؟
پدر: میگفتی عین همینرو از مغازه دوستم برات میگرفتم نصف قیمت.
پسر: حالا شما ببین. خیلی خوبه. 600 تومن بود. داداش دوستم با من 300 حساب کرد.
پدر: خب گرون خریدی دیگه.
پسر: اینم ببین. شلواره. رفیقم بهم هدیه داد .
پدر: سرت کلاه رفته شدید. چه سادهای. بچههای مردم تیزن.
پسر: بابا! می گم بهم هدیه داده. پول نگرفته.
پدر: همین رو تو مغازه دوستم بهت میدادن رایگان، 500 هم دستی میذاشتن. واقعاً سادهای.
پسر: اصلاً بیخیال. برم کد شارژ گوشی رو وارد کنم.
پدر: شارژ چندی خریدی؟
پسر: شارژ 5 تومنی خریدم فقط 5 تومن.
پدر: خب بفرما. می گم بلد نیستی چیزی رو به قیمتش بخری. همینو دوستم تو مغازهاش میده 3 تومن. دوستم از جاش خرید میکنه به قیمت عمده براش کمتر درمیاد.
پسر: بابای من، شارژ که دیگه قیمتش مشخصه.
پدر: خوب سر کار رفتیها. قیمت هودیت هم خوب بود. برو دو تا چایی بیار. بدو ببینم.