- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی در تفسیر آیات 34 تا 36 سوره «یس» درباره معجزات قرآن ، رشد و تکثیر گیاهان ، درس گرفتن انسان از این روند و شکر برای آن، با این مضمون که: «و در آن، باغهایی از درختان خرما و انگور قرار دادیم و در آن چشمه ها شکافته و روان ساختیم تا از میوه آن و آن چه دستان شان به عمل آورده است، بخورند، پس چرا سپاس گزاری نمی کنند؟ منزّه است خدایی که تمام زوج ها را آفرید، از آن چه زمین می رویاند و از خود مردم و از آن چه نمی دانند.» نکاتی را مطرح کرده اند که می خوانید:
1-در تغذیه نقش اول با حبوبات و دانه هاست و سپس میوه ها. 2-وظیفه انسان در برابر نعمت ها، معرفت و شکر است. 3-تشکّر ما نشانه رشد ماست، او نیازی به شکر و سپاس ما ندارد. 4-قانون زوجیّت در مخلوقات را به ذات الهی سرایت ندهید، او یکتا و بی نظیر است. 5-پیدایش دانه و میوه، از طریق قانون زوجیّت است. 6-انسان در مسائل جسمی و جنسی در ردیف دیگر موجودات است. 7-در هستی موجوداتی هستند که نحوه زوجیّت آن ها برای بشر ناشناخته است.
تفسیر نور
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شخصی که سابقه دوستی با کدخدای ده را داشت روزی مقداری گندم به آسیاب برد. چون آرد کرد، بر الاغ خود نهاد و چون نزدیک منزل کدخدا رسید، اتفاقا خرش لنگ شد و بارش به زمین افتاد. آن شخص کدخدا را صدا زد و درخواست کرد تا الاغش را به او بدهد و بارش را به منزل برساند. چون کدخدا قبلا قسم خورده بود که الاغش را به کسی ندهد، به آن مرد گفت: «الاغ من نیست!»
اتفاقا همان لحظه صدای الاغ بلند شد و بنای عر عر کردن گذاشت. آن مرد به کدخدا گفت: «الاغ تو در خانه است و می گویی نیست؟» کدخدا با ناراحتی گفت: «عجب دوست نادانی هستی تو! پنجاه سال با من رفیقی، حرف مرا باور نداری ولی حرف الاغ را باور می کنی؟!»
تبیان
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تنها بدی اش این بود که خیلی خوب بود! بعضی از آدمها آنقدر خوب هستند که نباید بهشون نزدیک شد! باید آنها را از دور دید، از دور سلام کرد، از دور لبخند زد، از دور دوست داشت. شاید این هم یک جور داشتن باشه، آخه زندگی متخصص اینه که آدمهای خوب رو ازت بگیره!
برگرفته از «آنتارکتیکا،89 درجه جنوبی» اثر روزبه معین
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
صبحهایمان بی شک میتواند زیباتر باشد
اگر تنها دغدغه زندگیمان مهربانی باشد
جای دوری نمیرود
یک روز همین نزدیکیها
لبخندمان را چند برابر پس خواهیم گرفت
شاید خیلی زیباتر...
سحر رستگار
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اگر اهل خراسان و ساکن مشهد یا اطراف آن هستید و به طبیعت علاقه دارید اما امکانات و تجهیزات مناسب و کافی برای سفرهای دور ندارید، طبیعت و دره جاغرق می تواند انتخابی مناسب برای شما باشد. روستای زیبای جاغرق که در انتهای جاده مشهد- طرقبه قرار دارد، دارای دره ای چشم نواز است که وجود رودخانه ای در امتداد آن و چند چشمه آب گوارا و باغ های میوه فراوان آن را به یکی از زیباترین دره های خراسان تبدیل کرده است. برای رسیدن به این روستا حتی نیاز به خودروی شخصی ندارید و به راحتی می توانید با ناوگان حمل و نقل عمومی از مشهد به جاغرق سفر کنید.
متن و عکس: امین جوشش
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سلام. این هم کاریکاتور کامل شخصیت مسابقه شماره 61 «این کیه؟» آقای «فرانک ریبری» فوتبالیست معروف و مطرح فرانسوی که الان در تیم بایرن مونیخ بازی می کنه. قبول داریم این یکی سخت تر از قبلی ها بود و ما هم کم راهنمایی کردیم، ولی گاهی لازمه یه شوکی به مخاطبان وارد کنیم تا ببینیم در چه حالن! حتما این بازیکن رو از روی زخم صورتش شناختین. زخمی که در دو سالگی و وقتی که در خانواده ای فقیر در حاشیه شهر زندگی می کرد، بر اثر تصادف با کامیون ایجاد شد. تقریبا از آستانه مرگ برگشت و بیش از صد بخیه به یادگار روی بدنش دارد. این بار به دلیل سخت بودن چهره مون، تعداد پاسخ های درست هم کم بود و فقط 98 نفر درست جواب دادن. البته چند نفری هم اشکان دژاگه رو تو تصویر دیده بودن!
برنده این مسابقه، آقای «محمود بافنده کار» 34 ساله، از شهر زیبای شیراز هستن. این خواننده خوب مون چون همسر مشهدی دارن، روزنامه خراسان رو از روی سایت مطالعه می کنن و تا حالا حدود ده بار تو مسابقه شرکت کردن که این بار قرعه به نام شون افتاد و برنده شدن. بهشون تبریک می گیم. به امید خدا چهارشنبه همین هفته و در مسابقه بعدی، عکس و کاریکاتورشون رو می تونید همین جا ببینید. خوش باشید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کلش آو کلنز دهه شصتی ها!
* سخت ترین سکانس زندگی اون جاییه که همه تو سالن عروسی نشستن و تو دیر رسیدی، باید از وسط همه شون بری یک میز خالی پیدا کنی و بشینی!
* مامانم کله پاچه رو نگاه میکرد، یهو گفت: آخیییی، ببین دندون گوسفنده شکسته. یعنی سرش رو بریده بودیم مشکلی نداشت، ولی برای این که دندونش شکسته بود، دلش میسوخت!
* اولین شکست عشقی رو شش سالگی خوردم. به بابام گفتم من رو هم ببر بیرون، گفت برو حاضر شو... برگشتم دیدم نیست!
* دیشب تو باشگاه یکی داشت وزنه می زد، به رفیقش که داشت گرم میکرد، گفت کششی زیاد تمرین کن، سال دیگه با مراکش بازی داریم! بعد خودش این قدر خندید که هالتر افتاد روش!
* برف شادی رو چرا می زنی به یک نفر ناراحت میشه؟ خب اسمش رو می ذاشتید برف ناراحتی!
* مامان بزرگم یک سفره داشت، پر از عکس کباب و پیاز و دوغ، می نشستیم سرش با بغض اشکنه می خوردیم!
* هندزفریم رو گم کردم. مامانم گفت اتاقت رو جمع کنی پیدا میشه. به امید اون اتاق رو جمع کردم. الان هندزفریم رو از تو کیفش درآورده میگه بیا اینم جایزهات!
* خود بابا نوئل هم الان دنبال انار خوب ساوه است برای شب یلدا، بعد یک سری از درخت های کاج آویزونن!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سنجاب با وفا!
آدیتی سنترال- در اکتبر 2009 یعنی هشت سال پیش، سنجابی که فقط سه هفته از به دنیا آمدنش گذشته بود، مورد حمله یک جغد قرار گرفت و به شدت زخمی شد. او با مرگ فاصله ای نداشت تا این که خانواده ای او را پیدا کردند و بعد از این که تحت مراقبت های دام پزشکی قرار گرفت و حالش بهتر شد، او را در طبیعت رها کردند. اما این سنجاب وفادار از هشت سال پیش تا کنون هر ماه به این خانواده که در کالیفرنیای جنوبی آمریکا زندگی می کنند، سر می زند و رسم وفاداری را به جا می آورد. جالب این جاست این سنجاب فسقلی به راحتی خانه نجات دهندگانش را از بین هزاران خانه دیگر تشخیص می دهد!
بلندترین لباس عروسی
گینس- بلندترین دنباله لباس عروس دنیا به اندازه ای است که می تواند قله اورست را بپوشاند! این لباس در یکی از شهرهای فرانسه دوخته شده و بیش از هشت هزار متر پارچه برای آن استفاده شده است. یک شرکت فرانسوی با کمک 15 نفر طی دو ماه، این لباس را دوخته است. بعد از پایان نمایش لباس عروس و ثبت رکورد آن، این شرکت دنباله لباس را در اندازه های مختلف برش زد و آن ها را به نفع یک خیریه فروخت.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فرانس پرس- پسر بچه ای محو تماشای رنگین کمان های غروب، کلمبیا
گاردین- گیر کردن لاک پشتی در تور ماهیگیری، جزایر گرنادا
گتی ایمیج- نجات تمرینی حیوانات در باغ وحش اوزاکا، ژاپن
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یک زمانی آدمها ظاهر و باطن زندگیشان یکی بود و واقعا همان لحظه، همان چیزی بودند که ما میدیدیم. مثلا وقتی طرف صبح جمعه با یک لا عرقگیر و پیژامه راهراه توی خانهشان لم داده بود، تخمه «جابنی» میشکست و «ورزش و مردم» میدید، واقعا همین بود، خودش بود، کسی که با عرقگیر نشسته، دارد ورزش و مردم میبیند و از اجرای بینظیر بهرام شفیع لذت میبرد. اما الان اصلا این طوری نیست. الان طرف ممکن است همین لحظه که نشسته دارد با یک لا عرقگیر و پیژامه ورزش و مردم میبیند (قاعدتا نباید این طور میشد ولی این آقای شفیع تا آقای حیاتی را از تلویزیون بیرون نکند، ظاهرا نمیخواهد بازنشسته شود) ممکن است یک عکس از فتح قله کلیمانجارو از یک جایی بردارد، توی صفحه مجازیاش بگذارد و بنویسد: «ویوی این لحظه من، باز هم صبحی دیگر با رفیق دیرینهام جناب کلیمانجارو و چای تازه آتشی». همه هم از جمله همسرش که در دو متریاش نشسته، بلافاصله هجوم میآورند و زیرش کامنت میگذارند: «درود بر شرف سحرخیزت کنن! همیشه به کوه و گشت و گذار»!طرف صبح که از خواب بیدار میشود، جواب سلام زن و بچهاش را نمیدهد و مانند برج زهر مار با صورتی نشُسته و موهایی ژولیده سر سفره صبحانه مینشیند، بعد همان لحظه توی گروه تلگرامی «فرهیختگان و نامآوران شعر پست مدرن پارسی» یک دسته گل چند مگابایتی از گل گلایول و نیلوفر میگذارد و مینویسد: «درود بر همگان، درود بر یکان یکان شما بزرگواران، من، شهریار و شکسپیر صبح بسیار خوبی رو برای همه فرهیختگان آرزو میکنیم».شب یلدا، خانم هندوانه را به شکل «گلِ رز روگوزا» (نام واقعی گونهای رز است و بنده بیتقصیرم!) درآورده، آقا میرود یک قاچ شتری از بغلش میزند، بعد سر این قضیه با هم بحثشان میشود و قوریهای گل قرمزی و سرویسِ خیارخوری منزل را پودر میکنند و بعد میروند در فضای مجازی مینویسند یک شب خاطرهانگیز و رویاییِ دیگر با عشقم که لحظهای عشق من به او کم نمیشود. طرف هر شب مثل خرس قطبی تا خود صبح لاینقطع به خواب زمستانی میرود، بعد هر شب آخرشب که میشود توی فضای مجازی پست میگذارد: «ما را همه شب نمیبرد خواب...»، بعد هم پتو را روی سرش میکشد و تخت تا خود صبح میخوابد!
محمدعلی محمدپور
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
* درباره عکس دنیا به روایت تصویر، خانههای حبابی بهتر است از خانههایی با نرخ حبابی!
* آقکمال؛ تو بین افراد قهرکننده، آشتیده خوبی هستی. آیا ممکنه من رو با خودم آشتی بدی؟
آق کمال: شرمنده، راستش مو تخصصم تو افراد قهرویه، نه خود درگیر!
* آقای کاردار، نفهمیدم یعنی تو زیر زمینی نیروی جاذبه نبود؟ این که ترسناک نیست!
ما و شما: شما این جوری نگاه کنین که شاید روح پیرزن صاحبخونه تو زیرزمین عروسک رو گرفته. شاید بترسین!
* آق کمال سلام و گلایه به خاطر هزینه اضافی که روی دست ما گذاشتی. چون قیمت لیموشیرین و لبو از قیمت آزاد قرص گران تر شد و تشکر بابت زنده نگه داشتن زبان اصیل مشهدی.
آق کمال: ما مخلص شمایم. آدرس بدن که با یک کیسه شلغم خدمت برسم برای عیادت!
* یک کم باید سلیقه به خرج بدی تو انتخاب پیامک های «چی شده»، چون پیامک ها خیلی خنک بود. این قدر هم آزمون هوش خنک چاپ نکن. یه خواننده شاکی.
* عاشق که شوی؛ او خودت می شود. خودت را مگر می توانی ترک کنی؟ مسعود مجنونپور
پاسخ خفن استریپ شماره قبل: تبار - همتا - آبسه کردن
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.