ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
قصه
تعداد بازدید : 29
کاش بهار در بزنه
در گوشهای از یک باغِ بزرگ، هفت پیاز گل لالــه با هم زندگی میکردند. آنها در خانه کوچکشان، زیر خاک خوابیـده بودند. یک روز ناگهان صدایی به گوش رسیـد: «هوهوهو...» یکی در میزد. پیازها به زور چشمهایشان را باز کردند و پرسیدند: «کیه در میزنه؟» صدایی نازک و یخی گفت: «در را باز کنید. من بادِ سرد هستم.» پیازهای لاله ترسیدند و گفتند: «وای نه! در را باز نمیکنیم. تو خیلی سردی، ما یــخ میزنیم.» بادِ سرد، همهچیز را از سرما لرزاند و رفت. چند روز گذشت. باز هم یکی به در زد: «چکچکچک...». پیازها از خواب پریدند و پرسیدند: «باز کیه در میزنه؟» صدای نمناکی گفت: «منــم باران. در را باز کنید.» پیازها لرزیدند و جواب دادند: «نه ببخشید! نمیتوانیم در را باز کنیم. خیس میشویـم.» باران، همهجا بارید و رفت. پیازهای گل لاله، خوابیدند اما چند روز بعد، دوباره با صدای در از خواب پریدند. یکی که گرم و آرام در میزد، گفت: «منم منم خورشیدخانم! میگذاریـد بیایم بهتان سر بزنم؟» هفت پیاز گل لاله، با خوشحالی جواب دادند: «وای! خورشیدخانم. خوش آمدی. خیلی منتظرت بودیــم.» بعد هم، در خانه کوچکشان را باز کردند و نور گرم خورشیدِ خوشحال و خندان، داخل شد. پیازهای لاله حسابی گرم و سرحال شدند و با خودشان گفتند: «خوابیدن دیگر کافی است!» بعد، با گرمای خورشید رشد کردند و بالا و بالاتر رفتند و بالاخره از خاکِ سرد و خیس، به روی زمین رسیدند. با خوشحالی برگهایشان را باز کردند و به باغچه و درختها سلام دادند و به آسمانِ آبی خیره شدند و گفتند: «وای! این جا چقـــدر قشنگه!» بهار آمده بود.
نویسنده: مژگان شیخی
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 42
سلام
سلام به بچههای شاد و مهربونِ فرفره. امیدوارم حالتون خوب، دلتون خوش و تنتون سالم باشه.
دوستان خوبــم! امروز پنجــم اسفندماه، آخرین ماهِ ساله و چیزی به از راه رسیدنِ فصل بهار و شروع سال جدید و پهن کردنِ سفره هفتسین با تمام سینهای ریز و درشتش نمونده. ما ایرانیها رسم داریـــم که توی سفره هفتسین سبزه بذاریــم. یعنی دانههای یک گیاه رو، آب و نور بدیم و وقتی جوانه زد، توی یک ظرف پهن کنیــم تا جوانهها قد بکشند و سبز و سبزتر بشن. منتها یادتون باشه که هر دانه، نیاز به زمانی متفاوت با دانه دیگه، برای رشد کردن و سبز شدن داره. امروز باهم مرور میکنیم که وقتِ به آب انداختن هر دانه، جوری که سرِ سفره هفتسین، سبز و قدکشیده و زیبا باشه، چندمین روزِ اسفنــده. میتونید همون روز، به مامان یادآوری کنید تا برای سبزه سبز کردن اقدام کنه.
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یه پیشنهاد خوب
تعداد بازدید : 30
پویانمایی کــوکـــو
این روزها، یه پویانمایی دیدنی و جذاب و شاد و رنگارنگ به شبکه نمایش خانگی اومده به اسم «کوکو». کوکو، پسربچه 12 سالهایه که حسابی به موسیقی علاقه داره اما خانواده اش دوست دارن کوکو هم مثل اون ها توی کار کفش باشه. با این همه کوکو، هنوز و همچنان دوست داره شبیه «دلــاکروز»، هنرمند مکزیکی، موسیقی بنوازه و معروف بشه. تا این که «روز مردگان» که به اعتقاد مکزیکیها، روزِ سر زدن مردهها به خانوادههاشونه، کوکو به سرِ مزار دلاکروز میره، گیتارش رو مینوازه و وارد دنیای مردگان میشه... این شروع ماجراهای هیجان انگیزِ کوکو هست که میتونید از بزرگ ترها خواهش کنید براتون تهیه کنند و باهم به دنیای خوشرنگ و لعاب این کارتون، سفر کنید. فقط یادتون باشه این پویانمایی صرفا یک داستان تخیلی برای سرگرمی ماست.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شعر
تعداد بازدید : 30
مهماننوازی دریـا
با خانواده، رفتیم دریا
شد شاد دریا، از دیدن ما
آمد جلو زود، با شادمانی
بوسید ما را، با مهربانی
او کرد از ما، مهماننوازی
میکرد با ما، هی آب بازی
شاعر: عفت زینلی
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 18
سرگرمی
بچههای خوب و قشنگ و باهوش! مدادهاتــون رو بردارید و تلاش کنید زنبورکوچولو رو به گل برسونید.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کاردستی
تعداد بازدید : 22
خروس آوازه خوان
وسایل لازم: کاغذ زرد و نارنجی و قرمز، قیچی، چسب، تخممرغ پلاستیکی، ماژیک مشکی 1. کاغذها رو مثل شکل، به عنوانِ تاج و نوک و بال و دُم خروس، برش میدیم. 2. برشها رو روی تخممرغ، سرِ جاشون میچسبونیم.3. با ماژیک، برای خروسمون چشم نقاشی میکنیم.
اجرا: ویکتوریا اعظم . عکاس: صادق ذباح
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.