مناسبتی

10 راززندگی دانشمند ژولیده

آلبرت اینشتین، فیزیکدان آلمانی به عنوان یکی از بزرگ ترین دانشمندان جهان و بیشتر با نظریه نسبیت شناخته می‌شود. این روزها پس از ثبت اولین عکس از سیاهچاله‌، نامش در محافل علمی بیش از پیش به گوش می‌خورد. امروز به مناسبت سالروز  درگذشتش چند نکته خواندنی از زندگی‌اش را می‌خوانیم:
1- زمانی که مادر آلبرت، او را به دنیا آورد متوجه شد سر اینشتین بسیار بزرگ است. اعضای خانواده تصور می‌کردند او ناقص به دنیا آمده، اما پزشک آن‌ها را آرام کرد و گفت طبیعی است!
2- می گویند اینشتین تا 9 سالگی سخن نمی‌گفت و والدینش نگران بودند. تا این که یک شب هنگام شام گفت: «این سوپ خیلی داغ است» پدر و مادرش پرسیدند چرا تاکنون یک کلمه حرف نزده است که پاسخ داد: «برای این که تا حالا همه چیز درست بوده»!
3- شیفتگی اینشتین به علم با قطب‌نمایی شروع شد که وقتی در پنج سالگی بیمار شده بود، پدرش به او هدیه داد. آلبرت در آن سن به شدت درگیر کارکرد آن شده بود.
4- اینشتین در 17 سالگی برای ورود به مدرسه پلی تکنیک فدرال سوئیس اقدام کرد. سوال‌های ریاضی و علوم را با موفقیت پاسخ داد اما در بقیه درس‌ها موفق نشد و در امتحان رد شد.
5- قایقرانی و نواختن ویولن سرگرمی‌های مهم زندگی اینشتین بود. هرگاه وقت داشت سوار قایق می‌شد یا ساز می‌زد و به استراحت و تفکر می‌پرداخت. جالب این که هرگز شنا کردن یاد نگرفت!
6- او بسیار ژولیده بود. علاوه بر این که موهایش را شانه نمی‌کرد و دایم پیپ می‌کشید، هیچ‌گاه جوراب نمی‌پوشید، چون اعتقاد داشت جوراب سوراخ می‌شود و چرا باید هم جوراب پوشید و هم کفش؟!
7- اینشتین هرگز مستقیما در پروژه ساخت اولین بمب اتمی در جنگ جهانی دوم شرکت نکرد. می‌گویند وقتی برای اولین بار باخبر شد آمریکا بمب اتمی روی هیروشیما انداخته است، گفت: «وای بر من!»
8- اینشتین چند اختراع هم دارد، مانند یخچال و پمپ و یک پیراهن! پیراهن شامل دو ردیف دکمه بود که اگر شخص بزرگ یا چاق می‌شد، می‌توانست از دکمه‌های ردیف دوم استفاده کند و لازم نبود لباس نو بخرد!
9- اینشتین یک دختر و دو پسر داشت. خبری از دخترش «لیسرل» نیست، ولی پسر دومش «ادوارد» (ته ته) یک بیمار روانی بود و 10 سال پس از پدرش فوت کرد. «هنس آلبرت» پسر بزرگش که رابطه خوبی با پدر نداشت یک مهندس مکانیک شد. فرزند هنس، «برنارد سزار اینشتین» نیز یک فیزیکدان موفق بود.
10- پس از مرگ اینشتین، جراح بیمارستان مغز و چشم‌های او را برای پژوهش از بدنش بیرون آورد، مغز را به 240 قطعه تقسیم کرد و برای دانشمندان جهان فرستاد. در سال 1998 مغزش به بیمارستان محل کالبدشکافی برگردانده شد اما چشم‌هایش در مالکیت یک چشم‌پزشک ماند.
منبع: یک پزشک ، بیگ بنگ