پشت ویترین گلفروشها چه خبر است؟
با یک گلآرا و گلفروش دهه هفتادی که در این شغل علاقه و استعداد زیادی دارد، درباره این حرفه و چالشهای کمتر گفته شدهاش گفتوگو کردیم
اکرم انتصاری | روزنامهنگار- گلفروشی از نظر خیلیهامان یک شغل ایدهآل و لوکس و با صفاست. اصلا وقتی از کنار یک گلفروشی عبور میکنیم، گلها را میبینیم که ردیف شدهاند و گلفروش در هوایی نفس میکشد که پر از عطر گل است گل از گلمان میشکفد. شاید یک غبطه ریز هم میخوریم و میرویم دنبال کارمان. یا وقتی میبینیم دارند ماشین عروس را با گلهای رنگانگ تزیین میکنند حالمان جا میآید و ناخودآگاه یک لبخند مینشیند کنج لبمان. شاید هم گوشه دلمان آرزو میکنیم که کاش میتوانستم یک گلفروشی بزنم و روزم را بین گلها بگذرانم. چیزهایی که گفتیم بخشی از گلفروشی است و در این شغل، گلآرایی قسمت جداییناپذیر گلفروشی است. وقتی در کار گل هستید باید علاوه بر این که حواستان به گلها باشد از گلآرایی و ترکیب گلها و رنگشان هم سر دربیاورید. اگر شما هم همیشه دوستداشتید یک گلفروشی بزنید و گلفروشی همیشه در فهرست شغلهای مورد علاقهتان است بد نیست این گفتوگو را بخوانید تا با چالشهای این شغل و مسیری که باید برای رسیدن به آن طیکرد آشنا شوید. مهدی پیلهور یک جوان با انگیزه و خوشذوق مشهدی است که سبک خودش را در گلآرایی پیدا کرده و قرار است درباره این شغل بیشتر برایمان بگوید.
پینترست را برای گلآرایی زیرورو میکردم
مهدی پیلهور دهه هفتادی و 32 ساله است. کار گلآرایی را بهطور جدی از 3سال پیش شروع کردهاست و میگوید :«قبل از این که خودم گلفروشی بزنم چند سال در قسمت فضای مجازی و سایت یک مجموعه دیگر کار میکردم. کمکم در کار گل غرقشدم و حسکردم این کار خیلی هیجانانگیز است. اول از دست به گل شدن و از باکس و دستهگلهای ساده شروعکردم. حتی جرئت این را نداشتم که جلوی مشتری دسته گل بزنم. وقتی دستم راه افتاد دیدم مشتریها نسبت به کارهایی که انجاممیدهم بازخورد خوبی نشانمیدهند. همین بود که اعتماد به نفسم را کمکم زیاد کرد و باعثشد برای برخی کارهای متفاوتتر ورود کنم. به نظر من 30 درصد گلآرایی، اصول کار است و 70درصدش حول محور سلیقه و خلاقیت شخص میگردد. من آن 30درصد را با چشم و آموزشهای خیلی ساده یادگرفتم ولی آن چیزی که باعث شد کار خیلی متفاوت شود و بازخوردها مثبت، خلاقیت و سلیقه در کارها بود. کل پینترست را کامل زیرورو میکردم. از کار همکارهای خوشنام در زمینه گلآرایی اسکرین شات میگرفتم، کارهایشان را یکییکی نگاهمیکردم و در ذهنم با یک گل دیگر ترکیب میکردم. گوشیام پر بود از اسکرین شات و عکسهای ذخیرهشده گلآرایی. آموزشهای مختلف در یوتیوب را خیلی نگاه میکردم و خیلی به من کمکمیکرد. اگر دستهگل یا باکس و ... را 10بار زدهبودم دفعه یازدهم یک تغییر جزئی در آن میدادم. الان به جایی رسیدهاست که واقعا دوست ندارم یک کار را دوبار تکرار کنم و حداقل یک تغییرات جزئی در آن اعمال میکنم که یک کار متفاوت به مشتری بدهم.»
نمیشود زیروبم گلآرایی را یک ماهه یادبگیرید
چطور میشود گلآرایی را یادگرفت و از کجا باید شروعکرد. شاید این سوال شما هم باشد. این سوال را از آقای پیلهور میپرسیم و او راههای ورود به این شغل را اینطور توضیحمیدهد: «راه اول، شرکت در کلاسهای آموزشی است که در آن اصول کار را یاد میگیرند. آنجا درباره خلاقیت حرفینمیزنند چون کار گل انتها ندارد و نمیشود همهچیز را درباره آن گفت. حوصله زمانی زیادی هم میطلبد و شما نمیتوانید در یک هفته یا یک ماه تمام زیروبم گل آرایی را آموزشببینید. هنرجو بعد از گذراندن این دوره خودش کارمیکند و به مرور زمان یادمیگیرد تغییراتی در کارش اعمالکند. راه دیگر شرکت در کلاسهای مجازی است که هنرجو در آن راه قبلی را میرود منتها دیگر زیر نظر مستقیم استاد کار را انجام نمیدهد. این راه برای کسانی است که تا حدی با گلآرایی آشنا هستند و به اصطلاح دستبهگل هستند. راه سوم این که به عنوان نیروی کار یا شاگرد گلآرا کارکنند و در این قضیه خیلی حوصله به خرجبدهند. خیلیها توقع دارند از هفته دوم جام گل و سبد گل بزنند. یک سال فقط کارکنند. من خودم زمانی که گلآرایی را یاد گرفتم یک سال ماندم تا ببینم سفارشگیری چه شکلی است و چه چالشهایی دارد. در طول سال در بازههای زمانی مشخصی بعضی گل ها در بازار نیست، یک رنگ اصلا پیدا نمیشود ماندم تا بفهمم چطور باید با این موضوع برخورد و مشتری را متقاعد کرد. اینها همه آموزش است و فقط آن نیست که یک سبد گل یاد بگیرید و تمام.»
فکر میکنند گلآرایی فقط یک شغل شیکوپیک است
بیشتر آدمها وقتی از کنار گلفروشیها رد میشوند، میگویند چه شغل باحالی! واقعا این طور است و این شغل چالشی ندارد؟ پیلهور در این باره میگوید: «متاسفانه در مشهد این هنر زیادی دست کم گرفته شدهاست. هرکسی به خودش اجازه میدهد وارد این حرفه شود چون فقط به گل علاقه دارد. منتها این یک بحث است و این ;i با گلها کار کنید و حوصله داشته باشید، بحث دیگری. کار گلآرایی و گلفروشی به شدت آدم با انگیزه را میطلبد. خیلیها فکر میکنند این شغل یک کار شیکوپیک است ولی شما در کار گل در مناسبتهای مهم سال اصلا زندگی ندارید و برای خودتان نیستید. در بهترین مناسبتهای سال که همه دور هم جمع هستند گلفروشها برنامهای ندارند. خود من از وقتی کار گل را شروع کردم اصلا یادم نمیآید به صورت مفصل در مراسم یلداشرکت کرده باشم. خیلی مهم است که یک نفر بتواند با این قضیه کنار بیاید. من بعضی شبها خانه نمیروم تا بتوانم به برخی سفارش ها برسم. اگر کسی میتواند با این جور چیزها کنار بیاید میتواند در این کار موفق شود. کار خیلی قشنگی است و به شدت به آن علاقه دارم ولی بعضی وقتها خیلی اذیت میشویم. یک چالش خیلی کوچک سرو کلهزدن با بعضی از مشتریهاست که هیچجوره نمیتوانید متقاعدش کنید که الان فصل این گل نیست. یا در بحث سفارشدادن گلها ما یک گل سفارش میدهیم و دقیقه 90 به ما خبرمیدهند که این گل نیست! بعد نمیدانید به مشتری چه بگویید. پاککردن و نگهداری از گلها هم چالش دیگر این شغل است.»
عروس دستهگل را پرت کرد جلوی همکارم!
«سال 97 بود. هنوز مغازه نداشتم و در یک مجموعه گل کار میکردم. سرمان خیلی خیلی شلوغ بود. همان روز یک سفارش دستهگل عروس هم داشتیم که همکارم باید آن را انجام میداد. در نهایت دستهگل آمادهشد و خیلی خوشترکیب هم بود. منتها رنگ یکی از گلها با سفارش تغییر کوچکی داشت و با این تفاوت باز هم دستهگل زیبایی بود. در شلوغی آن روز، عروس خانم با لباس عروس وارد مغازه شد، آنجا را روی سرش گذاشت و دستهگل را هم پرتکرد جلوی همکارم. هر وقت به آن اتفاق فکرمیکنم واقعا اذیت میشوم. یک اتفاق دیگر که هیچوقت فراموش نمیکنم مربوط به یلدای 2سال پیش بود. یکی از مشتریهای خیلی خوبمان یکی از بهترین بستههای یلدایی آن سال را سفارش دادهبودند. دقیقا روز تحویل سفارش، پک یلدایی و خنچه عروس را با وانت بار برایش فرستادیم. تالار گرفته بودند و سفارش برایشان خیلی مهم بود. این قدر این سفارش برایم مهم بود که چند نفر از همکارانم را پشت وانت فرستادم تا حواسشان به همه چیز باشد اما متاسفانه یک ماشین از پشت سر به وانت زد و فاتحه سبد میوه و خنچه خوانده شد. خیلی از مشتری عذرخواهی کردم و واقعا نمیدانستم چه چیزی بگویم و کل هزینهشان را برگرداندم. ولی مشتریمان واقعا شعور بالایی داشت و گفت که پیش میآید.» آقای گلفروش این خاطرهها را تعریف میکند و به سراغ خاطره عجیب بعدیاش میرود: «یک بار هم یک مشتری آمد و گفت چند گل رز میتوانی در دو دستت بگیری؟ با هر چقدر که میتوانی یک دسته گل رز بزرگ درست کن. آن زمان قیمت گل خیلی بهتر بود. ما از ساعت 12ظهر تا 6 عصر کار کردیم و یک دستهگل رز600تایی درستکردیم که دو نفری میتوانستیم آن را بلندکنیم. این که در این مدل دستهگل از اسفنج استفادهنکنید خیلی چالش دارد ولی انجامش دادیم.»
مشتری میگوید با ارزانترین گل برایم سبد بزن
اوضاع گلفروشی فرقکرده است و مردم مناسبتها را چند تا یکی میکنند. پیلهور با این مقدمه از تغییر وضعیت سفارشها در گلفروشیها میگوید: «گل یک کار لوکس است ولی قبلا خیلی از مشتریها بیمناسبت گل میخریدند و برای هم میفرستادند. مناسبتهایی مانند تولد، ماهگرد، سالگرد ازدواج و از این چیزها را میدیدیم که برایش هزینه میکردند اما الان سفارشهایمان حول محور مناسبتهای بزرگ دارد میچرخد یا بعضی از مشتریهایمان نمیآیند یا کمتر میآیند. همین امسال خیلیها مناسبت شب یلدا و روز مادر و روز زن را که تقریبا دو هفته با هم فاصله داشتند یکی میکردند و یک سبد گل میخریدند. اینها عیبی ندارد ولی نشانمیدهد قدرت خرید مردم کمتر شدهاست. الان وقتی مشتری وارد مغازه میشود نمیگوید گل لیلیوم یا آنتوریوم در دستهگلم کار کن. میگوید ارزانترین گلتان چیست و بعد هم میخواهد با همان برایش یک دستهگل بزنیم.»
نگهداشتن مشتری در این شغل یک چالش است
«بعضی همکاران در کار گل زحمت میکشند و کار خوب میزنند ولی به اصطلاح کار، سکه ندارد چون فقط آن را کپی کردهاند. اما آدم بعضی کارها را که میبیند انرژی که روی آن گل و ریزهکاریهایش گذاشتهمیشود را حسمیکند. همینها باعث میشود که یک کار متفاوت باشد. گل با روح و انگیزه و انرژی آدمی که سبد، جام و ... را کارمیکند ارتباط مستقیم دارد.» پیلهور این را میگوید و به عنوان توصیه برای کسانی که میخواهند وارد کار گل شوند میگوید :«اگر در کار گل بحث پولی و اقتصادی اولویتتان باشد قطعا شکست میخورید. باید اول فکرتان این باشد که دارید برای خودتان سرمایهگذاری میکنید. بروید کارکنید و آن را یاد بگیرید. صبرکنید و یک سری چالشها را به چشم ببینید. وقتی به لحاظ مهارت و خلاقیت به درجهای رسیدید که میتوانید مشتری را راضیکنید یا برای یک مشتری ثابت در طول سال 30 دستهگل متفاوت با 5شاخه گل بزنید آنوقت به فکر راهانداختن کسبوکارتان باشید. چون مشتری نگهداشتن در کار گل هم یک چالش است. اینها برای وقتی است که میخواهید مغازهتان در حد یک برند معروف شود نه وقتی که بین سوپرمارکت زدن و گلفروشی ماندید و دومی را انتخاب میکنید چون گل دوست دارید»