واکاوی شیوه مدیریتی که مدیر را خسته و انگیزه نیروهای زیردست را نابود می کند
تعداد بازدید : 72
«میکرومدیریت»پلی به سمت شکست!
نویسنده : (1) Muriel Maignan Wilkins
مترجم : امین لطفی (2)
هیچ فردی دوست ندارد زمانی که کاری به او سپرده می شود، در جزئیات کارش هم مدیریت شود و بابت جزئی ترین مسائل قبل از شروع کار به او تذکر داده شود چراکه باعث ناامیدی، تضعیف روحیه و انگیزه می شود. با این حال، بعضی از مدیران نمی توانند به نیروهای خود اعتماد کنند. کار کردن با رئیسی که مرتب شما را کنترل می کند و به شما اعتماد ندارد، سخت است ولی تصور کنید اگر شما خودتان کسی باشید که در حال میکرومدیریت است، یعنی بیش از حد به جزئیات توجه می کنید، آن وقت چه؟ شایان ذکر است عبارت «مدیر» در این متن، می تواند صاحب یک مغازه با دو شاگرد، صاحب یک کارگاه یا مدیر میانی یک اداره یا شرکت باشد. حتی شاید بتوان پا را فراتر گذاشت و پدر و مادری را که کاری به فرزندشان می سپارند هم مدیر دانست. بنابراین خواندن این مطلب به همه توصیه می شود.
نشانه های میکرومدیر بودن
اگر شما یک «میکرومدیر» باشید، احتمالا خودتان هم متوجه این موضوع نمی شوید ولی نشانه هایی که در ادامه مطرح می شود، نشان دهنده وجود این سبک مدیریتی در شماست:
* هیچ گاه از انجام کارها توسط دیگران رضایت کامل ندارید.
* بیشتر اوقات احساس ناامیدی می کنید چراکه وظایف کارکنان قرار بود به طریقی دیگر انجام شود.
* به جزئیات نگاه ریزبینانه ای دارید و در تصحیح آن ها احساس غرور یا آزردگی می کنید.
* همیشه دوست دارید بدانید نیروهای زیردست تان کجا و در حال انجام چه کاری هستند.
* درباره همه موضوعات محیط کارتان به دنبال آخرین وضعیت هستید.
آسیب های این شیوه مدیریتی
توجه به جزئیات و اطمینان از این که کارها انجام می شوند، بسیار مهم است بنابراین خیلی آسان می توان تمامی موضوعات مطرح شده را در خصوص یک کار خیلی ضروری هنگام مدیریت انجام داد ولی این کار همیشه لازم نیست. مهم ترین مشکل میکرومدیران این است که آن ها برای تمامی امور به یک اندازه شدت، دقت و رویکرد قاطع و تهاجمی به خرج می دهند، چه لازم باشد چه نباشد. نکته مهم این است که شما باید دست از این کارتان بردارید. این روش مدیریت شما به روحیه زیردستان و در نهایت به بهره وری و عملکرد آن ها آسیب جدی می رساند. شاید میکرومدیریت در کوتاه مدت برای شما نتایجی را به همراه داشته باشد ولی در گذر زمان روی گروه تان، سازمان تان و خود شما تاثیر منفی دارد. شما بهره روی خودتان را هم با این روش تضعیف می کنید و ظرفیت شما آن قدر پر می شود که به انجام امور مهم نمی رسید و موجب کاهش رشد اعضای گروه تان می شوید و روحیه آن ها را تضعیف می کنید. وقتی اعضای گروه تان به این موضوع عادت نکرده اند که بدون حضور شما اقدام کنند و عمیقا درگیر امور کاری شوند، عملا آسیب پذیری سازمانی را در مجموعه تان به وجود می آورید.
4 راه حل برای ترک میکرومدیر بودن
با این حال و اگر بخواهید میکرومدیریت را متوقف کنید، باید چه اقدامی انجام دهید؟ در ادامه چهار راهبرد و راه حل برای کمک به شما ارائه می شود.
1- عذرهای الکی نیاورید
همگی ما می توانیم کارهای خود را منطقی جلوه دهیم و توجیه کنیم که این موضوع درباره میکرومدیران هم صدق می کند. در جدولی که آخر همین مطلب است،برخی از دلایل و عذرهای رایجی که میکرومدیران مزمن ابراز می کنند به همراه منظور اصلی آن ها نوشته شده است.فراموش نکنید این گونه عذرها منجر به شکل گیری یک گروه بدون قدرت و روحیه می شود. به جای یافتن تمام دلایلی که باید میکرومدیریت کنید، به دنبال عللی بگردید که چرا نباید این کار را ادامه دهید.
2- کوتاه بیایید!
تفاوت مدیریت و میکرومدیریت در تمرکز بر میکرو (جزئیات) است. مهم ترین قسمت رهایی از میکرومدیریت، کوتاه آمدن مقابل جزئیات خیلی کوچک و دقیق است. این موضوع شاید سخت باشد ولی نکته کلیدی آن است که باید این کار را از امور کوچک تر شروع کنید. به عنوان مقدمه، ابتدا نگاهی به فهرست وظایف خود بیندازید تا مشخص شود کدام یک از وظایف و اقدامات سطح پایین تر را می توانید به یکی از اعضای گروه تان واگذار کنید. از طریق بیان مستقیم، درگیر بحث صریح شوید و بگویید تا چه سطحی از جزئیات درگیر خواهید شد و در کجا کارکنان باید شما را از امور آگاه کنند. همچنین باید در فهرست امور خود، موضوعات مهم تر را که حقیقتا باعث افزایش اعتبار و ارزش می شوند، مشخص کنید و در ادامه هم مطمئن شوید که این ها موضوعاتی هستند که بیشترین انرژی خود را روی آن ها می گذارید.
3- بگویید «چه می خواهید» نه «چگونه»
هیچ مشکلی در داشتن انتظار از یک اقدام وجود ندارد ولی فرق است بین بیان آن انتظار و دیکته کردن طرز رسیدن به نتیجه. کار شما به عنوان یک مدیر این است که صریحا مشخص کنید تحت چه شرایطی از انجام یک کار راضی می شوید. تجسم تان را از نتیجه نهایی بیان کنید ولی لازم نیست دستورات ریز و جزئی درباره رسیدن به نتیجه بدهید. در صورت تردید، آن چه می خواهید را بگویید و سپس از اعضای گروه تان بپرسید برنامه شان برای رسیدن به آن چیست به جای آن که به آن ها موضوع را دیکته کنید. ممکن است از نتایج عالی روش شان اگرچه با روش مد نظر شما متفاوت است، تعجب کنید.
4- ضررهای کوچک را نادیده بگیرید
علت اصلی نیازتان برای میکرومدیریت، ترس از شکست است. با بزرگ نمایی خطر شکست، کارکنان تان عملا درگیر درماندگی خودساخته و کاذب می شوند، وقتی که کم کم باور می کنند تنها راه ایفا کردن وظایف شان این است که شما آن ها را در جزئیات هم مدیریت کنید (میکرومدیریت). این یک چرخه نادرست و اشتباه است. در عوض، دستورها و گزارش های مستقیم تان را بر اساس موفقیت تنظیم کنید. درباره این که موفقیت چگونه است، صریح، روشن و دقیق باشید. منابع، اطلاعات و حمایت مورد نیاز برای رسیدن به شرایط موفقیت را مهیا کنید و به افرادی از گروه تان که شایستگی دارند، اعتماد کنید. با گذشت زمان متوجه خواهید شد که ضررهای گاه گاه، در درازمدت به ایجاد سوابق و پشتوانه عملکردی قوی کمک خواهند کرد.
کاراترین مدیر شوید
به طور دقیق، همان طور که هیچ فردی دوست ندارد تحت میکرومدیریت قرار گیرد، هیچ کسی هم نمی خواهد یک میکرومدیریت نفرت انگیز داشته باشد پس با پشتکار و پایبندی به تمرکز روی تصویر کلی (و نه جزئیات) و ایجاد انگیزه در کارکنان تان، می توانید از تلاش هایتان بهترین بهره را ببرید تا تبدیل به کاراترین مدیر ممکن شوید.
1- نویسنده و مشاور مدیریت در مجله کسب و کار هاروارد( HBR )
2- کارشناس ارشد مدیریت (روان شناسی صنعتی-سازمانی)