پیشنهاد

بازی‌ها و لحظه‌ها

نویسنده : عفت زینلی | روزنامه نگار
نویسنده: حسن احمدی
انتشارات: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
 
 میلاد اسم نوجوانی است که پدربزرگی دارد که اهل تحقیق و آزمایش و ساختن ترکیبات جورواجور است. احمدعلی که داییِ میلاد است در سال‌های جنگ تحمیلی به جبهه رفته و با گذشتن سال‌های زیادی از جنگ خانواده هنوز هیچ خبری از او ندارند، فقط گهگاهی هوس می‌کند با اهالی خانه شوخی کند و آن‌ها را همراه خودش به سفر ببرد.
 مادربزرگ هر سال منتظر است که پسرش برگردد مخصوصاً نزدیک عید نوروز این انتظار بیشتر می‌شود تا جایی که مادربزرگ اتاق احمدعلی را آماده می‌کند و منتظر بازگشت او می‌شود. این بار نزدیک عید ماجراهای عجیب و غریبی در خانه پدربزرگ اتفاق می‌افتد.
پدربزرگ موفق می‌شود یک پسر نوجوان به اسم هادی را از سال‌های جنگ به دوره‌ حال بیاورد. پسری که می‌خواهد ثابت کند به پدرش تهمت زده‌اند، برای همین می‌خواهد هر چه زودتر به زمان خودشان برگردد. از طرفی جواد (پسرخاله میلاد) با خوردن یکی از داروهای عجیب پدربزرگ کوچک و تبدیل به نخودی می‌شود. پدربزرگ و میلاد می‌خواهند به هادی و جواد کمک کنند اما نمی‌دانند چطوری؟ میلاد فکر می‌کند بهتر است از دایی احمدعلی کمک بگیرد.
اگر می‌خواهید بدانید دایی احمدعلی چطوری به حل این ماجرا کمک می‌کند، به شما پیشنهاد می‌کنم کتاب «بازی‌ها و لحظه‌ها» را بخوانید.