فوتبال ما پر است از بازیکنانی که خیلی سریع مشهور و محبوب شدند اما متاسفانه در مسیر حرفه ای شان به آن چه حقشان بوده، به خصوص از نظر فنی نرسیده اند. البته در این حاشیه ها نباید فقط شخص فوتبالیست را موثر و مقصر دانست. باشگاه های ما حرفه ای اداره نمی شوند، برخی مربی ها دلسوز نیستند و بازیکن فقط قطعه ای از پازل تاکتیکی شان محسوب می شود، مردم و رسانه ها هم جور دیگر. در بسیاری از باشگاه های حرفه ای دنیا، بازیکن پول حرفه ای می گیرد و سرمایه باشگاه و فوتبال ملی کشورش محسوب می شود، برای همین اجازه پیدا نمی کند سمت خودویرانگری های عجیب برود. تغذیه، ساعت خواب، رفت و آمد، فعالیت در فضای مجازی و موضع گیری و حتی کمپ استقرار قبل از بازی بازیکنان، مورد رصد دائمی تیم های ملی و باشگاهی است. هر چند در فوتبال دنیا هم، نمونه های عجیبی مثل «پل گاسکوین» در گذشته یا رونالدینیو و آدریانو را داریم که فوتبال شان به واسطه حواشی عجیب و تلخ تباه شد اما در فوتبال ما، این نمونه ها بیشتر دیده می شود. به چند نمونه از معروف ترین بازیکنانِ از دست رفته که صرفاً در پرسپولیس و استقلال حضور داشتند اشاره می کنیم.
مهدی هاشمی نسب؛ یاغی بزرگ
هاشمی نسب تا 38 سالگی بازی کرد، زود از فوتبال محو نشد اما 10 سال آخر فوتبالش نمایشی در حد انتظار نداشت. بازیکنی که از پرسپولیس به استقلال آمد، مدتی بعد به خاطر حاشیه هایش تیم ملی را از دست داد، در پاس ذخیره شد و سر از تیم های معمولی درآورد. نقطه مقابل او یحیی گل محمدی بود که نه مثل هاشمی نسب محبوب تیفوسی ها بود، نه لقب گلزن ترین مدافع را یدک می کشید اما تا 36 سالگی در تیم ملی بازی کرد و همیشه یک روند معمولی را دنبال کرد.
علیرضا نیکبخت واحدی؛ همه جور حاشیه
ماجرا های نیکبخت به تعریف و توضیح نیاز ندارد؛ بازیکنی که در 18 سالگی به تیم ملی دعوت شد، از 19 سالگی درخشش فوق العاده اش در استقلال شروع شد، از 20 سالگی باشگاه های اروپایی به دنبال جذبش بودند و در نهایت از 28 سالگی، عملاً در مسیر پسرفت قرار گرفت. توجه بیش از اندازه به ظاهر، چند حاشیه بزرگ غیر فوتبالی و خانوادگی، حضور در تیم های عربی به جای اروپا با هدف کسب درآمد بیشتر و... باعث شد این بازیکن، خیلی زودتر از حد معمول از تیم ملی فاصله بگیرد و بعد از محرومیت های پیاپی، بازگشتش به فوتبال در تیم های معمولی هم نتیجه ندهد و حضور کوتاه در استقلال هم، او را احیا نکند تا شاهد یک استعداد هدر رفته دیگر باشیم.
مجاهد خذیراوی؛ محرومیت و مصدومیت
از ستاره جنوبی استقلال و تیم ملی که اولین بار در 1٧ سالگی به تیم ملی چیرو دعوت شد و در 1٩ سالگی، چند بازی درخشان در مسیر جام جهانی انجام داد، انتظار می رفت تا 30 سالگی حداقل 100 بازی ملی را تجربه کند و لژیونر موفق فوتبال ایران باشد اما خیلی زودتر از حد انتظار، یک حاشیه بزرگ باعث شد 5 سال محروم شود. مصدومیت و بی انگیزگی هم عاملی شد تا بخشش محرومیتش بی اثر باشد و مجاهد تقریبا از 22 سالگی که شروع فوتبال خیلی هاست، از فوتبال محو شود. مجاهد در زمین کم حرف و بی حاشیه بود و از اساس اتهام وارده را قبول نداشت.
پیام صادقیان؛ بی انضباطی و سهل انگاری
پسر یک فوتبالیست قدیمی تبریزی که در تیم ملی نوجوانان چهره شد و خیلی زود در ذوب آهن ستاره شد. پیام در پرسپولیس هم خوش درخشید اما بی حاشیه نبود. خودش می گفت ماهی چند میلیون لباس مارکدار می خرد و وقتی هنوز فوتبالیست ها تتوهایشان را مخفی می کردند، او به این کار اعتراف می کرد اما افولش با خط خوردن از تیم کی روش که عازم جام جهانی بود کلید خورد. اولین حاشیه اینستاگرامی اش هم همان موقع ها اتفاق افتاد؛ وقتی که در واکنش به خط خوردنش خطاب به کی روش نوشت: «بر باعث و بانی اش لعنت» پیام بعد ها به خاطر درگیری در تمرین، بی انضباطی روی نیمکت، رفاقت با خواننده معروف زیرزمینی و متهم شدن به استعمال دخانیات، پست اینستاگرامی نژادپرستانه و... حاشیه هایش آنقدر ادامه پیدا کرد که از پرسپولیس دیپورت شد و بعد از آن هم دیگر به اوج برنگشت.