- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آیت ا... بهاءالدینی با اشاره به آیه 155سوره بقره که قرآن می فرماید: «قطعا همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و کاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش میکنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان» درباره بلاها و نتیجه صبر در برابر آن ها نوشتهاند:
یک وقت نگویید این چه نحوه دوستی است که خدا با انبیا و اولیا دارد که بلا مال آنهاست. بلا، سازنده است، بلا برای آنها نعمت است. تا انسان در نتیجه بلا ساخته نشود، انسان کاملی نمیشود. انسانی که در رفاه و عیش زندگانی است، همان جای اول خودش است، صعود نمیکند و رشد ندارد.
منبع: تارنمای سمت خدا
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یکی از کارمندان شهرداری ارومیه تعریف می کرد که تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار می گشتم. از پله های شهرداری می رفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم آیا این جا برای من کار هست؟ تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم. یک کاغذ از جیبش درآورد و امضا کرد و داد دستم و گفت بده فلانی، اتاق فلان. رفتم و کاغذ را دادم دستش و امضا را که دید گفت: «چی می خوای؟» گفتم: «کار». گفت: «فردا بیا سر کار!». باورم نمی شد. فردا رفتم مشغول شدم. بعد از چند روز فهمیدم اون آقایی که امضا داد، شهردار بود. چند ماه کارآموز بودم، بعد یکی از کارمندان که بازنشسته شده بود من جای اون مشغول شدم. شش ماه بعد شهردار استعفا کرد و رفت جبهه. بعد از این که در جبهه شهید شد، یکی از همکاران گفت: «توی اون مدتی که کارآموز بودی و منتظر بودیم که یک نفر بازنشسته بشه تا شما را جایگزین کنیم، حقوقت از حقوق شهردار کسر و پرداخت می شد» یعنی از حقوق شهید باکری. این درخواست خود شهید بود.
منبع: فردانیوز
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مسعود در حالی که روی دهانش را پوشانده بود، به من گفت: «هوا خیلی آلوده است، تو ماسک نمی زنی؟» گفتم: «پوشاندن دهان در روزهای آلوده کار خیلی خوبیه ولی کاش می شد یک پوشش هم برای جلوگیری از خروج کلمات بیگانه به صورت و دهان مان بزنیم.» مسعود گفت: «منظورت چی بود؟ من کلمه بیگانه گفتم؟!» گفتم: «منظورم اینه که اگر فکر ما درست بشه، رفتار ما هم درست می شه. به طور مثال اگر همون روز اول به جای ماسک، گفته شده بود «پوشینه» یا «صورت بند» یا «دهان پوش»، امروز این واژه بیگانه «ماسک» در زبان ما رایج نبود.» مسعود چند لحظه ای فکر کرد و گفت: «منم ایرانی ام و کشور و زبانم رو دوست دارم ولی باید واژه های خوب و فارسی رو در اختیار مردم بذارن تا دیده بشه.» مسعود راست می گفت، اگر رسانه ها، نویسندگان، شاعران و هنرمندان واژه های ساخته شده توسط فرهنگستان را در اختیار مردم قرار بدهند و مردم هم کلمات رو بپذیرند، طولی نمی کشد که به آن چه که امروز به چشم آرزو به آن نگاه می کنیم، برایمان یک پدیده طبیعی جلوه خواهد کرد.
اسماعیل فریدونی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شنیدن صدایت را
عجیب منتظرم
مثل انتظار کودکی دبستانی
برای شنیدن زنگ
وقت پرسش معلم!
شاهد بنی اسدی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سلام. به قول یکی از مخاطب هامون برای این که از این به بعد مجبور نشیم به جای اسم ستون مسابقه مون که «این کیه؟» است، بگیم «این اینه!»، هیچ راهنمایی نمی کنیم! همان طور که می دونین روال مسابقه این جوریه که شما باید تشخیص بدین کاریکاتور بههمریخته چاپ شده کیه و اسمش رو تا ساعت 23 فردا پنج شنبه برای ما به شماره 2000999 پیامک کنین. جواب رو شنبه همینجا میبینین. بین کسانی که جواب رو درست بفرستن، قرعهکشی میکنیم تا یک نفر به عنوان برنده معلوم بشه. عکس و کاریکاتور برنده رو چهارشنبه هفته دیگه و با مسابقه بعدی، میتونین همین جا ببینین. عکس و کاریکاتوری هم که این بغل میبینین، آقای «ابوالقاسم ایزانلو» برنده مسابقه هفته پیش هستن. پس تا شنبه منتظر جواب این کاریکاتور باشید.شاید، این بار شما برنده بشید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* یعنی می خوام بگم روز جهانی تالاب ها داریم ولی روز پسر نداریم!
* موهام این قدر چربه که تو ماهی تابه بچلونیش، میشه باهاش سیب زمینی سرخ کرد!
* بچه تر بودم گم می شدم بعدش پیدا می شدم، مادرم یک جور کتکم می زد که انگار از پیدا شدنم ناراحته.
* من اون قدر شکمو هستم که سر سفره عقد هم بشینم، هوس غذا می کنم.
* این مامان باباهایی که تو پارک ها منتظرن یک تاب خالی شه تا بچشون سوار شه، یک جوری به اونی که سواره نگاه می کنن انگار یارانه شون رو خورده!
* ژن خوب فقط ما خوش هیکل ها که هر چقدر نون خامه ای و پیتزا و همبرگر و ... بخوریم، چاق نمیشیم!
* اون قدر به باباها واسه کولر خاموش کردن گیر ندین، منم از وقتی خودم پول برق می دم به نظرم هوا عالیه!
* کاش اون صفری که از آخر پول هامون برداشتن رو به آخر موجودی حساب مون اضافه کنن!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس گروه، انجمن و بچه های باحال یاوران اجتماعی کشور اعلام کرد: «میانگین سن ازدواج دختر و پسرها در کشور روز به روز در حال افزایش است و هم اکنون تقریبا به 75 سال رسیده است.» وی در ادامه حذف جزوه های دستی و در نتیجه آن قرض نگرفتن جزوه توسط دختر و پسرها از یکدیگر در دانشگاه ها، خشک شدن پارک ها و فضاهای سبز به خصوص جاهای دنج ترش به دلیل کم آبی، حذف یارانه ها که تنها ضامن معتبر جوان ها برای گرفتن وام ازدواج بود و سردرگمی دخترها برای تعیین دقیق مهریه بعد از حذف دهمین صفر از پول ملی را از مهم ترین عوامل افزایش سن ازدواج برشمرد و در پایان هیچ آرزویی برای کاهش سن ازدواج نکرد. الکی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
داروی سرطانی یا رنگ مو؟
آدیتی سنترال/ داروهای سرطان معمولا بیمار را با ریزش مو مواجه می کند اما چند داروی جدید درمان سرطان، عملکرد کاملا متفاوتی دارند! دانشمندان اسپانیایی به تازگی داروی جدیدی برای سرطان کشف کرده اند که در مرحله آزمایش، عملکرد جالبی روی موها داشته است. بیمارانی که با این دارو آزمایش شده اند، رنگ موهایشان از سفید و خاکستری به مشکی و قهوه ای تیره تبدیل شده است!
کلاه بلندگودار!
آدیتی سنترال/ شرکت بازی های افسانه ای «آتاری» که احتمالا همه ما در کودکی با آن خاطره داشتیم، کلاه بیسبال جدیدی را روانه بازار کرده که دارای اسپیکرهای بزرگ است. صاحب این کلاه دیگر مجبور نیست از هندزفری های بزرگ برای گوش استفاده کند بلکه با استفاده از همین کلاه می تواند به راحتی به آهنگ مورد علاقه اش گوش کند و البته اسباب زحمت دیگران را فراهم کند!
این مرد چند ساله به نظر می رسد؟!
آدیتی سنترال/ رسانه های آسیایی به تازگی عکس های عکاس مشهور سنگاپوری را منتشر کرده اند و از مردم می خواهند تا سن او را حدس بزنند! اما در کمال ناباوری کسی قادر به حدس زدن دقیق سن این مرد نشده است. «چاندو تان» با اندام ورزیده و عضلانی اش نهایتا 30 ساله به نظر می رسد اما او به تازگی اعلام کرده است که 50 سال دارد! چندین رسانه چینی برای این که از صحت این ادعا اطمینان یابند، با این عکاس مصاحبه و اعلام کرده اند که مدارک شناسایی او نشان می دهد که او واقعا 50 ساله است!
جریمه دختر بچه 5 ساله به خاطر فروش لیموناد
بی بی سی/ دختربچه پنج ساله انگلیسی به خاطر فروش لیموناد 150 پوند جریمه شد! اما درست بعد از این اتفاق ده ها پیشنهاد کار برای او فرستاده شد. «آندره اسپایسر»، پدر این کودک که استاد دانشکده اقتصاد است، به دخترش اجازه داده بود در یک جشنواره موسیقی که در پارکی در لندن برگزار میشد با قیمت لیوانی 50 سنت، لیموناد بفروشد. ماموران شهرداری هم او و دخترش را به خاطر نداشتن مجوز فروش خیابانی جریمه کردند اما دخترک حالا آن قدر پیشنهاد کار برای افتتاح غرفه فروش لیموناد در فروشگاه های بزرگ روی سرش ریخته است که نمی داند کدام را قبول کند!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پناه بردن کرم های شب تاب در حین باران به تونل قطاری در شهر هلنزبرو استرالیا، عکس روز نشنال جئوگرافیک
رقابت شمیرباز کره جنوبی و مجارستان در مسابقات قهرمانی جهان در لایپزیک آلمان، عکس از گاردین
ساخت ورزشگاه متفاوت با علوفه خشک دام توسط یک تیم فوتبال محلی در روسیه، عکس از رویترز
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مدتی بود اوضاع بیریخت سینمای ایران، کمی ریخت پیدا کرده بود و فیلمها با استقبال تماشاگران روبه رو شده بودند ولی گویا این دوران خوش نامزدی تماشاگران با سینما به پایان رسید و مردم دوباره سینما را ترک کردند. در خبرها بود یکی از فیلمها در جدول فروش در 10 روز اکران فقط شش هزار تومان فروش داشته که پس از کم کردن سهم شهرداری و سینما و مالیات، درآمد خالصش سه هزار و 322 تومان شده است! یعنی فیلمی ساخته شده که حتی خود عوامل و فک و فامیل شان هم حاضر نشدهاند بروند سینما و حداقل چرت بزنند تا دست کم آمارش بالا بیاید. (حالا ما وقتی در نشریهای مطلبی مینویسیم، حداقل یک نسخه از آن را میخریم که برای حقالتحریر خیلی فشار روی روزنامه نیاید!)
برای همین چند نکته مهم در پرفروش شدن فیلمها هست که توصیه میکنیم تهیه کنندگان از این ها غافل نشوند. اول از همه به یاد داشته باشید برای ساخت یک فیلم سینمایی، نه داستان مهم است و نه بازی و نه کارگردانی و نه دیگر عوامل زایدی از این دست. فقط و فقط فیلم باید مملو از ستاره باشد و بس. بعد که فیلم پرستاره ساخته شد، باید برای افتتاحیه نمایشش هرچه ستاره در سینما بوده و بودجه تهیهکننده نرسیده در فیلم جایشان بدهد را در فرش قرمز بیاورند تا آن ها هم برای رفقایشان تبلیغ کنند، به امید این که در فیلم بعدی جای رفقایشان را بگیرند. حتی میتوان از فرزندان خود فیلم ساز هم بعد از سال ها در این مراسم رونمایی کرد، تا مردم دست کم برای دیدن فرزندانش به سینما بروند.
بعد نوبت تبلیغات انفجاری است. یعنی باید آن چنان فیلم را در چشم و چاله چشم و حتی چال گونه مردم بکنیم که چشم بسته بیایند فیلم را ببینند. در این راه از دادن آمار بترکان هم نباید دریغ کرد. مثلا پرفروشترین فیلم تاریخ سینما که اسمش با «پ» شروع میشود یا زدن رکورد فروش بلیت راس ساعت 5 صبح. در این میان نباید از کمکهای دوپینگی دیگر هم غافل شد. مثلا داشتن یک برنامه شبانه در تلویزیون خودش بهترین عامل فروش فیلم فیلم ساز است. یا لطف مدیران سایتهای سینمایی که اجازه انتشار کامنتهای منتقدانه و منفی به فیلم را نمیدهند و فقط بهبه و چهچه را منتشر میکنند. به هرحال فیلم بفروش ساختن سخت است ولی راههای میانبر زیادی دارد که باید بلد باشیم!
علیرضا کاردار
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* شعرهای آقای خوش حال زیباست ولی موضوعاتی خنثی و ساده دارد.
* در قسمت همشهری سلام، اون عکس شیر دریایی، طوری شیر دریایی نگاهت می کنه که انگار کل زندگی به این بدهکار بودی! مصطفی خوشحال طلب، مشهد
* واقعا خبر اون زوجی که می خوان تو 800 تا زمین مختلف گلف بازی کنن، اعصاب همه رو خرد می کنه! ما دو تا پارک متفاوت در سال نمی تونیم بریم بعد...
* ممنون از تغییر شکل مسابقه «چی میگه؟» به نظرم بهتر شده و باید شاهد جملات طنز جذاب تری باشیم. مجید، تهران
* فتوشعر خوانا نبود. نمی شه فونت درشت تر چاپ کنین تا ما هم ببینیم!
* نعمت های خدا همه اش برف و بارون نیست، یک وقت هایی خدا نعمتی بهت میده به زلالی باران و به شفافی برف. دختر گلم زهرا جونم، روزت مبارک همه زندگی من.
از طرف پدر و مادرت علی و محبوبه، طبس
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سرش را خشک کرد. حوله را به دور خودش پیچید. از توی هال صدایی شنید. سرش را بیرون آورد. برادرش بود. غرق در افکارش از حمام بیرون آمد. دو سالی می شد با برادرش در این شهر پر هیاهو به دور از پدر و مادر با هم زندگى می کردند. صدای تلفن رشته افکارش را پاره کرد. گوشی را برداشت: «سلام داداش تازه رسیدم. کل دیشب رو تو اتوبوس بیدار بودم. مامان و بابا سلام می رسونن.» پشت تلفن خشکش زد، گوشی از دستش افتاد، سرش را برگرداند، برادرش وسط هال ایستاده بود...
توضیح: متاسفانه مخاطبی که این داستان را برای ما فرستاده اند، نام و نام خانوادگی شان را در پایان متن ننوشته اند. لطفا مطالب تان را حتما با نام و نام خانوادگی ارسال بفرمایید.
مخاطبا ن گرامی، شما هم می توانید مطالبتان را در تلگرام به شماره 09215203915 بفرستید
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.