نوروز سلام
نوروز دوباره از راه رسید، ویژهنامه عیدانه «زندگی سلام» شامل 11 مصاحبه خواندنی با چهرههای دوستداشتنی است که تقدیم شما میشود
نوروز فرصت زیبای نو شدن است، روزی که به بهانهاش همگام با طبیعت تازه میشویم، فرصت زیباتر فکر کردن داریم، فرصت عاشق شدن، مهر ورزیدن. نوروز، روز تازهای است، مجال اینکه بهخودمان یادآوری کنیم راکد نباشیم، نه در حالمان بمانیم، نه در جایمان. در مسیر رشد باشیم، برای همسایهمان نور آرزو کنیم تا خانه خودمان روشن شود،تا دنیا زیباتر شود. این روز قشنگ، این بهار زیبا را مغتنم دانستیم برای یک ویژهنامه عیدانه شامل گفتوگوهایی خواندنی با چهرههای دوستداشتنی و بعضاً خاطرهانگیز. از خوانندههایی که با صدایشان خاطره داریم، تا هنرمندان قدیمی که مدتی است از آنها بیخبریم. از چهرههای تازه فضای مجازی تا یک حافظ متفاوت قرآن. همه اینها در کنار چند سرگرمی و البته مطالبی خواندنی درباره روانتکانی و... با عیدانه «زندگی سلام» همراه ما باشید.
متفاوتترین حافظ قرآن!
گفتوگو با «بهرام فقیهی» حافظ کل قرآن که ویدئوی حضورش با تیپ لوتیها در برنامه محفل شبکه 3 پربازدید شد
مجید حسینزاده | روزنامهنگار
«بهرام فقیهی» متولد سال ۱۳۶۳ در دیزیچه از توابع شهرستان مبارکه استان اصفهان است. شاید او وقتی در 9سالگی کار حفظ قرآن کریم را با سورههای کوچک قرآن شروع کرده، هیچ گاه فکرش را نمیکرد که ۱۷ سال بعد در سال ۱۳۹۰ حافظ قرآن شود و حتی در برخی مسابقات شهر و استانش مقام بیاورد. به تازگی حضور او با تیپ لوتیها در برنامه محفل شبکه 3 مورد توجه قرار گرفت. نکته جالب این که او گوشی ندارد و ادمین پیج dizicheh.ir آقای «محمدجواد علیرضایی» کمک کرد تا بتوانیم این گفتوگو را انجام دهیم.
انس پدربزرگم با قرآن باعث شد تا حافظ شوم
از این قاری میپرسم که چه اتفاقات یا دلایلی باعث شد تا از 9 سالگی شروع به حفظ قرآن کند که میگوید: «لطف خدا بود و البته تلاش و کوششی که خودم داشتم. دلبستگی که به قرآن داشتم، باعث شد تا از این سن تصمیم به حفظ قرآن بگیرم. یک دلیل مهمترش هم انس پدربزرگم با قرآن بود که برای من الگو شد. مطمئنم یکی از دلایل این که به حفظ قرآن ترغیب شدم و با همه سختیهایش به این توفیق دست یافتم، دعاهای او در حق من بوده است».
با حفظ 5 آیه در روز شروع کردم
«فقیهی» درباره این که آیا روش خاصی برای حفظ کل قرآن داشته یا نه، میگوید: «در آن زمان که من مشغول حفظ قرآن شدم، کلاس آموزشی زیاد نبود و استادی هم نداشتم. نزدیک به 30 سال پیش بود. خودم هم برای حفظ شیوه خاصی نداشتم اما معمولا هر 5 تا آیه، 10 تا آیه، نیم صفحه و سپس یک صفحه از قرآن را حفظ میکردم. با حفظ 5 آیه در روز شروع کردم. اینطور هم بود که ابتدا هر آیه را 4 یا 5 بار با معنی میخواندم. بعد از چندین بار روخوانی، سپس این آیات را از بر میخواندم اما این را هم بگویم که آن زمان، غلطهای زیادی هم داشتم. بعد از این که 13 جزء را حفظ کردم، پدرم برای هدیه روز تولدم یک دوره نوار ترتیل از استاد منشاوی گرفتند و با آن نوارها، غلطهایم را اصلاح کردم».
عبدالباسط و منشاوی را بیشتر گوش میدادم
از این قاری خوشصحبت با لهجه شیرین اصفهانی که سادگی، بیآلایشی و پاکی قلبش از لحن گفتار و صدای لطیفش مشخص است، می پرسم که قاری مورد علاقهاش در دوران نوجوانی چه کسی بوده که میگوید: «استاد عبدالباسط برای قرائت و برای ترتیل استاد منشاوی بودند که نوارهای ایشان را بیش از بقیه قاریان گوش میدادم».
قرآن، راه و رسم زندگی را به ما میآموزد
او درباره این که قرآن و حفظ آن چه تاثیری بر روی زندگی اش داشته، میگوید: «قرآن در همه زمینهها به من کمک کرده و بر روی همه قسمتهای زندگی من تاثیر گذاشته است. از کسب دانش بگیرید تا شغل، ورزش و ... . در همه زمینهها باعث پیشرفت من شده است. قرآن، راه و رسم زندگی را به ما میآموزد و تلاش میکند ما انسانها در کنار هم با صلح و آرامش و رعایت حقوق همدیگر زندگی خوبی داشته باشیم. نور قرآن همچنان که دریچههای عرفان و معنا را به روی انسان روشن میکند، در کسب و کار و عرصههای مادی زندگی انسان هم گشایش ایجاد میکند و این مورد را با تمام وجود لمس کردم و در موارد واضحی با آن در روند زندگیام مواجه شدهام و تاثیر مستقیم و مهم آن را دیدهام».
این تیپ برایم یادآور جوانمردی است
به «فقیهی» میگویم یکی از نکاتی که درباره شما خیلی مورد توجه قرار میگیرد، تیپ متفاوتتان است. چرا این تیپ را انتخاب کردید و به آن پایبند هستید؟ او پاسخ میدهد: «این تیپ را دوست دارم و این انتخاب برمیگردد به اینکه در گذشته، مردهای جوانمرد این نوع پوشش را داشتند. این تیپ برایم یادآور جوانمردی است، تیپ جوانمردها و دلاوران در گذشته. آنها افرادی بودند که آیین پابرجایی داشتند و من به همین دلیل، این تیپ را انتخاب کردم».
به ترجمه هم مسلط هستم
«از همان اوایل هر وقت قرآن میخواندم به معنی آن هم توجه میکردم. بنابراین الان در زمان قرائت هر آیه از حفظ، معنای آن هم در ذهنم تداعی میشود و به ترجمه هم مسلط هستم». او توجه به معانی قرآن در هنگام حفظ کردن را مهمترین عامل توفیقش در این راه میداند و میافزاید: «بخشی از وقت روزانهام را نه فقط برای این که قرآن خوانده باشم و آن را حفظ کنم، میخوانم؛ بلکه برای آرامشی است که از این کار به دست میآورم. قرآن دریای بیکران رحمت و مغفرت است که هر کس به آن نزدیک شود، هیچگاه از آن دور نخواهد شد و باید تلاش کنیم که خواندن قرآن ما همراه با تدبر و درس آموزی از آن باشد.»
به گوشی علاقه ندارم
بهعنوان سوال آخر از او میپرسم که چرا گوشی ندارید و تا حالا وسوسه نشدید که گوشی بخرید که میخندد و میگوید: «این سوال خیلیهاست. دوست نداشتم و نخواستم و نیازی به گوشی نداشتم بنابراین نخریدم. هنوز که وسوسه نشدم و برنامهای هم برای خرید گوشی ندارم. البته علت خاصی ندارد، ابزارخوب و کار راه اندازی است اما به آن علاقه ندارم. شاید چون از کودکی نداشتم، به آن خو نگرفتم». او به عنوان سخن پایانی میگوید: «یک سفارش هم بهعنوان برادر کوچکتر به شما و مخاطبان محترمتان دارم؛ اینکه تا میتوانید قرآن بخوانید و دستوراتش را مورد توجه قرار دهید. در قرائت قرآن فقط به خواندن اکتفا نکنید، بلکه به کار ببندید و عمل کنید».
خنده بر هر درد بیدرمان دواست
گفتوگوی نوروزی با «عبدلی»، سیاهبازی که پژوهشگر نوروز است
علیرضا کاردار | روزنامهنگار«جواد انصافی» بازیگر و کارگردانی است که با دیدنش یاد خاطرات خوشی میافتیم. انصافی را بیشتر با نام «عَبدُلی»، شخصیت بانمکی که دهه شصت و هفتاد در نمایشهای تلویزیونی در نقش شاگرد یک بقالی بازی میکرد، میشناسیم. آقای انصافی پژوهشگر مسائل نوروز هم هست که به همین بهانه با او گپی زدیم.
سال تحویل در آی فیلم
از آقای انصافی پرسیدم که کجاست، چه میکند و سال گذشته را چطور گذرانده است، پاسخ داد: «به نظر خودم کارهای مفیدی در سال گذشته انجام دادم. امسال یک برنامه سال نو درباره مسائل نوروز برای شبکه آیفیلم کار کردهام که به امید خدا قرار است 7 ساعت قبل از تحویل سال از تلویزیون پخش شود. سالی که گذشت هم فعالیت هنری برقرار بود. تدریس در دانشگاه داشتم و کلاسهای خصوصی هم برای نمایش شادیآور و سیاهبازی برگزار کردم که برای خیلی از جوانهای علاقهمند که در این راه قدم برداشتهاند، مفید بود. یک نمایش کمدی «عروس فراری» با حال و هوای سیاهبازی هم روی صحنه بردم.» آقای انصافی تنها کسی است که مدرک دکترای «نمایش تخت حوضی» (درجه یک هنری) را کسب کرده است. در این باره میگوید: «دو کتاب پژوهشی هم نوشتهام که برای انتشار رفتهاند. یکی این طرف سال و دیگری در سال نو رونمایی خواهد شد. اولی «نمایشهای عروسکی و دو نمایش سیاهبازی برای کودکان و نوجوانان» است که شامل نمایشهای «مبارک و طلسم شاهزاده» و «عمو نوروز و ننه سرما» میشود. کتاب دوم هم «لوطیگری و نمایش لوطی صالح» درباره نمایشهای لوطیهاست که به نوعی سیاهبازی بوده است. لوطی صالح یکی از بزرگان قدیم تهران است که وقتی یک سال تهران خشکسالی میشود، مردم همه در سختی بودهاند. یک روز رهگذری دنبال یک کاسه آب بوده که لوطی صالح را میبیند و از او میخواهد برای باران دعا کند. او هم متحول میشود و لباس سیاهبازی میپوشد و با خدا عهد میکند که به شاه عبدالعظیم برود و برای باران دعا کند. در راه هم این بیت را میخواند «یا رب تو بده باران، از بهر گنهکاران» که ناگهان وسط راه بارانی میگیرد که نزدیک بوده سیل بشود.»
فلسفه آیینهای نوروزی
استاد انصافی تحقیقات زیادی درباره نوروز انجام داده است. خودش توضیح میدهد: «من پژوهش عمدهای درباره مراسم نوروز و فلسفه کارهای سال نو کردهام. مثلا در قدیم هنگام خانهتکانی اول فرشها را با چوب میزدند و بعد میشستند. دلیل این کار این بوده که فرشهای دستباف اگر با خاک شسته شوند، به هم رنگ پس میدهند. یا مثلا سبزه انداختن که در اصل آزمایشگاه کوچکی بوده که مادران ما در گذشته انواع بذرها را سبز میکردهاند و میدیدهاند کدام یکی بهتر با آب و هوای آن سال سبز میشود. بعد پدران ما همان بذر را میکاشتهاند. مثلا یک سال در خراسان جو و عدس خوب بوده، در تهران گندم و ماش و در بندرعباس یک محصول دیگر. حتی چیدمان سفره هفتسین هم نوبت دارد. اولین سین که در سفره باید بگذاریم، سنجد است چون اولین داشته انسان مغز و فکرش است. سنجد از نظر لغوی از سنجیدن میآید. یعنی سمبل سنجیده عمل کردن است. بعد سیب است که درباره سلامت جسم است. بعد سبزه است که برای سلامت روح و روان است. باید شاداب و سرسبز باشیم تا زندگی خوب داشته باشیم. یا مثلا سیر برای سیرچشمی است، بخیل و حسود نباید بود تا راحت زندگی کرد.»
کتاب؛ بهترین عیدی
از آقای انصافی میخواهم که یک عیدی به ما بدهد، میگوید: «به جوانها توصیه میکنم مطالعه کنند. چراکه این پژوهش باعث آگاهی بیشتر درباره همه چیز میشود. آگاهی بیشتر باعث میشود که راحتتر به هر موضوعی برسند. امسال به همه بچههای گروه نمایشم کتاب عیدی دادم. همه میگفتند این بهترین عیدی است. بهترین عیدی هم که گرفتهام کتاب بود. مثلا همین امسال از یکی از استادانم دو کتاب خود ایشان را عیدی گرفتم. این دو بیت را هم از من عیدی داشته باشید:
خنده بر هر درد بیدرمان دواست
این شعار خندهساز جمع ماست
شاد کردن کیمیای درد و رنج
هر مس افسردهای با آن طلاست
دعای ما همیشه این است که سفره و دست مردم باز باشد و جیبشان پرپول باشد و شادی فراموش نشود. انشاءا... شاد و خرم باشند تا روحیهشان بهتر باشد و زندگی سالمتری داشته باشند. مسائل اقتصادی هم حل شود انشاءا...»
مناجات نوروز رمضانی
خدایا... در این سال جدید و در این ماه رمضان، بندگانت را از شر ما و ما را از شر مخلوقاتت در امان نگه دار.
ای کارراه انداز... کارت دارم... هوای کارگرها، کارمندها، کاسبها، کارفرماها، کارآفرینها، سرکاریها، بیکارها و کاردارها رو داشته باش.
ای لطیف... دیگه سویه جدید نفرست سراغمون، به خودت قسم توانش رو نداریم!
یا خدا... هیچی. همین جوری صدات زدم که بگی «جانم». مگه همیشه باید ازت چیزی بخوایم؟
ای مهربان... از اول دنیا تا آخرش، هر چیز خوبی که ازت خواستن رو به ما بده. آمین.
محبوبم... ما رو از شر شیطان، وسوسههاش، دوستهاش، بچههاش و استادهاش در امان نگه دار!
معبودا... چند تا دعای سفارشی بودا: شفای مریضا، سلامتی مسافرا، راه افتادن کار گرفتارا و آمرزش درگذشتگان.
خدا جونم... دستمون رو بگیر... محکم بگیر. ول نکنی ها... از بالاتر بگیر... اصلا بغلمون کن.
الهی... شکر. همین.
آق کمال