تعداد بازدید : 21
کمک پُرآسیب والدین با نوشتن مشقهای فرزندان
پربازدید شدن ویدئویی از ترفندهای یک مادر برای نوشتن تکالیف فرزندش با دستخط شبیه بچهها بهانهای شد تا از اماواگرهای همراهی والدین در این زمینه بگوییم
یکی از چالشهای والدین با دانشآموزان این است که فرزندانشان برای نوشتن مشقها و تکالیف، سر ناسازگاری دارند. جملاتی از قبیل: «من خسته شدم! نمیخوام مشق بنویسم! چرا باید مشق بنویسم! میخوام بازی کنم! املا نمینویسم! از ریاضی خوشم نمیاد! و ...» برای تمام خانوادههایی که کودک دبستانی دارند، آشناست. به تازگی هم ویدئویی در شبکههای اجتماعی پربازدید شده که یک مادر به شیوهای خاص و با برعکس گذاشتن کتاب برای شبیه شدن خطش به بچهها، مشغول نوشتن تکالیف فرزندش است. کاربر منتشرکننده این ویدئو در توضیح آن نوشته: «وقتایی که تکالیف خواهرم زیاده، مامانم کمکش میکنه و مشقاش رو مینویسه. ترفندش برای اینکه دستخطش با دستخط خواهرم یکی بشه واقعا جالبه! این کار خودش واقعا استعداد میخواد». اما چرا این کار اشتباه است و یک نوع کمک پرآسیب به شمار میآید؟
نویسنده : دکتر زهرا وفائیجهان | روانشناس
کودکی که مسئولیتپذیر نبوده است
یکی از دلایل ننوشتن تکلیف از طرف فرزندان این است که یکباره مسئولیت به وی داده شده است. مسئولیتی که البته وظیفهشان هم هست اما باز هم انجام نمیدهند. کودکان از 5 سالگی باید با مسئولیتپذیری آشنا شوند و اگر والدین از 5 سالگی به بعد کم کم به کودک مسئولیت بدهند( البته در حد تواناییاش) اعتمادبهنفس کودک بالا خواهد رفت. چنین کودکی یاد میگیرد که میتواند بر چالشهایی که پیش رو خواهد داشت، مسلط شود و از پس آنها بر بیاید. در صورتی که در تقویت اعتمادبهنفس کودک در مسئولیتپذیری موفق باشیم، حتما کودک وقتی وارد مدرسه میشود به راحتی مسئولیت انجام تکالیفش را میپذیرد.
تکالیف مدرسه برای دانشآموز است
برخی والدین به گونهای رفتار میکنند که کودک تصور میکند تکالیف مدرسه برای او نیست و متعلق به مادرش یا پدرش است! اصرار زیاد والدین به انجام تکلیف یا تهدید کردن کودک با هدف اینکه شاید تکالیفش را انجام دهد، این مسئله را تشدید میکند. حتی برخی از والدین به دلیل احساس دلسوزی به فرزند خودشان اقدام به نوشتن تکالیف فرزندشان میکنند و مسئولیت انجام تکالیف را بر عهده میگیرند و این کار نه تنها عدم مسئولیتپذیری کودک را بیشتر میکند که آسیب تحصیلی جدی هم به فرزندشان میزند.
بهجای نوشتن مشقهایش، برنامهریزی را یادش دهید
واضح است که تهدید کردن و فریاد زدن بر سر کودک باعث سرخوردگی فرزند میشود و تکالیفش را با سرخوردگی انجام خواهد داد و این سبب دلزدگی بیشتر در کودک نسبت به درس و مدرسه میشود. اما بهجای نوشتن مشقهایش، میتوانید برنامهریزی را به او یاد دهید. مثلا بعد از این که از مدرسه میآید، استراحت کند و بعدش دو ساعت را که زمان ثابت و مشخصی است به انجام تکلیف اختصاص دهد. نیازی نیست در کل روز و شب کتاب و دفترش باز باشد و کل وقتش را دغدغه نوشتن تکلیف داشته باشد. در زمانی که برای نوشتن تکلیف در نظر گرفتیم کارهایی از قبیل انواع بازیهای حرکتی هم داشته باشیم که کمتر کسل کننده باشد و سراغ تلویزیون و تبلت و موبایل نروید؛ زیرا این وسایل فرکانس مغز فرزندتان را بالا میبرد و ذهن او را خسته میکند. بازیهای حرکتی مناسبتر هستند زیرا ذهنش را فعال و پویا میکند و شادابتر میشود. از طرفی ارتباطش با شما تقویت میشود. در این صورت چون بازی و انجام تکلیف با هم همراه میشوند، احتمال فرار از مسئولیت کمتر میشود.
لازم نیست موقع تکالیف کنار کودک باشید
هنگام انجام تکلیف کنار کودک نباشید و فقط کودکان کلاس اولی نیاز به حضور والدین در کنارشان دارند. لازم نیست کنار کودک بنشینیم و حرف به حرف به او گوشزد کنیم. بهتر است صرفا نظارهگر باشیم و اگر کمک خواست به او کمک کنید. همچنین وقتی بچهها در حال انجام تکلیف هستند قطعا خطا و اشتباهاتی دارند و فورا به او گوشزد نکنید و سعی کنید به دنبال بخشهایی در تکلیفش باشید که به درستی انجام داده است و بگویید چه خوب انجام دادی ، آفرین این قسمت خیلی خوب شده و... و بعد از تعریف و تمجید اشتباهاتش را به آرامی به او بگویید. در غیر این صورت در کودک احساس شکست ایجاد میکنیم و از تکلیف فراری میشود و ما از هدفمان که توانمند کردن کودک است دور میشویم ولی با تعریف و تمجید میتوانیم رفتار مثبت او را تقویت کنیم و در کودک اعتماد به نفسی را تقویت کنیم که می تواند به خوبی از پس کارهایش بربیاید.
یک نکته مهم
خلاصه کلام این که، فرزندتان تکالیفش را مینویسد یا نمینویسد، علاقه به درس و مدرسه دارد یا نه، همگی بستگی به خودتان و شیوه تربیتی شما دارد. این نکته مهم را فراموش نکنید.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
از دنیای روان شناسی
تعداد بازدید : 29
ورزش کنید تا افسرده نمانید
نتایج تحقیقاتی جدید در دانشگاه تورنتو کانادا نشان میدهد افرادی که در یک دوره زمانی کوتاه یکهفتهای نشانههای افسردگی بیشتری را گزارش کردهاند، کمتر احتمال دارد در همان دوره زمانی، فعالیت بدنی داشته باشند و این رابطه عموما دوطرفه است؛ یعنی افرادی که بیشتر ورزش میکنند، احتمالا وضعیت سلامت روانشان بهتر است.
آثار طولانیمدت علایم افسردگی کنونی
به گزارش «ایندیپندنت فارسی» سولی دوباش، نویسنده این تحقیق و دانشجوی دکترای دانشگاه تورنتو، میگوید: «این که متوجه شدیم علایم افسردگی امروز میتواند بر سطح فعالیت بدنی ما در دو تا پنج سال بعد تاثیر منفی بگذارد، ما را متعجب کرد.» این یعنی افرادی که در حال حاضر علایم افسردگی دارند، ممکن است در آینده کمتر به فعالیت بدنی بپردازند. به این ترتیب علایم افسردگی کنونی ممکن است آثاری طولانیمدت داشته باشد، اما در مقایسه با تاثیر فعالیتهای بدنی فعلی اهمیتش کمتر است و فعالیت بدنی فعلی در مقایسه با علایم افسردگی فعلی، میتواند تاثیر بیشتر و مهمتری بر سلامت روان داشته باشد.
تاثیر فعالیتبدنی و سلامتروان بر یکدیگر
محققان در این مطالعه بین سالهای ۱۹۸۶ تا ۲۰۱۱ با پیگیری از نمونهای که نماینده کلیه جمعیت آمریکا بود، شامل سه هزار و ۴۹۹ بزرگسال، تاثیر پایدار و دایمی تفاوتهای پایه در سطوح فعالیت بدنی و علایم افسردگی را ارزیابی کردند. نتایج بهطور کلی نشان داد که فعالیت بدنی و سلامتروان بر یکدیگر تاثیرگذارند . به عبارت دیگر داشتن تحرک بدنی منظم خلقوخو را بهبود میبخشد. البته این پژوهش دریافت که علایم اولیه افسردگی ممکن است باقی بماند، اما تاثیر فعالیت بدنی فعلی بر سلامتروانی و عملکرد روزمره میتواند از تاثیر علایم افسردگی گذشته بیشتر باشد. از طرفی درمان نکردن افسردگی به مرور زمان میتواند اثر منفی بر فعالیت بدنی داشته باشد که در نتیجه ممکن است بر مشکلات سلامت بیفزاید.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مشاوره فردی
تعداد بازدید : 43
بعد از پایان یک رابطه اشتباه، دارم نابود میشوم
دختری هستم 20 ساله. یک سال پیش، شرایطی ایجاد شد و اتفاقاتی افتاد که با یک پسر آشنا و به او علاقهمند شدم. بعد از 6 ماه متوجه شدم که همه حرفها و وعدههایش برای ازدواج الکی بود. حالا ارتباطم قطع شده اما احساس گناه میکنم و هر روز آنقدر خودم را سرزنش میکنم که دارم نابود میشوم.
نویسنده : دکتر حسین محرابی | روانشناس و مدرس دانشگاه
این احساس شما به هیچوجه نشانه بدی نیست بلکه از کشف یک حقیقت حکایت دارد. اشتباهبودن این گونه روابط، حقیقتی است که تقریبا همه افراد جامعه به آن واقف هستند و احساس گناه شما هم ناشی از پذیرش درونی این اشتباه است. حالا باید سعی کنید با تصمیمگیریهای درست و برنامهریزی دقیق، مسیر آیندهتان را ایمنتر سازید.
سعی کنید عبرت بگیرید
باید بالاخره با اتفاقی که در گذشته رخ داده روبهرو شوید و قبول کنید که آن اتفاق یک حقیقت است و نمیتوانید آن را تغییر بدهید پس افسوس خوردن و حسرت و ناامیدی را کنار بگذارید و سعی کنید عبرت بگیرید.
سرزنش خودتان آسیبزاست
سرزنشکردن و تحقیر خودتان بهخاطر اشتباهی که مرتکب شدید، نه تنها کمکی به شما نمیکند بلکه اعتمادبهنفستان را هم از بین میبرد. بنابراین از گذشته عبور کنید و همواره با سعه صدر و نگاه بخشنده به قضایا بنگرید تا راحتتر بتوانید خود و دیگران را ببخشید. همه افراد در معرض اشتباه قرار دارند و افرادی که بتوانند از اشتباهات و شکستهای خود بیشترین درس را بگیرند و راه را برای تحقق اهداف بزرگ تر خود هموار کنند، بالاخره به پیروزی دست خواهند یافت. پس سطح انتظارات و میزان حساسیت خود را تعدیل کنید و بیشتر از آنچه لازم است وسواس به خرج ندهید.
جبران کنید
به هر اندازه که شما بتوانید از این تجربه ناخوشایند درس بگیرید و از آن برای بهبود وضعیت آینده خود و خانوادهتان بهره ببرید، انگیزه بیشتری برای جبران کمکاریها و اشتباهات قبل در خودتان ایجاد خواهید کرد و بههمان اندازه که در مسیر بخشش و جبران قرار گرفتهاید از احساس گناه شما کم میشود و به مرور وضعیت روحیتان بهتر خواهد شد. پس سعی کنید همواره سعه صدر را در روبه رو شدن با مسائل زندگی و افراد مدنظر داشته باشید و مثبتاندیشی را فراموش نکنید.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 4
ما و شما
راه ارتباطی با زندگی سلام
پیامک 2000999 و تلگرام 09354394576
* نکاتی که برای فرهنگسازی تشرف به حرم با کودکان در زندگیسلام اشاره کردید، بسیار کاربردی و عالی بود.
* در زندگیسلام چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ماه قسمت تست هوش سوال نوشته با اضافه کردن ۲ چوب کبریت ۳ مثلث بسازید. در پاسخ چاپ شده در همان صفحه اول هیچ چوبی اضافه نشده. تعداد ۱۳ چوب در سوال و پاسخ یکسان است، دوم این که ۳ مثلث تبدیل به ۳ مربع شده؟
طنز و سرگرمی: حق با شماست، متن تست هوش هفته پیش به اشتباه تکرار شده است.
* من که اصلا نمیتونم دانه هندوانه رو بخورم. از گلوی آدم پایین نمیره.
* نمی شد پاسخ سوالات مسابقه «مامان جونی و زیارت» رو هم میگفتین؟
* درباره مطلب «چرا بعضی وقتها زمان زود میگذرد؟»، مربوط به زمانهای خوشی و شادیه. هر وقت آدم به مشکل میخوره، میمیره و زنده میشه تا زمان بگذره و حل بشه.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 34
8 درسی که برخی خیلی دیر میآموزند
1- خودمراقبتی خودخواهی نیست
2- هیچ ایرادی در نه گفتن نیست
3- هیچ ایرادی ندارد همه را خشنود نگه ندارید
4- کاملبودن، افسانهای بیش نیست
5- شکست پایان نیست
6- هیچوقت برای شروع دوباره دیر نیست
7- مسئولیت شادیتان با خودتان است
8- قویتر از چیزی هستید که فکر میکنید
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مشاوره خانواده
تعداد بازدید : 33
چرا بعضیها همیشه در دیدارهایخانوادگی عصبی میشوند؟
در تعطیلات و مناسبتها، بیشتر مردم از ملاقات با خانواده و دوستان و گذراندن لحظات ارزشمند با آنها، برای رهایی از رنج و دغدغههای زندگی کاری هیجانزده هستند. اما برای برخی، گردهماییهای خانوادگی ممکن است منبع اصلی احساس ترس و اضطراب باشد. اگر فکر دیدن خانواده باعث میشود دل شما از اضطراب و استرس به هم بخورد، احتمالاً از نوعی اضطراب اجتماعی رنج میبرید. به گزارش «خبرآنلاین»، اگر فرد به ویژه در رویدادهای اجتماعی بزرگ، بهشدت احساس اضطراب، استرس یا ناراحتی میکند، این اختلالی است که در آن از تعامل با دیگران اجتناب میکند.
دلایل بیشمار احساس اضطراب در جمعهای خانوادگی
از مکالمات کوچک گرفته تا بحثهای عمیق، تعاملات شخصی با اعضای خانواده در رویدادهای خاص میتواند استرس زیادی را بر اعصاب و ذهن یک فرد مبتلا به اضطراب اجتماعی وارد کند، به علاوه میتواند به عنوان یادآوری باشد که شاید در این مرحله از زندگی خود دقیقاً جایی که میخواهید باشید نیستید و از رویارویی با خانوادهتان در مورد آن خجالت میکشید. از آنجایی که در هر خانواده تاریخچه عمیقی از رویدادها و پویاییها وجود دارد، هنگام ملاقات مجدد با آن ها به دلایل بیشماری احساس اضطراب میکنید، بسته به هر مورد متفاوت است، زیرا حتی داشتن سابقه منفی تنها با یک عضو خانواده ممکن است قبل از هر گردهمایی خانوادگی شما را در معرض اضطراب قرار دهد.
چگونه با مشکل برخورد کنیم؟
کارشناسان روان شناسی و روابط به عنوان اولین گام برای مقابله با مشکل توصیه میکنند، درک کنید که این احساسات طبیعی هستند زیرا لزوماً همه افراد احساس نزدیکی و آشنایی کامل با نزدیکان خود ندارند و این بدان معنا نیست که شما از مشکلی رنج میبرید یا خانواده شما از مشکل خاصی رنج میبرند.
قبل از حضور در جمعهای خانوادگی برنامهریزی کنید| یکی از بهترین راهکارها برای مقابله با اختلال اضطراب اجتماعی در جمعهای خانوادگی، داشتن برنامه است. این کار با تهیه فهرستی از اشیا و افرادی انجام میشود که باید از آن ها دوری کنید تا از قرار گرفتن در یک موقعیت ناراحت کننده پیشگیری کنید.
مکانی را برای استراحت در نظر بگیرید| زمانی که در جمعهای خانوادگی فشار روحی را احساس میکنید، مکان جایگزینی را به دور از تعاملات اجتماعی اختیار کرده و تدابیر احتیاطی را اتخاذ کنید. در آن جا میتوانید کمی زمان بگذارید تا خودتان را جمع کنید و بدون دخالت کسی احساس آرامش کنید.
نظرات منفی را نادیده بگیرید| بسیاری از ما حداقل یکی از اعضای خانواده خود را داریم که دوست دارد از اطرافیانش انتقاد کند. اگرچه این یک اشتباه از سوی آن هاست، اما شما نمیتوانید اعمال دیگران را کنترل کنید. نکته کلیدی در این جا این است که نظرات منفی را خیلی جدی نگیرید و سعی کنید آن ها را نادیده بگیرید.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.